دوشنبه 25 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

۱۰ پرسش انجمن اسلامی دموکراسی خواه دانشگاه تهران از خاتمی: اگر پاسخ شما به اين ۱۰ پرسش منفی است نياييد

جناب آقای خاتمی،

با سلام و احترام؛

در شرايطی که اطراف شما را طرفدارانی پر کرده اند که انتقادات جدی را نسبت به شما بر نمی تابند و همگان را نيز چون خود شيفته ی شما می خواهند، آمدنتان به دانشگاه فرصت خوبی است برای ما که به عنوان بخشی از افکار عمومی دانشجويان سوالاتمان را از شما که روزی خود را رئيس جمهوری پاسخگو معرفی می کرديد، بپرسيم و بخشی از انتقاداتمان را نسبت به عملکرد ۸ ساله ی رياست جمهوری تان بيان کنيم. سوالات و انتقاداتی که نه برای دامن زدن به اختلافات، نه برای جار و جنجال و بهانه دادن به روزنامه ی کيهان و خبرگزاری فارس که برای تعامل، گفت و گوی انتقادی و پيشبرد دموکراسی پرسيده می شوند. اميدواريم شما خود را از دريچه ی چشم طرفدارانتان همچون قهرمانی نقدناپذير نبينيد و با پاسخگويی به اين سوالات، که تنها بخشی از سوالات و انتقادات ماست، راه را برای تعامل و گفت و گويی سازنده و انتقادی بگشاييد.

آقای خاتمی،

اولين باری که در سمت رئيس جمهور به دانشگاه تهران آمديد را به ياد می آوريد؟ ۱۶ آذر ۱۳۷۶ و سخنرانی در محل برگزاری نماز جمعه در ميان خيل عظيم طرفدارانی که شما را قهرمان می پنداشتند. آن روز برای دانشگاهی که زير فشار دهشتناک اختناق اقتدارگرايان به سر می برد اصلاحات نويد رهايی بود. همچنين آخرين باری که با عنوان رئيس جمهور به دانشگاه تهران آمديد را نيز به خاطر می آوريد؟ ۱۶ آذر ۱۳۸۳، تالار شهيد چمران دانشکده فنی و سخنرانی در ميان اندک طرفداران باقی مانده و خيل عظيم منتقدان بيرون سالن . منتقدينی که محصور بين داربست هايی بودند که بهر طريق ممکن می خواستند مانع حضور منتقدين در مراسم سخنرانی شما شوند و منتقدين جز با شکستن در اجازه ی ورود پيدا نکردند. آن روز دانشگاه از اصلاحات و اصلاحاتيان هم زخم خورده بود و باز هم در مقابل اقتدارگرايان، که خاتمی اين بار در ميان آنان بود، تنها مانده بود. آن روز رئيس جمهور اصلاحات به جای شنيدن صدای ما در پاسخ اعتراض دانشجويان فرياد زد: «می دهم از سالن بيرونتان کنند.»… اکنون ۱۶ آذری ديگر است و اين بار در شرايطی به دانشگاهمان می آييد که آموخته ايم برای پيشبرد دموکراسی نه بايد شيفته بود و نه متنفر. آموخته ايم که قهرمانی که نقد نشود به ضد خود بدل می شود و اکنون نه قهرمان می خواهيم، نه رئيس جمهوری محبوب که تنها کوله باری از حرف های شيرين باشد با عبايی شکلاتی!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای خاتمی،

متاسفانه اين بار هم همچون گذشته ملت ايران ناچار به انتخاب از ميان گزينه هايی محدود و انتخاب بين بد و بدتر است. بر اين باوريم که انتهای راه بر مسند رياست جمهوری نشستن يک «خاتمی» نقدنشده و سوار بر موج نارضايتی ها از عملکرد دولت نهم قطعا بن بست خواهد بود. شما کانديدای احتمالی انتخابات رياست جمهوری دهم هستيد، کانديدايی که کارنامه ۸ سال رياست جمهوری را پشت سر دارد و ما بر اين نظريم اگر خاتمی می خواهد بيايد لازم است پاسخگوی عملکرد ۸ سال رياست جمهوری اش باشد و انتقادات دانشجويان و منتقدين را پاسخی درخور داده باشد. معتقديم اگر خاتمی می خواهد بيايد اين آمدن نبايد با دعوت اين و آن باشد. پس در اين برهه وظيفه ی خود ديديم تا بخشی از خواسته ها و سوالات خود از کانديدای احتمالی اصلاح طلبان را با خود او و افکار عمومی دانشجويان در ميان بگذاريم:

۱. تدارکاتچی نبودن رئيس جمهور و تلاش برای اجرای قانون اساسی: آقای خاتمی، تجربه ی روسای جمهور قبل و بعد از شما نشان داد که رئيس جمهور می تواند تدارکاتچی نباشد، حتی در حالی که بسياری وی را تدارکاتچی می خواهند. رئيس جمهور مطابق با اصل ۱۱۳ قانون اساسی، مسئول اجرای قانون اساسی و نظارت بر حسن اجرای آن است. ما از شما ساختار شکنی نمی خواهيم ولی آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد تلاش کنيد تا همين قانون اساسی را کامل اجرا کنيد و اصولی از آن را که هيچ گاه مورد توجه قرار نگرفته و اجرا نشده است و يا بر خلاف آن ها اجرا شده است مانند اصل های ۱۵ ، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ، ۲۳ ، ۲۴ ، ۲۵ ، ۲۶ ،۲۷ ، ۳۲، ۳۵ ، ۳۸ ، ۴۴، ۹۹ ، ۱۰۰، ۱۱۳ و … را اجرا کنيد و شرايط اجرای درست آن را مهيا سازيد؟ آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد از تمامی ابزارهای موجود برای تصويب لوايح اصلاحات و اجرای آنها بهره بگيريد نه اين که آن ها را پس بگيريد؟ آيا می توانيم اميدوار باشيم که در انتخابات آتی وعده های عملی و قابل تحقق دهيد و اگر دوباره رئيس جمهور شديد در برابر فشارها ، بنا بر قانون اساسی و با تکيه به ملت، مقاومت کنيد؟

۲. بهبود وضعيت دانشگاه: وضعيت امروز دانشگاه در ابعاد مختلف در نامه ی ۱۰۹ نفر از اساتيد دانشگاه به خوبی ارزيابی شده است. دانشگاه در دولت نهم سرشار از احضارها به کميته های انضباطی و تعليق دانشجويان از تحصيل، ستاره دار شدن و محروم شدن دانشجويان از تحصيل، تعليق و جلوگيری از فعاليت های تشکل های دانشجويی مستقل (غيررسمی کردن انجمن های اسلامی دانشجويان - از جمله انجمن اسلامی دانشجويان دموکراسی خواه دانشگاه تهران که در دوره رياست مديران اصلاح طلب بر دانشگاه غير رسمی شد - و انحلال کانون های فرهنگی و هنری)، جلوگيری از برگزاری برنامه های و فعاليت های دانشجويان، بازنشستگی اساتيد، وجين کردن کتاب ها و … . آقای خاتمی شما نتوانستيد در دوران ۸ سال رياست جمهوری خود استقلال را به دانشگاه باز گردانيد، قوانينی که در زمان رياست شما بر شورای عالی انقلاب فرهنگی گذشت امروز دستاويز بسياری از اتفاقات و وقايعی است که بر دانشگاه می گذرد. آيين نامه کميته انضباطی که در حال حاضر دانشجويان به استناد آن از تحصيل محروم می شوند، آيين نامه تشکل ها که به استناد آن از فعاليت تشکل های دانشجويی جلوگيری می شود و… همه نمونه هايی از اين دست هستند. آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد قوانين دانشگاه را اصلاح کنيد و استقلال را به دانشگاه برگردانيد؟ اساتيد بازنشسته و مستقل به دانشگاه بازگردند و قوانين طوری اصلاح شوند که طبق قانون روسای دانشگاه ها الزاما توسط اعضای هيئت علمی انتخاب شوند؟ دانشجويان محروم از تحصيل به دانشگاه ها بازگردند و هيچ دانشجويی به واسطه ی افکار و اعتقاداتش از تحصيل محروم نشود؟ تشکل های مستقل دانشجويی دوباره احيا شوند و امکان فعاليت بيابند؟ انجمن های اسلامی غير رسمی شده دوباره رسميت بيابند و دوباره دانشگاه محل توليد علم و دانش گردد؟ آيا اميدی وجود دارد که با سياست هايی اصولی در جهت ارتقا وضعيت دانشگاه ها، فرار مغزها از ايران متوقف شده و مهاجرت نخبگان ديگر نشان ضعف و محروميت دانشگاه ها نباشد؟

۳. ايستادگی در مقابل سنگ اندازی اقتدارگرايان: آقای خاتمی، افشای غده ی سرطانی موجود در وزارت اطلاعات و قتل های زنجيره ای بی گمان يکی از دستاوردهای اصلاحات بود که در بسياری از ابعاد همچنان در پرده ی ابهام باقی مانده است و هيچگاه نه دادگاهی که توجيه کننده ی افکار عمومی باشد برای آن برگزار شده و نه ابعاد اين حادثه مشخص شده است و شما بعنوان رئيس جمهور اصلاحات آمرين و عاملين آن را به افکار عمومی معرفی نکرديد! در فاجعه کوی دانشگاه نيز که به زعم خود شما نتيجه ی افشای قتل های زنجيره ای بود، در آن با دانشگاه و دانشجو بعنوان يکی از بازوهای اصلاحات برخوردی بی سابقه شد. سوال اکنون اين است شما بعنوان رئيس جمهور اصلاحات و کسی که دانشجويان در حمايت از او و پيشبرد اهدافش هزينه ها می دادند چه کرديد؟ آقای خاتمی، آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد پرونده های مشابه را تا به انتها دنبال کنيد و تا روشن شدن کامل ابعاد آن و محاکمه ی عادلانه ی مسببان آن دست از تلاش نکشيد؟ آيا می توانيم اميدوار باشيم که مسببان حادثه را به مردم معرفی کنيد؟ آيا می توانيم اميدوار باشيم که در فجايعی مشابه کوی دانشگاه در ميان دانشجويان حاضر شويد و يک هفته ناپديد نگرديد؟

۴. جامعه مدنی: ما اصلاحات را امری اجتماعی می دانيم که بايد در جامعه و نهادهای آن صورت گيرد. اصلاحات بايد همه جانبه و متکی بر همه نهادهای مدرن جامعه باشد. اصلاحات را نمی توان تک بعدی و قهرمانانه پيش برد. ولی لازم است که در نهادهای قدرت نيز همراهی با اصلاحات جامعه محور صورت پذيرد. دوستان و ياران اصلاحات می گويند: «خاتمی اگر می خواهد بيايد، بايد بيايستد»، «خاتمی با پای لنگان نيايد» و… . آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد اين بار شاهد ايستادگی شما در مقابل بستن فله ای مطبوعات، قتلهای زنجيره ای، پرونده ی کوی دانشگاه، پرونده ی هسته ای، انتخابات غير آزاد، ناعادلانه و غيررقابتی و مقاومت در برابر هزينه هايی که به ياران و همراهان شما وارد می آيد باشيم؟ آقای خاتمی از شما نمی خواهيم از مواضع و ديدگاه های خود گذر کنيد ولی آيا می توانيم اميدوار باشيم اگر دوباره رئيس جمهور شويد در برابر فشارها بر مواضع و ديدگاه هايتان ايستادگی کنيد؟

۵. ايستادگی در پيشبرد اصلاحات: آقای خاتمی، در حالی که در زمان ثبت نام برای شرکت در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۰ گفتيد که «ايستاده ام چو شمع مترسان ز آتشم» ما در دور دوم رياست جمهوری تان به هيچ وجه شاهد ايستادگی شما نبوديم و شما را در دور دوم رياست جمهوری تان رئيس جمهور اصلاحات نمی دانيم. شما به اسم اعتدال لحظه به لحظه از مواضع خود و اصلاحات عقب نشستيد، عقب نشينی های خود را مدار حق، اسلام و قانون اساسی گرفتيد و منتقدين خود را عبور کرده از قانون اساسی و حتی دين معرفی کرديد و حتی با تندرو خواندن مجلس اصلاحات، ياريگر همراهانتان در مجلس ششم نشديد و انتخابات مجلس هفتم را برگزار کرديد. اصلاحات را محدود به لوايح دوگانه کرديد و حتی بر سر آن نيز ايستادگی نکرديد و در نهايت آن را نيز پس گرفتيد. ياران و همراهان شما يک به يک به تيغ کينه در بند کشيده شدند و به زندان افتادند، اما دريغ از يک موضع گيری قاطع از جانب شما. آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد يارانتان را در عرصه های مختلف تنها نگذاريد؟ بر سر مواضع خود ايستادگی کنيد و لحظه به لحظه عقب نشينی نکنيد؟ انتقاد پذير باشيد و کسانی را که از شما انتقاد می کنند را خارج از اسلام و قانون اساسی نپنداريد؟

۶. عبور به سلامت از بحران های متعدد داخلی: متاسفانه کشور در آستانه ی بحران های همه جانبه ی داخلی است که هر چقدر هم بر آن ها سرپوش بگذارند، اگر روند سياست های داخلی به همين شيوه ادامه يابد، دير يا زود به طرز نگران کننده ای آثار خود را عيان خواهد کرد. وضع وخيم اقتصادی و تورم روزافزون، کاهش درآمدهای نفتی، بحران های ناشی از مسائل فراگير اجتماعی همچون مسکن، ازدواج و اشتغال و بسياری بحران های ريز و درشت ديگر که کشور درگير آن هاست، همه ی دغدغه مندان ايران را نگران کرده است. تنها راه مواجهه و به سلامت عبور کردن از اين بحران ها مديريت بر اساس دستاوردهای علمی در فضای سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مناسب و باز است که در آن همه ی دلسوزان ايران بتوانند به ياری دولت بيايند. آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد سياست های دولت را بدون واهمه از هجمه ها، در جهت درست و علمی هدايت و مديريت کنيد؟

۷. به رسميت شناختن حق اعتراض: در جوامع دموکراتيک حق اعتراض کردن يک حق به رسميت شناخته شده است ، يک اصلی نهادينه شده و کانال های اعتراض نيز تعبيه شده است ، ولی متاسفانه در ايران به بهانه ی شرايط حساس کشور و اينکه هرگونه اعتراضی به منزله ی تلاش برای براندازی ، تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملی توسط نهادهای اقتدارگرا تفسير می شود ؛ با کوچکترين اعتراضات شديدترين برخورد ها صورت می گيرد ، ما بيان اعتراض را کمکی در راستای نزديکی دولت و ملت می دانيم ، پذيرش حق اعتراض و شنيدن صدای اعتراضات مسلما کمکی است در جهت اعتلای کشور و نظام ؛ آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد دولت و کابينه ی شما حق اعتراض را به رسميت بشناسند ؟

۸. بهبود وضعيت فرهنگی- علمی با استفاده از کابينه ای قوی: آقای خاتمی، وضعيت امروز کشور از منظر فرهنگی - هنری و علمی بسيار ناگوار است. هم در بعد کمی و هم در بعد کيفی شاهد افت وحشتناک توليدات فرهنگی- هنری و علمی کشور هستيم. نشريات يا بايد به تيغ تيز سانسور تن بدهند يا به مسلخ توقيف بروند. مجوز چاپ به کتاب هايی که اندکی از شاقول ناراست کج انديشان فاصله داشته باشند داده نمی شود. فضای مجازی، اينترنت، نيز وضعيتی بهتر از وضعيت نشريات و چاپ و نشر کتاب ندارد. فيلترينگی که از زمان خود شما آغاز شد شدتی بيش از پيش يافته است. به زعم ما اعضای کابينه ی اول شما در مقايسه با وزرای بعدی تان برای اصلاحات فرهنگی، علمی و سياسی مناسب تر بودند. حضور دکتر مصطفی معين، عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی در جايگاه وزارت و همراهی دانشجويان و روزنامه ها به عنوان دو بازوی اصلاحات، دوران موفقيت آميزتری را برای پيشبرد اصلاحات در سال های ۱۳۷۶ تا اوايل ۱۳۷۹ رقم زدند. آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد شاهد حضور کابينه ای پر قدرت و مدير در کنار شما و در جايگاه وزارت برای پيشبرد اصلاحات باشيم و شما نيز تنهايشان نگذاريد؟ کابينه ای که با سانسور فراگير نشريات، کتاب، سينما، اينترنت و… به مقابله ای جدی برخيزد؟

۹. اصلاح چهره ی ايران در عرصه ی بين المللی و تنش زدايی : چهره ی ايران در عرصه ی بين المللی در اين سال ها بسيار مخدوش شده است. نحوه ی تعامل و رابطه ی دولت و ملت ايران می تواند چهره ی بهتری از ايران برای جهانيان به تصوير کشد. بديهی است کشور های دنيا نه دشمن بالذات کشور ما هستند و نه متحد هميشگی ما. تنش زدايی در عرصه ی بين المللی و عدم ماجراجويی در عرصه ی جهانی می تواند منافع بسياری برای ايران به همراه آورد، کشور را از شرايط حساس دور کند و خطر جنگ را منتفی سازد و در اين ميان نحوه ی رابطه با آمريکا می تواند نقش بسيار مهمی در اين تنش زدايی داشته باشد، آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد ديگر شاهد رويگردانی شما از مواجهه با روسای جمهور ساير کشور ها در مجمع عمومی سازمان ملل نباشيم؟ آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد با کشور های جهان رابطه ای بر اساس منافع ملی برقرار شود، تا کشور را از شرايط حساس دور کند؟

۱۰. پرونده هسته ای: آقای خاتمی، بر اثر عدم اتخاذ سياست های درست و متناسب با منافع ملی در خصوص پرونده هسته ای، ايران اکنون با تحريم های گوناگون بين المللی روبه رو شده که آثار منفی تحريم ها اينک آشکار شده است و هر چه بيشتر به پيش برويم آثارشان بيش از پيش نمايان خواهد شد. در حالی که بسته ی مشوق های پيشنهادی هيات مذاکره کننده ی غربی به ايران می تواند ياريگر ملت ايران در دستيابی به منافع ملی باشد. آيا می توانيم اميدوار باشيم که اگر دوباره رئيس جمهور شويد در پرونده ی هسته ای ايران شاهد سياست های عاقلانه تری از جانب شما باشيم که منافع ملی کشور را تامين سازد؟

آقای خاتمی؛ در زمين بازی انتخابات رياست جمهوری جايی برای دو دلی و تعلل نيست. عرصه ی رياست جمهوری عرصه ای مجازی و انتزاعی نيست که با سخنانی زيبا و کلی بتوان چند سال ديگر نيز بر مسند آن تکيه زد. دانشگاه تشنه ی انسانی است که رويکرد حل مساله داشته باشد.

پيشنهاد ما به شما اين است که اگر جواب شما به سوال های ما و درخواست ما برای تغيير منفی است وارد عرصه ی انتخابات نشويد. ما در اين سال ها تحت سخت ترين فشارها بسيار با تجربه تر شده ايم و رشد کرده ايم. آموخته ايم که چگونه در اين شرايط سخت حافظ بقايمان باشيم و اهدافمان را پيش ببريم. لذا از شما می خواهيم اگر نمی توانيد شرايط را بهبود بخشيد با آمدن خود اميدهای بسياری را به یأس تبديل نکنيد.

ما از شما شعارهای حداکثری نمی خواهيم. ولی انتظار داريم اگر می خواهيد مجددا بر مسند رياست جمهوری تکيه زنيد به شعار های حداقلی خود وفادار باشيد و اگر وفادار نبوديد اين حق را برای ما به رسميت بشناسيد که چون ۱۶ آذر ۱۳۸۳ به ديدار شما بياييم.

آقای خاتمی؛ اگر می خواهيد بياييد يک دل و استوار بياييد و کاری نکنيد که اگر دوباره برگزيده شديد از پس شما احمدی نژادها و بدتر از احمدی نژادها نصيب اين ملت شود.

انجمن اسلامی دانشجويان دموکراسی خواه
دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران





















Copyright: gooya.com 2016