شنبه 5 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش مراسم های چهاردهمين سالگرد درگذشت مهدی بازرگان در تهران و قم، نهضت آزادی ايران

در جمع اعضا وعلاقه مندان نهضت آزدی ايران عنوان شد
انتقاد آيت الله منتظری از تخريب قبور مردگان

در چهاردهمين سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان از اولين چهره های روشنفکری دينی، بر اساس معمول سال های گذشته جمعی از همفکران، علاقه مندان و اعضای «نهضت آزادی ايران» روز جمعه چهارم بهمن ماه ۱۳۸۷ به قم رفتند تا با حضور بر سر مزار او، با اهداف اين نوانديش مذهبی تجديد پيمان کنند.
مراسم چهاردهمين سالگرد مهندس مهدی بازرگان که قرار بود روز پنجشنبه سوم بهمن ماه ۱۳۸۷ در حسينيه ارشاد برگزار شود، با ممانعت مقام های مسئول امنيتی دولت نهم مواجه شد.
جلوگيری از مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان با اظهار تأسف و شگفتی ستاد برگزاری مراسم همراه شد، چرا که به اعتقاد آنان، «دولتی که خود را وارث انقلاب می‌داند، در برگزاری مراسم يادبود يکی از شخصيت های اصلی و تأثيرگذار انقلاب نه تنها اقدامی نمی‌کند، بلکه هنگامی که خانواده و ياران و همفکران او با حداقل امکانات برای چنين مراسمی اقدام می‌کنند، مخالفت می‌نمايد و حتی برگزاری مجلس يادبودی را هم بر نمی‌تابد.»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ممانعتی که انتقاد آيت الله منتظری را نيز به همراه داشت. آيت الله منتظری در جمع ياران و همفکران مهندس بازرگان که برای ديدار با وی به منزلش در قم رفته بودند، گفت که متأسفانه متصديان امورما فراموش کرده اند که يکی از شعارهايی که هم رهبر انقلاب، هم ماها و هم همه مردم می دادند، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود.
آيت الله منتظری با انتقاد از تخريب قبور مردگان، چنين ادامه داد: «ظاهراٌ در رژيم سابق با مرده ها ديگر کاری نداشتند، اما حالا متأسفانه با قبر مرده ها هم کار دارند. تمام آنهايی که مثلاٌ فرض بگيريم که مزاحم قبورشان شده اند، آنها همه کافر بوده اند، خيلی هاشان بچه مسلمان بودند و قبر مسلمان محترم است، حتی کفار هم اگر اهانت بخواهد بشود، جائز نيست، «ولقد کرمنا بنی آدم». مخصوصا آنها بعضی هايشان آدم هايی بودد که يک سال زندان داشتند، حالا يک جهاتی و يک مقدماتی درست کردند و بعد اعدام. اما بالاخره آنها با دين اسلام ازدنيا رفتند، با اعتقاد به اسلام از دنيا رفتند. من يادم هست، اسلامی نامی بود که دادستان شيراز بود، يک پرونده دختری را آورد که اعدام اش کرده بودند، به پدر و مادرش نوشته بود، ناراحت نباشيد، از قرآن و نهج البلاغه دست برنداريد. حالا با قبرهای اينها ما برخورد کنيم؟»
پيش از اين در برخی سايت های خبری، از تخريب گورستان خاوران، خبر داده بودند. گفته می شود گورستان خاوران محل دفن تعداد زيادی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است که در زندان های جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷ اعدام شدند.
بنابراين آيت الله منتظری به مسئولان و متصديان امور توصيه کرد تا در سالگرد انقلاب انعطاف بيشتری با مردم داشته باشند و سپس ادامه داد: «مجلس ختم برای مهندس بازرگان می خواهند بگيرند، می گويند نه، برای غزه می خواهند جلسه بگيرند، می گويند نه. چه کسی اين فرمان ها را می دهد؟ بالاخره کشور مال مردم است، تصميم گيرنده مردم هستند. مردم تشخيص شان درست است. مردم عقل دارند، درايت دارند، شعور دارند، دنيای امروز به هم متصل است، مردم انتخابات کشورهای ديگر را ديده اند، ديده اند احزاب سياسی واقعاٌ آزادند، تبليغ می کنند، انتخاب می کنند، ولی متآسفانه حالت فراموشی پيدا کرديم. شعارهای اول انقلاب از جمله آزادی بود، يعنی مردم آزادند. بخواهند جلسه تشکيل دهند، بخواهند مرده شان را اينجا خاک کنند. آخر اين چه جور برخوردهايی است؟ بالاخره من متصديان را نصيحت می کنم که حالا به اسم سالگرد انقلاب يک انعطاف پيدا کنيد و با مردم آشتی کنيد و مردم را آزاد بگذاريد، سخت گيری نکنيد.»
آيت الله منتظری با اشاره به آخرين وصيت امام علی در نهج البلاغه و با بيان اصل امر به معروف و نهی از منکر، اين اصل را در همه حوزه های سياسی، اجتماعی و حاکميتی عنوان کردو نتيجه گرفت که، «نمی توان ساکت و بی تفاوت بود.»
اما پيش از آنکه اين جمع به ديدار آيت الله منتظری بروند، بر سر مزار مهندس بازرگان به سخنان دکتر ابراهيم يزدی و دکتر سيدعلی ميرموسوی گوش فرا دادند.
کجا داريد می رويد
دکتر ابراهيم يزدی با اشاره به اينکه چهاردهمين سالگرد درگذشت مهندس بازرگان با سی امين سالگرد انقلاب اسلامی ايران همرا شده است، ارزيابی خودش را از حادثه تاريخی انقلاب در دو محور بيان کرد.
وزير خارجه دولت موقت ابتدا تأکيد کرد که بايد پديده انقلاب را مستقل از عملکرد جمهوری اسلامی ايران در بعد از پيروزی انقلاب بررسی کرد. يزدی گفت که اين اشتباه بزرگ را برخی انجام می دهند و عملکرد يا کارنامه حکمرانان بعد از انقلاب را مستمسکی قرار می دهند تا اصل انقلاب را مورد سؤال قرار بدهند که اين روش، روش علمی درستی نيست.
به اين ترتيب او انقلاب اسلامی ايران را يک پديده بزرگ تاريخی عنوان کرد و در ادامه به اين پرسش پاسخ داد که آيا انقلاب ايران اجتناب ناپذير بوده است يا نه؟ يزدی گفت که انقلاب ايران دلايل و موجبات درونی و بيرونی داشت چرا که نظام کودتايی در طول ۲۵ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، کارنامه قابل قبولی نداشته است. بنابراين او در ادامه خطاب به هواداران نظام پادشاهی پهلوی گفت که بايد به اين پاسخ دهند، پادشاهی که خود خطاب به مردم گفت که من پيام انقلاب شما را شنيدم، پس چرا شما که هوادار او هستيد پيام انقلاب را نمی گيريد؟
مشاور رهبر فقيد انقلاب در ادامه با تأکيد بر اين مطلب که «اگر کسانی بخواهند همان کارهای شاه را با نام ديگری انجام دهند، بر آنها همان رود که بر آنان رفت»، به پيامدهای انقلاب اشاره کرد. نقش زنان يکی از اين پيامدها عنوان شد. به اعتقاد يزدی «زنان تا پيش از اين در هيچ يک از ادوار مختلف به اين شدت در مبارزات سياسی حضور نداشتند، فرآيندی که سنت گرايان و عناصر کوته فکر نمی توانند جلوی آن را بگيرنند.»
آفت های انقلاب برای خود انقلاب موضوع ديگری بود که يزدی به آن پرداخت: «در تمام انقلاب های دنيا، در طول انقلاب يک نهاد واحد انقلاب را رهبری کردند اما در انقلاب ايران يک سازمان واحد انقلاب را رهبری نکرد. واحدهای کوچکی بودند که رهبر فقيد انقلاب نقش هدايت کننده اين واحدهای کوچک را داشت. که اين پراکندگی سازمانی به رغم قدرت سازمان امنيت شاه، يکی از دلايل پيروزی انقلاب شد. اما همين ويژگی انقلاب اسلامی که منحصر به فرد بوده است، منشاء بسياری از مشکلات بعد از انقلاب شد.»
دبير کل نهضت آزادی ايران در ادامه گفت: «در انقلاب هايی که يک نهاد سياسی واحد، انقلاب را رهبری می کند در طول ساليان دراز کادرهای مختلف درون انقلاب در اين مبارزه طولانی در درون سازمان های سياسی ساخته می شوند، افکار و انديشه ها با هم شکل می گيرند.»
يزدی انقلاب های دنيا را در دو مرحله سلبی و ايجابی مورد ارزيابی قرار داد و گفت که ما با سرنگون کردن استبداد سلطنتی مرحله سلبی را پشت سر گذاشتيم اما به مرحله ايجابی وارد نشديم.
او اين نقطه را نقطه افتراق مرحوم مهندس بازرگان با بقيه عنوان کرد و در ادامه به سياست «گام به گام» مهندس بازرگان برای سازندگی اشاره کرد و گفت که به اعتقاد آن مرحوم، ساختن يک جامعه زمان گير است.
او گفت که نظام استبدادی چند زير مجموعه داشته است که يکی از آنها ساختار سياسی بوده است که به سرعت درهم کوبيده شد اما تغيير در مناسبات اقتصادی کار ساده ای نبود از آن مشکل تر تغيير در مناسبات فرهنگی است. نظام استبدادی برای خودش فرهنگ استبدادی بازسازی و باز توليد می کند. در نظام استبدادی شما رعيت هستيد، شما شهروند نيستيد. مديريت استبداد اين است.
يزدی نقطه افتراق دوم مهندس بازرگان با بقيه را در اين دانست که آنان حاضر نبودند با برنامه کار انجام دهند. و نقطه سوم افتراق نيز چنين بيان شد: «رهبری که می خواهد مردم را عوض کند، نبايد دنبال روی مردم باشد، يک جاهايی بايد جلوی مردم بايستد و بگويد که مردم شما داريد اشتباه می کنيد.
يزدی سپس به بررسی کارنامه انقلاب پرداخت. او با اشاره به ممانعت هايی که در طول ماه های گذشته در برابر برگزاری مراسم هايی چون مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان، نشست های حزبی، برگزاری نمازهای عيد فطر و قربان، حمايت از مردم غزه و مراسم تقدير از فعالان حقوق بشر صورت می گيرد، گفت که من از مسئولان سؤال می کنم کجا داريد می رويد؟ آيا فکر عاقبت خودتان هم نيستيد؟ از اين جمهوری اسلامی چه مانده است؟
او سپس گفت: «جمهوری اسلامی با قانون اش تعريف شده است، قانون اش به من می گويد، شما حق نداريد تحت هيچ شرايطی تفتيش عقايد کنيد، اصول مقرر در قانون اساسی رعايت نمی شود، اگر کسی را بگيرند بر اساس قانون اساسی بايد تفهيم اتهام شود، حق داشتن وکيل دارد، بلافاصله بايد پرونده به دادگاه ذی ربط ارسال شود، هيچکدام از اينها صورت نمی گيرد.»
او در ادامه با اشاره به ناهماهنگی هايی که در ميان حاکمان وجود دارد، گفت که اين چه وضعی است، رييس مجلس به مصر می رود تا روابط با حسنی مبارک را بهبود بخشد، اما يک گروه ديگر برای سرش جايزه تعيين می کند؟
وزير خارجه دولت موقت ادامه داد: «يک زمانی شما می خواستيد دولت موقت را ساقط کنيد، رفتيد سفارت امريکا را گرفتيد، حالا که همه چيز دست خود شماست چرا می رويد به باغ سفارت انگليس، پرچم انگليس را پائين می آوريد و به جای آن پرچم فلسطين را بالا می بريد؟ با اين کار چه پيامی داريد به دنيا می دهيد؟»
دبير کل نهضت آزادی ايران در پايان با اين اعقاد که با سياست می شود بازی کرد اما با اقتصاد نمی توان بازی کرد، گفت: «در کجای دنيا اگر معلمی برای ازدياد حقوق می خواهد مذاکره کند، او را به زندان می برند؟ هکذا کارگران را، وقتی آنان می آيند در مقابل مجلس اعتراض می کند که حقوقشان را نگرفته اند چرا آنان را به زندان می بريد؟ شما اگر می خواهيد باشيد، باشيد ولی درست عمل کنيد.»
بنابراين يزدی با اشاره به اينکه رعايت عقد و قرار داد و رعايت آن ضرورت دارد، مسئولان را به بازنگری در رفتارها، بازگشت به آرمان های اوليه انقلاب و برگشت به آن مفادی که ملت با مسئولان بسته است، دعوت کرد.
به اين ترتيب نوبت به سيد علی مير موسوی استاد دانشگاه رسيد تا او نيز ديدگاه های خويش را در خصوص مهندس بلزرگان ارائه دهد.

ميرموسوی: بازرگان نماينده جريان «تجددخواه مذهبی» بود
سيد علی ميرموسوی برای ورود به بحث خود ابتدا چند پرسش را مطرح کرد:« بازرگان چه گفت، با که گفت و از کجا بود؟ چه جريانی را نمايندگی و چه افکاری را مطرح می کرد و با چه موانعی مواجه شد؟»
او سپس گفت: « مرحوم بازرگان نماينده جريان «تجددخواهی مذهبی» بود. البته زمانی که بازرگان سخن از تجددخواهی مذهبی می کند، زمانی نيست که اسلام گرايی و اسلام سياسی ظهور پيدا کرده باشد بلکه بازرگان در ادامه همان جريان تجددخواه مذهبی که از مشروطيت شکل گرفته بود و بزرگانی مثل آخوندخراسانی و نائينی نماينده گانش بودند،
تجددخواهی مذهبی را مطرح می کند ولی وقتی که در دهه ۴۰ و۵۰ اسلام سياسی به عنوان يک برداشتی از اسلام که در صدد است تا يک نظريه ای را برای اداره جامعه و اداره قدرت از درون اسلام، استنباط کند، مرحوم بازرگان در همين شرايط هم از آن اصالت دينی خودش دست بر نمی دارد و سعی می کند تا يک برداشتی از اسلام را برای اداره جامعه مطرح کند که اين برداشت افراطی نباشد. بنابراين مرحوم بازرگان در دورانی که اسلام سياسی مطرح می شود، يک جريان ميانه را نمايندگی می کند.»
به اعتقاد ميرموسوی بازرگان نه يک جريان چپ را که از آموزه های چپ و آموزه های اسلامی تلفيق و هم نهادی درست می کرد می پذيرفت و نه جريانی که يک تصوير بسيار متصلب از اسلام ارائه می داد و بر اساس آن تصوير متصلب، اقتدارگرايی و محدوديت آزادی فردی را مطرح می کرد، می پذيرفت.
او در ادامه اين نگاه را وجه بارز شخصيت فکری مهندس بازرگان عنوان کرد که از او يک شخصيت معتدل و يک جريان ميانه که در صدد است بين دستاوردهای تمدن جديد که به هيچ وجه نمی شود آن را ناديده گرفت و بين آموزه های اصيل دين و تعاليم اصيل دين، پيوند برقرار کند، متصور می سازد.
ميرموسوی در بخش ديگر سخنان خود به چند ويژگی مرحوم بازرگان اشاره کرد که او را از ساير نوانديشان مذهبی متمايز می کند: «نخستين ويژگی رويکرد مرحوم بازرگان اين بود که چون يک دانش آموخته اروپا بود و تجدد را از نزديک لمس و تجربه کرده بود، بسيار تلاش می کرد تا فهم خودش را از دين در چارچوب دستاوردهای علم جديد تقويت و مطرح کند. ويژگی دوم رويکرد مرحوم بازرگان اين است که اين فهم را بر اساس متن اصيل دين که قرآن است، ارائه می کند. بازگشت به قرآن و تکيه بر تعاليم قرآن و اينکه قرآن متن اصيل دين است و سنت در تالی قرآن بايد درک شود. سومين ويژگی در مورد رويکرد مهندس بازرگان، کوشش او بر اينکه برداشت اش از دين خيلی ايدئولوژيک نباشد.»
اين استاد دانشگاه گفت که برداشت ايدئولوژيک، برداشتی است که قابل نقد و چون و چرا کردن نيست. يک برداشت متصلب است. برداشت ايدئووژيک برای دستيابی به قدرت طراحی می شود.
ميرموسوی با بيان اينکه مرحوم بازرگان سعی می کرد از چپ فاصله بگيرد،گفت که در دوران حاضر در پرتو انقلاب کمونيستی در روسيه، بسياری از مفاهيم چپ به انديشه و ذهنيت ما راه پيدا کرد. مفهوم انقلاب، استعمار، امپرياليزم و طبقه کارگر مفاهيمی بودند که در پرتوی انديشه چپ به ذهنيت ما راه پيدا کرد. مرحوم مهندس بازرگان با اين مفاهيم در انديشه خودش مرزبندی داشت و نمی خواست از اين نوع ديدگاه ها استفاده کند. به همين دليل ديدگاه هايش با مرحوم دکتر شريعتی متفاوت است.
او در ادامه با تأکيد بر اين مطلب که مهندس بازرگان با نيروهای محافظه کار هم نسبتی نداشت، از بازرگان به عنوان يک نمونه جدی اصلاح طلب ياد کرد و گفت که اگر ما بخواهيم امروز برای اصلاح طلبی در جامعه خودمان يک نمونه بياوريم، با توجه به عناصر فکری و اصولی که در رويکرد بازرگان بوده است، آن يک نمونه مهندس بازرگان است، نه تنها به لحاظ کاری بلکه به لحاظ عملی. نه تنها از اين جهت که در صدد بود برداشتی از دين ارائه کند که با مفاهيم جديد سازگار باشد بلکه ازاين جهت که اعتقادی به راهکارهای تند نداشت، مرحوم بازرگان معتقد بود حتی الامکان بايد تلاش کرد تا از يک راه ساده و راهی که پيامدهای زيانبار کمتری دارد، دگرگونی را در جامعه محقق کنيم.
ميرموسوی در ادامه به ويژگی ديگری که می تواند مهندس بازرگان را به عنوان مدلی برای اصلاح طلبی مطرح کند، اشاره کرد و آن اعتقاد به دموکراتيزه کردن قدرت بود. او با طرح اين پرسش که چرا اينقدر بحث می کنيم که اصلاح طلبی چيست؟ گفت: «اصلاحات يک ايده محوری دارد و آن ايده محوری که اصلاحات را از بقيه موضاعات متمايز می کند اين است که ساختار قدرت بايد دموکراتيزه باشد. بايد نهادهای قدرت مسئول باشند. بايد قدرت مطلقه نباشد. قدرت مطلقه مفاسدی دارد که زيان هايش غير قابل جبران است. از انقلاب مشروطه سخن ما اين بود که قدرت بايد محدود باشد، مقيد باشد، يک شاه خودکامه نبايدباشد.»
او سپس آزادی خواهی دينی را مهم ترين و کليدی ترين مفهوم در نظام فکری مهندس بازرگان مطرح کرد: «در مورد الگوی حکومتی مهندس بازرگان، بحث ارتباط و پيوند دين و سياست مطرح است. موضوعی که به مناقشه تبديل شده است.
به اين ترتيب اوبا بيان اينکه مهندس بازرگان در مورد اينکه دين اسلام، دينی است که آموزه هايی در مورد زندگی سياسی دارد از ابتدا تا انتها ثابت قدم بود، گفت: « برخی معتقدند مرحوم بازرگان ديدگاه هايش را در مورد رابطه دين و سياست تغيير داده است، نه او همان زمان که کتاب «مرز دين وسياست» را نوشت و هم در اين زمان که سخنرانی با عنوان « آخرت و خدا، هدف بعثت انبياء» را ايراد کرد در هر دو جا معتقد بود که اسلام برخلاف مسيحيت آموزه هايی دارد که مربوط به زندگی سياسی است و در رأس آن آموزه ها اين است که زندگی سياسی و سامان سياسی بايد سامان عادلانه باشد. بازرگان معتقد بود که حکومت دينی، حکومتی است که در آن ارزش های دينی محقق می شود. حکومت دينی حکومتی نيست که ظواهر شرعی با اجبار اجرا شود بلکه حکومت دينی حکومتی است که کليدی ترين ارزش دين که ايمان آزادانه است، حفظ شود. در سخنرانی «آخرت و خدا، هدف بعثت انبياء» سياست بخش اصلی در دين نيست، بخش اصلی در دين «خدا و آخرت» است. بازرگان می گويد اصل را فراموش نکنيد. بنابراين مرحوم بازرگان با خدا و آخرت شروع کرد و با خدا و آخرت پايان داد.»

روابط عمومی
نهضت آزادی ايران





















Copyright: gooya.com 2016