پنجشنبه 8 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

موسوی، مردی از آن سوی ديوار برلين! کيومرث کاتوزی، انصار نيوز

* رسالت اين انقلاب و نظام در شرايط حاضر، جهانی‌تر از آن است که خود را با گلابی‌خوردن مردم سرگرم کند.


کيومرث کاتوزی - ميرحسين موسوی همانطور که پيش‌تر گفته شد، تمام حرف‌هايی را که بايد می‌زد، زده است؛ ولی ميرحسين نبايد تلافی بيست سال سکوت را در اين چند ماه باقی مانده تا انتخابات بکند؛ چون همانطور که يک سکوت بيست ساله سوال برانگيز است، يک هياهوی چند ماهه هم زياد اخلاقی نيست. به قول همشهری‌های شيرين زبان موسوی: الهم بير بير!

در اين روزها به طور متناوب سخنانی از ميرحسين موسوی تيتر روز نامه‌های دوم خردادی می‌شود. آنچه که از آن می‌ترسيديم به وقوع پيوسته است و ميرحسين موسوی خواسته و يا ناخواسته وارد بازی عوامل دوم خردادی شده است.

مير حسين موسوی دو نيمه دارد:

يک نيمه آن، ورژن ضعيف‌شده احمدی‌نژاد است که می‌خواهد نمودی از ساده زيستی و گفتمان اوليه انقلاب را به نمايش بگذارد.

نقاش قصه ما در اين نيمه می‌خواهد به عنوان يک احمدی‌نژاد دوم يا رجايی ثانی جلوه‌گری کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين «نيمه» به دعای کميل در منزل شهيد باکری می‌رود و نگران امور فرهنگی کشور است و پيوسته امام راحل را مورد نظر خود دارد و شهيد بهشتی را الگوی خود می‌داند و شخصيتی مغتنم است که از ويرانه‌های حزب جمهوری اسلامی تا به امروز به امانت مانده است.

اين نيمه همان دغدغه‌های ارزشی دهه شصت و توبه نصوح مخملباف را دارد.

اين نيمه از خوردن گلابی چينی و انگور خارجی توسط مردم نگران است و نگران اين است که خودروهای گران‌قيمت نبايد در پايتخت تردد کنند و رفتن مردم به دبی و امثال و ذالک برای تجارت و يا سياحت، اين نيمه را آزار می‌دهد.

در حقيقت اين نيمه خواهان احيای مجدد گشت کميته‌های انقلاب اسلامی است و اين که مثلا در دادن پاسپورت به مردم دقت بيشتری بشود تا به بيراهه نروند و سر از دبی در نياورند!

ما با اين نيمه گر چه زياد به روز نيست، ولی مشکلی نداريم؛ چون نه گلابی خارجی می‌خوريم و نه تا حالا رنگ دبی را ديده‌ايم و نه خودرويی داريم که نگران مالياتش باشيم ولی توده مردم و جوانان را نمی‌دانم!

مشکل ما با نيمه دوم ميرحسين است؛ همان نيمه‌ای که در اين بيست سال به ميرحسين نهيب می‌زد که سکوت کند و همان نيمه‌ای که با امثال بهزاد نبوی و امثال و ذالک نشست و بر خاست دارد و همان نيمه‌ای که ميرحسين را وارد اين بازی خطرناک کرده است.

مشکل زمانی شروع می‌شود که نيمه دوم سر نيمه اول کلاه می‌گذارد و او را وادار به حرفهايی می‌کند که عين تناقض است. خوردن گلابی چينی و انگور خارجی قبل از اينها در دولت سازندگی و اصلاحات در بين دولتمردان باب شد.

اين که مردم گلابی چينی و يا هر کشور ديگری را با پول خودشان وارد کنند و بخورند نه تنها اشکالی ندارد، بلکه عين آزادی فردی در اسلام است.

تلخ تر آن است که در زمان اصلاحات و سازندگی، گلابی خارجی را در شرکت‌های دولتی مديران دولتی می‌خوردند و هسته گلابی‌ها را هم به توده مردم نمی‌دادند و يار غار ميرحسين - جناب خاتمی - در آن زمان که اشرافيت دولتی پايه‌های خود را استحکام می‌بخشيد، دغدغه گفتگوی تمدن‌ها داشت!

جناب موسوی!

آن زمان که اشرافيت دولتی سواحل خزر و کيش را استراحتگاه مديران عاليرتبه خود کرده بود و هزاران مدير به اسم ماموريت خارجی در هتل‌های پنج ستاره اروپا گلابی نوش جان می‌کردند و به ريش ملت می‌خنديدند، جنابعالی کدام تابلوی ماندگار خود را خلق می کرديد؟

آيا تا به حال انديشيده‌ايد چند درصد راکبان اين خودروهای گران‌قيمت خارجی مديران دولتی و فرزندان و همسران رسمی و غيررسمی آنها هستند؟

هنوز نيامده آدرس غلط می‌دهيد و می‌خواهيد دوباره بخش خصوصی کشور را مشتی مرفه بی‌درد جلوه دهيد؟!

آيا واقعا مخاطبان خود را مشتی آدم عوام از همه جابی‌خبر ارزيابی کرده‌ايد؟!

به لطف تکنولوژی، امروز در اکثر خانه‌های ايرانی - چه بخواهيم و چه نخواهيم- يک آنتن ماهواره وجود دارد؛ حتی در روستاهای دور دست نيز مردم به حجمی از اطلاعات رسيده‌اند که ديگر با اين جور حرف‌ها نمی‌توان صندوق‌های رای را پر کرد.

اشتباه شما و دوستانتان اين است که هنوز هم انتخاب احمدی‌نژاد را ناشی از رای پوپوليستی ملت می‌دانيد و اصرار داريد تا با همين روش سبد رای خود و هم مسلکان‌تان را پر کنيد.

بعيد است که شما از عمق مفاسد اقتصادی و باندهای مافيايی که در زمان اصلاحات و سازندگی در درون شرکت‌های دولتی به وجود آمد، بی‌اطلاع باشيد و بعيد است که ندانيد کينه و نفرت نخبگان دولتی با احمدی‌نژاد به خاطر جهت حرکت احمدی‌نژاد در پاکسازی سيستم اجرايی کشور است.

ديگران وقتی تخريب می‌کنند، می‌فهميم که کجايشان سوخته، ولی ای سيد اولاد پيغمبر شما چرا؟!

شما می‌توانستيد در خرداد ۷۶يک قهرمان ملی بشويد ولی الان ...

چه عرض کنم؟!

اين مردم حق دارند که که گلابی چينی و انگور خارجی و سيب لبنانی بخورند!

نوش جان‌شان!

اقتصاد اسلامی يعنی اين که فرد انسان به هر درجه‌ای از پيشرفت و کمال که می‌خواهد، برسد و اگر عُرضه هم داشت، سوار هواپيمای شخصی بشود.

جناب موسوی!

نمی‌دانم اطلاع داريد يا نه؟

اتحاد جماهير شوروی دچار فروپاشی شده است؛ ديوار برلين هم فروريخته است.

گورباچف -دبير کل حزب کمونيست شوروی- هم مدتی است به ازای صرف ناهار و شام و چند دلار سخنرانی علمی می‌کند.

راستی به شرف عرض برسانم که ديگر حتی قذافی نيز به دنبال انديشه‌های دولتی نيست و صحبت از دولت فاطميون در شاخ افريقا می‌کند.

اين مسکو که امروز می‌بينيد، آن مسکوی بيست سال قبل نيست يک وقت به شما آدرس غلط ندهند!

بيست سال است که ملت ايران در برابر زياده‌خواهی ايالات متحده بدون حمايت اتحاد شوروی و بدون تئوری جنگ سرد ايستاده است.

يک قدری در ادبيات خودتان دقت کنيد!

امروز بر خلاف آن چه مشاوران شما به عرض مبارک رسانده‌اند، ايران عزيزترين کشور منطقه است و حتی دموکراسی‌های لرزانی چون ترکيه می‌خواهند صلابت احمدی‌نژاد را جلوی دوربين‌های تلويزيونی تقليد کنند.

امروز ديگر تجارت جهانی و اقتصاد آزاد يک ضرورت است که بايد به آن پيوست ديگر آن دوران که طفل ايرانی در بيمارستان دولتی متولد شود در مدرسه و دانشگاه دولتی درس بخواند و در کارخانه دولتی کار کند و در قبرستان دولتی هم دفن شود سپری شده است.

ديگر آن دوران که نگران گلابی خوردن مردم و ماشين سواری آنها باشيم، تمام شده است.

رسالت اين انقلاب و نظام در شرايط حاضر، جهانی‌تر از آن است که خود را با گلابی‌خوردن مردم سرگرم کند.

ديگر آن دوران که برای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، حد و مرز تعيين کنيم، تمام شده است. مردم بايد در فرآيند توسعه اقتصادی آزادی عمل داشته باشند و رانت‌های اقتصادی که شما و دوستان‌تان پايه‌گذار آن بوده‌ايد، در فردای ايران جايی ندارد.

جناب موسوی! اين درد را با چه کسی مطرح کنيم؟

دولت احمدی‌نژاد در بيست سال گذشته نزديکترين گفتمان را به انديشه‌های امام راحل داشته است و دوباره برق شادی را در چشمان زنان و مردان فراموش‌شده پايين شهری و روستاهای محروم نشاند و زخم عميقی را که دوستان شما در امپراطوری دولتی در زمان اصلاحات و سازندگی بر روح مردم محروم به وجود آورده بودند، اندکی التيام داد و آن وقت جنابعالی در اين دوره طلايی انقلاب، سکوت بيست ساله را می‌شکنيد و دولتی را که از لسان رهبر فرزانه به دولت حزب‌الهی مفتخر گرديده، مورد انواع تهمت‌ها قرار می‌دهيد!

نيمه ارزشی شما سزاوار احترام است.

جنابعالی که در زمان حيات امام و در شرايطی که حمايت آن پير فرزانه را با خود همراه داشتيد و مجلس و قوه قضايی هم از شما حمايت می‌کرد چندين نوبت استعفا داديد، چگونه می‌خواهيد در شرايط جاری کشور که رقابت سياسی به جنگی تمام عيار بين باندهای مافيايی در شرکت‌های دولتی تبديل شده است و باندهای مافيايی برای رسيدن به قدرت و دستيابی به منابع رانتی از هر ترفندی استفاده می‌کنند قوه اجرايی را مديريت کنيد؟!

شرايط کاری احمدی‌نژاد را با زمان خودتان مقايسه کنيد! احمدی‌نژاد در سه سال گذشته با انواع مخالفت‌ها روبرو بوده است؛ مجلسی که گرچه نام اصول‌گرايی را يدک می‌کشد، ولی توسط دولت‌مردان سابق شما در مرکز پژوهش‌های مجلس به کانون کارشکنی تبديل گرديده است؛ دستگاه قضايی و رسانه ملی را هم که شاهد هستيد. به اين ليست بی‌مهری ها اضافه کنيد سنگ‌اندازی چند هزار مدير اصلاحات و سازندگی که در قالب احزاب دوم خردادی به فعاليت سازمان‌يافته مشغولند؛ ولی با همه اين اوصاف، ايران و دولت و رئيس‌جمهور آن محبوب‌ترين چهره جهان اسلام و منطقه هستند.

جناب موسوی!

نيمه دوم شما به اندازه نيمه اولتان دوست داشتنی نيست.

تکليف ما با نيمه اول شما روشن است؛ ولی مطمئن باشيد در برابر نيمه دوم شما خواهيم ايستاد.

تا او چه خواهد ...

والسلام





















Copyright: gooya.com 2016