گفت و گو با عبدالله مومنی، در باره انتخابات، اعتماد
طرح آقای عبدالله نوری برای انتخابات رياست جمهوری در صورتی متضمن توفيق خواهد بود که گروه های مختلف اصلاح طلب و تحول خواه حول محور حمايت از ايشان جبهه متحدی برای بيان خواست های لايه های سياسی و اجتماعی مختلف جامعه از حاکميت را مطرح کنند. رد صلاحيت يا تاييد صلاحيت نوری به نوعی بيانگر اين خواهد بود که مراکز تصميمگيری در ساختار قدرت تا چه اندازه آمادگی لازم برای پذيرش اصلاحات دموکراتيک را دارند
سازمان ادوار در انتخابات با مطرح کردن نام عبدالله نوری وارد صحنه انتخابات شد. با اين که خود آقای نوری رسما از صحنه کنار نکشيده اند، اما عملا نامی از ايشان در عرصه انتخابات نيست. اکنون وضعيت سازمان در نسبت با انتخابات چيست؟
سازمان دانش آموختگان ايران با توجه به نگاه خود به مقوله انتخابات مبنی بر اينکه انتخابات بايد به شکل فرآيندی برای کمک به تغيير مديريت سياسی کشور و تغيير توازن قوای سياسی کشور در جهت دموکراتيزه کردن ساخت سياسی باشد از ماهها پيش ورود فعالانه ای برای انتخابات رياست جمهوری دهم بر پايه چنين نگاهی داشته و بر اين اساس معتقد بوديم حضور فردی مانند آقای عبدالله نوری به عنوان کانديدای اصلاح طلبان با توجه به سوابق روشن ايشان در زمينه دفاع از حقوق سياسی و مدنی شهروندان، سوابق مديريتی و آشنايی لازم با ساختار حقوقی کشور وارتباط و تعامل و نزديکی با طيف های مختلف جريان اصلاحی بخصوص جرياناتی که نگاه انتقادی تر به وضع موجود دارند می توان با طرح ايشان به عنوان کانديدا ضمن حمايت طيف های اصلاح طلب وتحول خواه با طرح مطالبات گروه های محذوف از قدرت حمايت جدی اين نيروها را نيز بهمراه داشته باشد ، که بر همين مبنا سازمان چنين ايده ای را مطرح کرد.از سوی ديگر معتقد بوديم که طرح آقای نوری برای انتخابات رياست جمهوری در صورتی متضمن توفيق خواهد بود که گروه های مختلف اصلاح طلب و تحول خواه حول محور حمايت از ايشان جبهه متحدی برای بيان خواست های لايه های سياسی و اجتماعی مختلف جامعه از حاکميت را مطرح کنند.
به نظر می آيد نتيجه لازم را از مطرح کردن نام آقای نوری نگرفتيد
معتقد بوديم رد صلاحيت يا تاييد صلاحيت نوری به نوعی بيانگر اين خواهد بود که مراکز تصميمگيری در ساختار قدرت تا چه اندازه آمادگی لازم برای پذيرش اصلاحات دموکراتيک را دارند. در خصوص انتخابات اين دوره سازمان دانش آموختگان که از مدت ها پيش و تقريبا هم زمان با طرح کانديداتوری ساير دوستان اصلاح طلب،اين برنامه را اعلام کرد و از گروه های سياسی اصلاح طلب خواست تا در اين خصوص به همفکری بنشينند.
آيا اين مساله با استقبال نيروهای اصلاح طلب همراه شد؟
متاسفانه دوستان اصلاح طلب از يک سو معتقد بودند که در انتخابات آتی بايد به فکر نجات کشور بود و طرح مطالبات مدنی در درجه دوم قرار دارد و از سوی ديگر يک شخصيت اصلاح طلب را با عنوان اينکه"ردصلاحيت می شود"و ديگری را با عنوان اينکه"رای نمی آورد" می نواختند. و از سوی ديگر خواهان اجماع برای نجات کشور بودند.
يعنی عملا بحث آقای نوری از سوی اصاح طلبان منتفی شد
بله، با اين حال آقای عبدالله نوری به عنوان يک شخصيت اصلاح طلب که ديدگاه های روشنی در خصوص ساخت سياسی کشور، روند مديريت سياسی حاکم بر ايران و همچنين مطالبات مورد نظر گروه های تحول خواه دارد و در مدت اخير به بيان ديدگاه های خود دراين خصوص پرداخته و آنچنان که می دانيد طرف مشورت دوستانی که در حال حاضر از جبهه اصلاح طلبان رسما اعلام کانديداتوری کرده اند نيز بوده و هستند.در هر شکل شرط مهم آقای نوری برای حضور در عرصه بمنظور موفقيت اين جريان در فرايند انتخابات ،اجماع گروه های مختلف بر روی کانديداتوری ايشان بمنظور رساندن يک صدای واحد به حاکميت و نتيجه بخش بودن کنش سياسی معطوف به انتخابات بود که متاسفانه اين شرط ظاهرا در ميان اصلاح طلبان عملی نيست .
چرا؟ به هر حال به نظر می رسد طرح شما، متضمن مطالبات اصلاح طلبان نيز بوده است
به هر حال مادامی که دوستانی که يک شبه تصميم به معرفی کانديدايی می گيرند و ممکن است در لحظه يی ديگر بخاطر حضور ديگری ، تصميم به انصراف کانديدايی که بيش از يکسال فضای مطبوعاتی و سياسی کشور را به چنين مساله ايی مشغول کرده بودند بگيرند و برای همگان نيز تصميم نهايی گرفته شود و از طرف همه نيز اعلام گردد، ايده های اين چنينی با عدم همراهی و نهايتا سکوت مواجه شوند.
دليل اين مساله را در چه می دانيد؟
می توان گفت که در تصميم گيری جريان اصلاحات " در" تصميم گيری بر روی همه جريانات سياسی باز نبوده و حق ورود برای همه شهروندان که هيچ ، برای ساير گروههای سياسی که در يک جبهه قرار دارند اما در برخی امور متفاوت با خودشان باشند در تصميم گيريهای مربوط به حضور يا عدم حضور کانديداها و يا حمايت و عدم حمايت و حتی در سطح بحث در خصوص ايد ه ها حاضر به گفتگو نيستند و چنين جايگاهی برای ديگران نيز قائل نيستند.آيا با حاملان اينچنينی که حتی حاضر به گفتگو جهت شنيدن صدای ديگران و يا رسيدن بر سر گزينه ای و يا برنامه ای جهت فراهم شدن امکان تغيير وضع موجود نباشند می توان انتظار فرجامی خوش برای اصلاحات داشت!
طرح نام عبدالله نوری واکنش های مختلفی را از سوی احزاب و چهره های سياسی برانگيخت. از جمله مهم ترين آن ها موضع گيری علی رضا علوی تبار در اين قضيه در مصاحبه ای با سايت روز بود که ادوار را متهم به عقده گشايی کرد. اين واکنش ها را چگونه ارزيابی می کنيد؟
وقتی اظهار نظرو تحليل آقای علوی تبار را در خصوص انتخابات رياست جمهوری ونکات در خور تاملی که در خصوص سازمان دانش آموختگان بيان نمودند را ديدم با توجه به شناختی که از ايشان داشتم متعجب شدم، آقای علوی تبار از جمله فعالين برجسته و توانای دموکراسی خواه است و بدليل همين جايگاه از ايشان انتظار می رود که با دقت نظر و انصاف بيشتری در مورد ديگران اظهار نظر کند،سخنان همراه با چاشنی تحقير ، انگ و طعنه ايشان به سازمان و اعضای آن به گونه ای بود که گويا دشمنان خود را مورد خطاب قرار داده بودند در حاليکه ما ايشان را دوست و همفکر خود می دانيم. از آقای علوی تبارکه از جمله منتقدين هميشگی اخلاق کيهانی بوده ،جای شگفتی است که چگونه خود ايشان اينگونه بی پروا در مورد سازمان با همان اخلاق و ادبيات کيهانی سخن گفته است، هر چه فکر می کنم با توجه به نقاط اشتراک فراوانی که بين ما و ايشان هست دليل اين لحن غضبناک و تحقير آميز را درک نمی کنم. متاسفانه سخنان ايشان برخلاف ساير اظهار نظرها يشان ،بی مبنا و بی محتوا بود، اينکه با انگيزه خوانی يکسری اتهامات کلی را بدون ارائه منطق و دليل مشخصی به يک سازمان سياسی با مواضع روشن نسبت دهند نه زيبنده ايشان است و نه می توان نام نقد و يا بحث جدی سياسی بر آن گذاشت .
البته اصلاح طلبان هم معتقدند طرح نام نوری تنها برای نقد خاتمی و يارانش بوده است
ما خصوصا در طی ماههای اخير کوشيده ايم از فضای اتهام زنی و ايجاد تنش بين نيروهايی که خودشان را هوادار دموکراسی می دانند دوری کنيم وحتی به همين دليل گاهی از بيان انتقاداتمان چشم پوشيده ايم، اما سکوت ما بخاطر پايبندی به اصول سازمان بوده که از سوی برخی از دوستان متهم به تذبذب شده ايم.فرق ما با کسانی که چنين کم لطفی هايی داشتند در اين است که وفاداری به مشی اصلاحی را به معنای وفاداری به افراد نمی دانيم ،از نظر ما نام هيج شخصی مترادف با اصلاحات نيست و برای ما اشخاص معيار نيستند بلکه ما معيارهايی داريم که بر مبنای آنها اشخاص را می سنجيم.
به هر حال بايد معياری برای پاسخگويی عملکرد افرادی که خود را اصلاح طلب می نامند باشد
اگر قرار بر پاسخگويی و يا ارزيابی بر مبنای موضعگيريها ويا عملکرد افراد باشد،ما از آن استقبال می کنيم اگرچه برخی از دوستان در مقاطع زمانی مختلف رفتارهای تامل برانگيزی داشته اند ، در صورتی که به محک ارزيابی و داوری گذاشته شوند جز تناقض و تغيير موضع براشت نمی شوذ با اين وجود است که بايد پرسيد که می توان هم در ۵ سال پيش از آزمون فيصله بخش سخن گفت وهم يک سال پيش با طرح مبحث " وضعيت سلطانی " در "برابر نظام سلطانی" شرکت در انتخابات مجلس هشتم را توجيه کرد ودر عين حال ديگران را نيز متهم به تذبذب نمود؟ اگر در جامعه ما جريان آزاد اطلاع رسانی و نهادهای نظارتی جدی وجود داشته باشد که افراد در برابر رفتارها و عملکردشان بازخواست و مواخذ شوند مشخص می شود که چه افراد و يا مجموعه هايی پايبند به اصول و پرنسيب سياسی هستند و چه کسانی رفتارهای متزلزل و بی پرنسيب دارند؟
به هر حال ما در هر موقعيتی حاضر به دفاع و پاسخگويی در قبال کنشهای سياسی وموضع گيريهايمان هستيم و در عين حال رفتارهای خود را نيز عاری از نقد و خطاء نمی دانيم ضمن آنکه معتقديم در درون مجموعه نيروهای دموکراسی خواه نياز واقعی به گفتگوی همدلانه و بدور از دشمن کامی های بی حاصل مساله ای ضروری است که می تواند مانع ايجاد چنين ذهنيت های غير ضروری شود و در صورت شکل گيری گفتگو و وجود تعامل بين افراد و گروهها می توان انتظار داشت که با دوستان بجای دشمن تراشی با مروت رفتار کنيم.
با فعال شدن عبدالله نوری، برخی از سايت ها به حمايت از وی آغاز به کار کردند که شايد مهم ترين آن ها، سايت «خرداد» بود. آيا ارتباط ارگانيکی ميان سازمان ادوار به عنوان طرح کننده و حامی عبدالله نوری در انتخابات با اين سايت ها وجود دارد؟
تا جايی که اطلاع دارم آقای عبدالله نوری هيچ رسانه و يا سايت مشخصی را به عنوان تريبون رسمی و يا پايگاه اطلاع رسانی خود اعلام نکرده اند و اخبار و مواضع مربوط به آقای نوری از طريق ديدارهای عمومی با حضور خبرنگاران و يا دفتر ايشان منعکس شده است. در اين ميان با توجه به حمايت سازمان دانش آموختگان از طرح کانديداتوری آقای عبداله نوری،پايگاه اطلاع رسانی مجموعه ادوار تلاش خود را صرفا در جهت انعکاس ديدگاه های ايشان و همچنين مواضع سازمان در اين خصوص داشته است. اما ادوارنيوز نيز به نوعی بيانگر نظرات رسمی آقای نوری نبوده است . البته بديهی است در شرايط فعلی کشور که احزاب و شخصيت های اصلاح طلب از داشتن حق طبيعی انتشار روزنامه محروم هستند،سايت های مختلفی با هدف ايجاد فضای آزاد اطلاع رسانی در کشور تلاش می کنند ،حتی بطور غير رسمی نيز سايت و يا پايگاه اطلاع رسانی که منتسب به آقای نوری باشد فعاليت نداشته اگر چه طرح آقای عبدالله نوری به عنوان کانديدای رياست جمهوری با استقبال برخی اصحاب رسانه مواجه بوده است و اگر سايتی فعال هست در اين خصوص و يا از اسامی استفاده شده که انتسابشان را به آقای نوری تداعی کند بصورت خودجوش بوده و نه به سازمان و نه به آقای نوری وابستگی ندارند. با اين وجود در خصوص سوال شما بايد بگويم که مواضع سازمان دانش آموختگان از سوی پايگاه اطلاع رسانی اين مجموعه اعلام می شود.
شايد سوال مهم انتخاباتی اين روزها نسبت سارمان دانش آموختگان با آقای خاتمی و حضور ايشان در عرصه باشد. گرچه زمزمه هايی مبنی بر انصراف ايشان از کانديداتوری شنيده می شود، اما می خواهم ببينم نظر سازمان درباره آقای خاتمی و کلا انتخابات پيش رو چيست؟
اعضای سازمان ادوار نسبت به آنجه در دنيای پيرامونشان می گذرد بی تفاوت نيستند و شايد به همين دليل باشد که می بينيم با وجودی که موانع بيان شده در خصوص امتناع از حضور مشارکت در امر انتخابات در دوره های قبل را رفع نشده می دانيم اما در اين دوره با احساس مسوليت و از ماهها پيشتر به مسئله انتخابات و لزوم تغيير وضع موجود رويکردی فعالانه داشته ايم ، در اين دوره نگاه ما به انتخابات جدای از احترام و نوع ارتباط و يا جايگاه افراد حاضر در انتخابات به ميزان تحقق خواست ها و مطالباتی اولويت داری که از ديد سازمان تحقق آنها را برای جامعه و خروج از مناسبات نامطلوب کنونی و در راستای تغيير وضع موجود با اهميت تلقی می شوند بستگی دارد، اگرچه حضور آقای خاتمی در صحنه انتخابات با توجه به اعلام کانديداتوری موسوی با ترديد های جدی مواجه شده اما در صورتی که آقای خاتمی در صحنه انتخابات باقی بماند با دقت و حساسيت مواضع ايشان را پيگيری می کنيم و پس از بررسيهای لازم در مورد کانديداتوری ايشان اظهار نظر می کنيم در واقع ما از کانديدايی حمايت خواهيم کرد که بيشترين قرابت را با برنامه ها و مطالبات سازمان داشته باشد و بازتاب حداقلی مطالبات اصلاحی خودمان را در برنامه کانديداها ببينيم
آقای مومنی، خيلی از نيروهای اصلاح طلب بر اين عقيده اند که با توجه به اتفاقاتی که در زمان اصلاحات افتاده است، عملا يک نوع دشمنی و يا کينه و دلخوری شخصی نسبت به آقای خاتمی در ميان اعضای سازمان شما وجود دارد.
آقای خاتمی برای ما شخص قابل احترامی است که اعتبار و تجربيات ايشان را از سرمايه های حرکت اصلاحی می دانيم، با اين حال همواره از منتقدان دلسوز ايشان بوده ايم،برخلاف اينکه برخی می کوشند انتقادات سازمان دانش آموختگان به خاتمی را به گونه ای جلوه دهند که حکايت از دشمنی با ايشان است ، ما نه تنها هيچ دشمنی با ايشان نداريم بلکه انتقاداتمان به ايشان نيز از موضع دوستانه و همدلانه است. به نظر می رسد کسانی که با ارائه تحليلهای نادرست و اعمال فشار براساس منافع فردی و گروهی،منافع خود را به عنوان منافع ملت معرفی می کنند و نهايتا آقای خاتمی را در مسير اتخاذ تصميماتی نادرست قرار دادن خدمت به آقای خاتمی نيست.اينکه گفته می شود برخی از اعضای سازمان با خاتمی مشکل شخصی دارند مغالطه عظيم و کذب محض است ،اصلا اعضای سازمان چه رابطه ی شخصی با آقای خاتمی داشته است که حالا بخواهند مشکل شخصی داشته باشند.
شما جايگاه سيدمحمد خاتمی در سياست امروز ايران را در کجا می دانيد؟ و تصميم گيريهای ايشان را – به خصوص در دو انتخابات اخير – چگونه ارزيابی می کنيد؟
بنظر می رسد آقای خاتمی بخاطر داشتن مشاوران و نزديکانی که نگاه دور انديشانه معطوف به حفظ ايشان به عنوان يک اعتبار و سرمايه اجتماعی برای جامعه ايران ندارند، بعضا در نتيجه تصميماتی که متاثر از تحليل اطرافيان اش است در شرايطی قرار می گيرد که خطر آسيب به اين جايگاه و خدشه وارد شدن به شخصيت ايشان را فراهم می کند ، بطور مثال ورود ايشان در انتخابات مجلس هشتم و در انتخابات پيش رو به عنوان کانديدا و احتمال بالای انصراف ايشان از کانديداتوری که بر مبنای شواهد و قرائن اين حضوردر انتخابات تا پايان تداوم پيدا نمی کند بنظر می رسد اينگونه تصميم گيريهايی که ناشی از تحليل نادرست مسائل جامعه و فقدان درک صحيح و واقع بينانه از اوضاع سياسی کشور است و آقای خاتمی را هزينه خواست و دغدغه های طيفی و جريانی و يا بعضا شخصی خود می کنند و نتيجه اينگونه تصميمات اين می شود که دست به انتخاب های بزند که موقعيت و جايگاه ايشان را لطمه پذير کند ،فارغ از نگاه شخصی و يا سازمانی ما به انتخابات و جدای از انتقادات جدی که به آقای خاتمی داشته و داريم ،بايد بگويم که نتيجه چنين مشاوره هايی به آقای خاتمی که بيشترين مقبوليت را بين جامعه دارند و از زمينه اقبال عمومی بيشتری به نسبت ساير کانديداها برخوردارند که از امکان رای آوری بالايی نيز برخوردار هستند اين شده که در وهله نخست دو قطبی جدی بين ايشان و آقای کروبی که نزديکترين افراد به همديگر بودن شکل بگيرد و در گام بعدی گذشته از حساسيت های تند و افراطی که در بين اقتدارگرايان به خاتمی شکل گرفت و اين حساسيت ها ريشه در اعلام کانديداتوری آقای خاتمی و ترس اين جريان از بازگشت دوباره خاتمی به رياست جمهوری داشت، اينکه با اندک زمان کوتاهی از اعلام کانديداتوری ايشان که پس از ماهها درخواست گروههای حامی شان صورت گرفت ، از آنجائيکه قبل از اعلام کانديداتوری خاتمی بدليل نگرانی از عدم حضور آقای خاتمی و وجود مسائل خصلتی و مخالفت ها با کانديدايی ديگر از جريان اصلاحات باعث شد که به دنبال آقای موسوی بروند و انتظار شنيدن " آری" برای حضور در انتخابات را از ايشان نداشتند که پس از آنکه برخلاف تحليل همگان چراغ سبز ورود به انتخابات آقای موسوی اعلام می شود،در چنين وضعيتی گروههای که نقش اصلی را در به صحنه آوردن خاتمی داشتند بر اثر بی برنامگی با سراسيمگی مواجه شوند ، در نهايت بخشی به فکر اعلام انصراف آقای خاتمی بيفتند و بخشی ديگرمجبور به ترک صحنه انتخابات شوند و نتيجه آن شود که هم يک تنش هايی غير ضروری بين طيف های اصلاحات و بخصوص بين بزرگان اصلاحات! و هم فردی که امکان رای آوری بيشتر و در عين حال انتساب جدی تر ايشان به اصلاحات و خواسته های اصلاحی مردم (در قياس با فردی که به عنوان بديل مد نظر بزرگان هست که معرفی بشود) به راحتی کنار گذاشته می شود و هم حساسيت های جدی که تا حد طرح امکان ترور ايشان پيش رفت و اگر بحث ورود به انتخابا ت برای آقای خاتمی نبود همچنان رعايت مصلحت ها و حرمت ها ولو به صورت ظاهری برای ايشان شکسته نمی شد.
درباره رابطه سازمان ادوار با آقای کروبی کمی توضيح می دهيد؟ بسياری بر اين عقيده اند که نزديکی شما و آقای زيدآبادی با آقای کروبی، شايد منجر به حمايت از ايشان – لااقل در خفا – شود. آيا اين گونه است؟
آقای کروبی از جمله چهره های سياسی است که به عقيده من انگونه که بايد و شايد قدر زحمات و خدمات ايشان در سطح جامعه دانسته نشده است، ايشان انسانی صادق و جوانمرد است که همواره و در هر حال پيگير حقوق تضعييع شدگان بوده و در دفترش بر روی ستمديدگان گشوده بوده است ،همين خصوصيت دفاع جوانمردانه ی و بدون چشمداشت از حقوق شهروندان دليل اصلی رابطه ی دوستانه برخی از اعضای سازمان و آقای کروبی بوده است اينکه عده ای می خواهند از اين رابطه دوستانه و انسانی برداشتهای خاصی . انتخاباتی و سياسی داشته باشند تلقی جهت دار و نادرستی است. اتفاقاً يکی از محاسن کروبی اين است که در خدمات بی مزد و منت اش برای احقاق حقوق شهروندان هيچ نگاه انتخاباتی و سياسی از ديگران ندارد وبمانند برخی گروههای سياسی نيست که تنها در فصل انتخابات به ياد دانشجويان و زندانيان سياسی بيفتد. آقای کروبی نگاه ابزاری به اين مقوله ندارد ايشان حتی در دوران رياست مجلس هم همواره برای بهبود وضعيت زندانيان سياسی تلاش کرده و بر خلاف ديگران شنونده درد دلهای آنها بود و اين ويژگی ارزشمند وقابل تقديری است.
برخی از طرفداران خاتمی می گويند با توجه به تاييد تلويحی کروبی توسط دبيرکل سازمان، سازمان ادوار در نهايت به سوی کروبی گرايش پيدا خواهد کرد. آيا اين مساله صحت دارد؟
ايشان که به صورت شفاف و بی ادعا در عرصه سياسی کشور حضور داشته است و برای انتخابات رياست جمهوری وحزب ايشان تاکنون برنامه های را ارائه کرده اند ،ما در سازمان در حال بررسی مواضع و برنامه های ايشان هستيم همانطور که برنامه ی آقای خاتمی را هم رصد می کنيم و مورد بررسی قرار می دهيم و همانطور که ساير گزينه ها را مد نظر قرار می دهيم ما نه در مورد آقای کروبی و نه در مورد هيچ گزينه ی ديگری به تصميم نرسيده ايم و هرگونه پيشداوری در اين زمينه بر مبنای حدس و گمان و بی مبنا است.
بحث داغ اين روزها، حضورميرحسين موسوی پس از ۲۰ سال سکوتاست.اين حضور را چگونه ارزيابی می کنيد؟
درمورد ميرحسين موسوی ترجيح می دهم حرف زيادی نزنم ،عملکرد ايشان در دوره نخست وزيری بالاخره مخالفين و موافقين دارد اما آنچه برای ما مهم است مواضع کنونی است که بدليل سکوت ۲۰ ساله ايشان اين موضع برای ما مبهم است ، اصولا اينکه يک سياستمدار بعد از ۲۰ سال سکوت و انزوا يکباره چند ماه پيش از انتخابات رياست جمهوری تصميم به شرکت در انتخابات بگيرد اتفاقی است که فقط در صحنه سياسی ايران می تواند بيفتد وبسيار قابل تامل است و بايد ديد ديدگاههای ايشان در عرصه سياست خارجی ، اقتصاد ودر عرصه های فرهنگی و اجتماعی تا چه حد اصلاح طلبانه است و چه اندازه با اصول ومعيارهای دموکراتيک و سازوکارهای يک جامعه باز سازگار است آنوقت راحت تر می شود در مورد کانديداتوری ايشان اظهار نظر کرد و به داوری و ارزيابی نشست و يا تصميم گرفت.
در صورتی که اصلاح طلبان بر روی يک کانديدای واحد به توافق برسند نظر سازمان ادوار در اين باره چه خواهد بود؟ آيا ادوار هم به تبع ديگر احزاب به حمايت از اين کانديدای واحد خواهد پرداخت يا آن که هم چنان اصرار بر عدم حمايت از کانديداها خواهد داشت؟
سازمان دانش آموختگان اگرچه از اجماع ميان اصلاح طلبان استقبال می کند،امامعتقدم که اصلاح طلبان اگر بدنبال پيروزی در انتخابات باشند بايد با يک کانديدا وارد صحنه انتخابات شوند البته اصلاح طلبان برای اجماع راه دشواری در پيش دارند و حتی اگر از بين آقايان خاتمی و موسوی نيز قر عه به نام يک نفر بيفتد بر مبنای آنچه که گفته شده"يا من يا ميرحسين" در انتخابات به عنوان کانديدا می آئيم .اما همچنان مسئله اجماع و توافق بر روی يک کانديدا لا ينحل می ماند، ضمن آنکه حتی اگر با اين نوع نگرش و با چنين مکانيزمی توافق حاصل آيد نه اخلاقی و نه عقلانی و نه نتيجه بخش است چرا که يکی از تفاوتهای جريان اصلاحی دموکراسی خواه با مخالفان مردم سالاری درپذيرش "اصل مشارکت" و "نظارت دموکراتيک " است البته نه به صورتی شعاری بلکه پايبندی عملی به اين اصول مهم است ،اينکه بپذيريم در تصميماتی که مربوط به کليت جريان اصلاحات است خرد جمعی حاکم باشد وبه منظور شکل دادن به نوعی اجماع عقلانی همه ادعاها از طريق گفتمان عقلانی طرح و پس از آن مورد نقد و ارزيابی قرار بگيرد و رد يا قبول گردد ،می توان بر آن نام اجماع و توافق و تفاهم گذاشت.
يعنی شما چنين اجماعی را واقعی نمی دانيد
آنچه که در اينگونه تعيين و تکليف ها مبنا است نه اجماع عقلانی بلکه نوعی قيموميت و تعيين و تکليف برای کليت يک جريان کردن است و نمی توان انتظار داشت که ديگران نيز تبعيت کنند و آنرا اجماع بخوانند. اگر قر ار برا اين باشد که نتيجه اجماع مورد پذيرش ديگران نيز قرار بگيرد بايد مکانيزم اجماع مشخص و مورد پذيرش باشد، اگربه پيشنهادی که ماهها پيش برای تشکيل کنگره اصلاحات ارائه شد توجهی صورت می گرفت الان کار اجماع خيلی ساده تر بود .
پس شما به چه نوع مکانيزمی معتقديد؟
اميدوارم که اجماع بر اساس مکانيزمی که در برگيرنده خواست و مورد قبول طيف های مختلف اصلاحات باشد صورت بگيرد و البته به نحوی که اهداف اصيل حرکت اصلاحی قربانی نشود.نمی توان با "در هم آميزی" و "يکی کردن اصلاحات و افراد " به هر تصميمی وجه اجماعی و دموکراتيک بخشيد. اصلاح طلبان در نظر داشته باشند که مکانيزمی که بخواهد توافق و اجماع را در بين نيروهای حامی اصلاح بوجود بياورد بيان کننده نوع نگرش آنها به دموکراسی و خرد جمعی است از اين رو می توانند با ايجاد فضای جدی که در نتيجه مشارکت دادن کليه گرايشها و طيف های اصلاحی بوجود می آيداين روند را به محملی دموکراتيک تبديل کنند. به هر حال از نظر ما اجماعی می تواند مورد قبول قرار گيرد که واجد چنين مولفه هايی باشد و يا بر اثر يک مکانيزم شفاف و روشن و دموکراتيک بدست آمده باشد.
برخی اخبار غيررسمی حکايت از نشست های سازمان ادوار با برخی گروه ها – هم چون ملی – مذهبی ها و نهضت آزادی – برای تدوين چارچوب مطالبات برای ارائه به کانديداهای اصلاح طلبان دارند. آيا اين اخبار صحت دارد؟
گفتگو ميان گروه هايی که نام برديد با توجه به اشتراکات فراوانی که در خصوص لزوم تغيير فضای سياسی کشور در جهت حرکت به سوی دموکراسی و تاکيد بر اصول مختلف قانون اساسی که بر آزاديهای سياسی و حقوق مردم تاکيد دارد،آن هم در خصوص مسئله ای همچون انتخابات رياست جمهوری امری طبيعی است. اين همفکری ها همواره در مقاطع مختلف با هدف تبادل نظر و تلاش برای رسيدن به تحليل مشترک در خصوص وضعيت کشور و راهکارهای قابل اجرا برای تحقق شعارهای اصولی مورد توافق صورت گرفته است. در خصوص انتخابات رياست جمهوری دهم نيز يکسری نشست بين گروههای مورد اشاره صورت گرفته و همچنان اين جلسات ادامه دارد ، آنچه مورد توافق مجموعه گروههای شرکت کننده در اين جلسات بوده تاکيد بر برنامه محوری ضمن تلاش در جهت تغيير وضع موجود و رفتن به سمت گزينه بديلی که تقويت کننده امکانات دموکراتيک و تسهيل کننده مناسبات گذار کم هزينه باشد که براساس خواست ملی و مصلحت همگانی و داشتن مبنای عقلايی برای کشور به اداره امور بپردازد که در همين جلسات در خصوص يکسری مسائل که هم برای خروج از وضعيت موجود وهم برای بهبود اوضاع کشور و وضعيت جامعه با اهميت هستند را به عنوان مطالبه از کانديداها مطرح کنيم اشتراک نظر بين همه نمايندگان طيف های مختلف وجود داشت که نهايتا براساس چگونگی برخورد و نسبت کانديداها با مطالبات مورد اشاره به تصميم گيری بپردازيم
يعنی قصد شما تدوين برنامه ای انتخاباتی است؟
متاسفانه از ايتدای ورود به انتخابات به جای تکيه بر برنامه محوری و سامان دادن تدبير جمعی برای تدوين برنامه ای که نشانگر چگونگی ورود اصلاح طلبان به انتخابات باشد ، سطح انتخابات را به افراد و مخالفت يا موافقت و يا انتظار کشيدن يرای حضور ديگران تنزل دادند بی آنکه کوچکترين اهتمامی به برنامه محوری و چاره جويی پيرامون مشکلات اساسی کشور و چگونگی رفع آنها صورت داده باشند. به عبارتی به جای اينکه نيرو و توان خودشان را صرف" چگونه آمدن" کنند ، "چه کسی بيايد " و يا" نيايد " را به محور مباحث تبديل کردند که علاوه بر عوارض ناشی از غفلت از برنامه محوری ، تنش و عميق تر کردن اختلافات بين طيف های اصلاح طلب رانيز بهمراه داشت.
کمی منظور خود را از مفهوم برنامه محری روشن تر ميکنيد؟
منظور از برنامه محوری اينک برمبنای ظرفيت های قانون اساسی و با لحاظ محدوديت ها و در حوزه اختيارات رياست جمهوری با طرح يکسری مطالبات اولويت دار جامعه که در صورت تحقق آنها موانع پيش روی جامعه در مسيرتوسعه و گذار به مناسبات دموکراتيک را کاهش و يا رفع کند.
چندی است که بحث سلامت انتخابات به جد از سوی نيروهای دموکراسی خواه مطرح می شود. نظر سازمان در اين باره چيست؟
در خصوص سلامت انتخابات و چگونگی صيانت از آراء با توجه به اينکه هيات ها اجرايی و نظارتی که مسوليت برگزاری انتخابات را بر عهده دارند نزديک به جريان سياسی هستند که بدنبال تداوم وضع موجود و موقعيت حاکم هست، اينکه برای اطمينان و محافظت از آراء چه تدبيری انديشيده اند. به هر حال اين يکی از نگرانيهای عمده ايست که کليه اصلاح طلبان از هر گرايش و هر جريانی نسبت به اين مساله دغدغه دارند و می بايست کانديداها و جريانات اصلی حامی شان هم پاسخ مناسب برای کسانی که اين دغدغه را دارند و هم تدبير لازم را در خصوص سلامت انتخابات داشته باشند. اگرچه ما همچنان معتقديم که راه حل نهايی دمکراتيزه شدن ساختار سياسی کشور است اما در شرايط فعلی و مسدود شدن مجراهای مشارکت سياسی طرح خواسته های با اهميت جامعه که بر مبنای تعهداتی روشن از سوی کانديداها و يا جريانات موثر حامی آنها می تواند گامی در مسير فراين کلی دموکراتيزه شدن باشد. آيا اين انتظار را داشتن که دولتی که می خواهد جامه اصلاح طلبی بر تن کند برمبنای يکسری تعهدات حداقلی با ارائه برنامه ای روشن ،مقاومت حداکثری برای پيشبرد آنها داشته باشد و بر اجرای آنها تاکيد داشته باشد، انتظاری فراتر از ظرفيت فضای سياسی و بالاتر از چارچوب های حقوقی و سياسی موجود است . تعهدات حداقلی اما روشن که امکان سنجش پذيری که امکان ارزيابی و نظارت پذيری و پاسخگويی را بهمراه داشته باشد.
می توانم از صحبت های شما به اين نتيجه برسم که سازمان ادوار، درباره انتخابات به جمع بندی نهايی رسيده است؟
سازمان دانش آموختگان نظر به اهميت اين انتخابات از ماهها پيش با تشکيل جلسات مختلفی در درون سازمان و انتخاب کميته های مختلفی برای بررسی نوع مواجهه سازمان با انتخابات فعال بوده و با گروههای همسو گفتگو و تعامل داشته، که در حال حاضربا توجه به اينکه کانديداهای مختلفی از جريان اصلاحات در عرصه اعلام حضورکردند که عملا طرح و ايده سازمان در خصوص کانديداتوری نوری با سکوت و بعضا مخالفت برخی احزاب و گروههای منتقد وضع موجود روبرو شد و عملا پيش زمينهها و شرايط تحقق آن شکل نگرفت. از اينرو با صدور بيانيه ای نگاه خود و جمع بندی نسبت به انتخابات را بيان خواهيم کرد.
تاکيد بر برنامه محوری و در خواست از کانديداها برای پاسخگويی به مطالبات طرح شده از طرف سازمان و در نهايت با توجه به پاسخ ها و ارزيابی از وضعيت کانديداها و نسبت آنها با مطالبات طرخ شده وخواست های اصلاحی تقويت گزينه نزديک به مطالبات اصلاحی را در انتخابات پس از تصميم گيری نهايی خواهيم داشت اگرچه ممکن هست که فضای انتخابات و برنامه های طرح شده به گونه ای باشد که هيچکدام از کانديداها را تامين کننده خواست های حداقلی نبينيم که در اين صورت و يا هر احتمال ديگری متناسب با شرايط به تصميم مقتضی خواهيم رسيد ، وليکن آنچه روشن و بی ابهام هست که تا کنون هيچکدام از کانديداها از مزيت يا برتری خاصی برخوردار نيستند و تا کنون نظر رسمی سازمان حمايت از هيچ کانديدايی نبوده است
بحث آقای نوری چه می شود؟ آيا اين موضع گيری را بايد به معنای پايان کار سازمان با آقای نوری دانست؟
طرح بحث نوری درسطح يک ايده بود که متاسفانه به دلايلی که بخشی از آنها را بيان خواهم کرد نتوانست به عنوان برنامه عمل در عرصه انتخابات مورد توافق قرار بگيرد. اين طرح از طرف سازمان براساس رويکرد جنبشی به انتخابات و تحليل منسجم و مشخص صورت گرفت ،معتقديم طرح سازمان در بين طرحهای موجود به لحاظ داشتن مبنای منطقی و همسازی درونی قابل دفاع ترين طرح موجود بود. به هر حال طرح نام آقای نوری اينگونه که برخی مدعی هستند خيلی هم بدون بازتاب نبود خصوصا اگر به اين نکته هم توجه شود که امکانات مالی – رسانه ای که ديگران دارند به هيچ وجه قابل مقايسه با محدوديت ها و مشکلات پيش روی نوری و حاميان ايشان نبوده و نيست،تنها رسانه رسمی حاميان آقای نوری وب سايت ارگان سازمان دانش آموختگان که آنهم با فيلترينگ مواجه هست و شايد چند وبلاگی که علاقمندان به حضور ايشان راه اندازی کرده اند، بنابراين با در نظر گرفتن مجموعه اين مسائل ما معتقديم طرح کانديداتوری آقای نوری و در واقع رويکرد جنبشی به انتخابات کم وبيش در سطح جامعه و بخصوص در دانشگاهها با استقبال خوبی مواجه شد و اگر ديگران حاضر به گفتگوی جدی در مورد اين طرح می شدند قطعا نتايج بهتری حاصل می شد،به هر حال اگرچه به نتايج نهايی که می توانست تامين کننده منافع ملی و محقق کننده اهداف اصلاحی باشد نرسيد اما ما از روند آن احساس رضايت می کنيم و طرح آنرا از نقاط مثبت و افتخار آميز خود می دانيم.
به هر حال شبکه ای درهم تنيده از پيش فرضها ی غلط ،منيت ها ،اولويت دادن به منافع فردی و گروهی به جای منافع ملی ،نزديک بينی سياسی ، بدبينی و سوءتفاهمات باعث شد آنگونه که بايد اين طرح مورد بحث و گفتگو قرار نگير د و در واقع سکوت برنامه ريزی شده ی گسترده يی که عليه اين طرح صورت گرفت سرنوشت آنرا رقم زد.
و سوال آخرم، درباره عملکرددولت نهم است. کارشناسان در بسياری از حوزه ها، دولت نهم را مورد نقد قرار می دهند. نظر شما درباره عملکرد اين دولت چيست؟
تصميمات غير کارشناسی و عجولانه که برای منافع ملی هزينه زا بوده ، نگرش حاکم بر ديپلماسی سياست خارجی که منجر به تنزل جايگاه کشور در مناسات بين المللی شده ، نا کار آمدی مديريتی در نحوه اداره دولت ،تلقی منفی نسبت به هر گونه فعاليت جمعی و تشکلهای مدنی و احزاب سياسی و اوضاع نامساعد اقتصادی بخشی از نتايج عملکرد دولت نهم بوده که تداوم وضع موجود منجر به ايجاد شرايطی در کشور می شود که آثار زيانبار آن برای تک تک شهروندان غير قابل جبران خواهد شد و همين مساله اراده معطوف به تغيير وضعيت موجود را در بين اغلب شهروندان ايجاد کرده و همين ميل تغيير خواهی گرايش مردم به سوی اصلاح طلبان را تقويت می کند ، با اين اوصاف اگر چه مشارکت مردم در انتخابات تابعی از وضعيت کانديداها ، نوع تبليغات ،برنامه ها ،آزادی انتخابات و امکان موثر بودن شرکت شان در انتخابات هست و پارامترهای ديگری نيز در اين امر دخيل هستند اما در مجموع ميزان شرکت مردم در انتخابات هم در قياس با مجلس هشتم وهم رياست جمهوری دوره نهم در اين دوره بيشتر خواهد بود. دليل اصلی اش به نارضايتی از وضع موجود بر می گردد که تنگناها در حوزه های مختلف مردم را به سوی مشارکت به اين اميد که اوضاع را تغيير دهند سوق می دهد.