یکشنبه 10 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بحث شرکت در "انتخابات"، بزرگ ترين و تلخ ترين طنز تاريخ است، بيانيه مشترک کانون نويسندگان ايران (در تبعيد) و انجمن قلم ايران (در تبعيد)

بيانيه مشترک کانون نويسندگان ايران (در تبعيد) و انجمن قلم ايران (در تبعيد) در رابطه با نمايش «انتخابات» رياست جمهوری در ايران

روشنفکران و مردم آزاده!

در ايران:
- نويسندگان، روزنامه نگاران، وبلاگ نويسان و هنرمندان از حق آزادی بيان و قلم و انديشه و تشکل برخوردار نيستند.

- فعاليت احزاب و سازمان های سياسی ممنوع است و فعالين آن تحت تعقيب، زندان، شکنجه و اعدام قرار می گيرند.

- اقشار مختلف مردم، حق تشکيل کانون ها، نهادها، انجمن ها، سنديکاها و شوراهای دمکراتيک مردمی خود را ندارند.

- حق فعاليت آزادانه به رسانه های مستقل داده نمی شود و حتا رسانه های عمومی منتقد هم به طور گروهی تعطيل و نويسندگان و روزنامه نگاران آن ها تحت پيگرد پليسی قرار گرفته و از کار اخراج می گردند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- هرگونه اعتراض و اعتصاب ممنوع است و نيروهای انتظامی - امنيتی به دستور سران حکومتی، بی رحمانه به تجمعات بر حق زنان، کارگران، دانشجويان و مردم معترض يورش می برند و با ضرب و شتم غيرانسانی آن ها را متفرق و يا دستگير و زندانی می کنند.

- کانون نويسندگان حق فعاليت آزادانه ندارد و حتا از برگذاری مجامع عمومی آن نيز جلوگيری می کنند و هر جايی هم هيئت دبيران جمع شوند با يورش مامورين امنيتی مواجه می گردند.

- جواز انتشار به بسياری از کتاب ها داده نمی شود و يا اگر هم داده شود سال ها طول می کشد. تازه پس از چاپ و انتشار کتاب های دارای مجوز رسمی، باز هم هيچ تضمينی وجود ندارد که آن ها را جمع آوری و خمير نکنند. بسياری از توليدات سينمايی و هنری به بايگانی سانسور سپرده می شوند.

- روزی نيست که حکم اعدام اجرا نشود و حتا حکومت اسلامی، اولين حکومت در جهان است که برای کودکان نيز حکم اعدام صادر می کند. برخی مواقع قربانيان را در ميادين شهرها ساعت ها روی جرثقيل ها نگه می دارند تا رعب و وحشت در ميان مردم بيافرينند.

- قوانين اسلامی وحشيانه به نام «قصاص» وجود دارد که چشم را در مقابل چشم در می آورند و دست و پای دزدان درمانده را می برند.

- قانون سنگسار وجود دارد که عمدتا زن و در مواقع بسيار نادر و استثنايی مرد را نخست تا سينه در خاک دفن می کنند و سپس با کوبيدن سنگ های ريز به سر و کله قربانی، به شکل زجرکش او را از پا درمی آورند.

- در قوانين ايران، آزادی کانديدا شدن برای زنان وجود ندارد. يعنی نصف جامعه «زنان» از حق کانديداتوری محرومند. کانديداها را نخست شورای نگهبان از غربال خود می گذراند و نهايت نظر «رهبر» شرط اصلی باقی ماندن کانديداها در ليست است و سپس از ميان صدها کانديدا چند نفری از عوامل شناخته شده «سياسی - نظامی» حکومت را در ليست باقی می گذارند و از مردم می خواهند به منتخبين شورای نگهبان و رهبر رای دهند. روشن است که اين انتخابات نيست، بلکه انتصابات و جا به جايی مهرهای حکومتی از بالاست و از حضور مردم بر سر صندوق های رای به عنوان سياهی لشکر برای انحراف افکار عمومی، مورد سوء استفاده قرار می گيرد. به گفته علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، هر رايی که به صندوق‌ها ريخته شود، رای به کليت نظام است. يعنی رای به ادامه سانسور و اختناق، ترور و وحشت، سرکوب و کشتار، شکنجه و اعدام و جهل و خرافات حکومت اسلامی.

- وجود و ماهيت ولايت فقيه و قدرت مطلقه رهبر مذهبی، قوانين غيرانسانی حاکم بر جامعه و سانسور و سرکوب مدوام خواست های عادلانه و بر حق مردم، کم ترين جايی برای انتخابات و آزادی کانديد شدن و رای دادن باقی نگذاشته است. مردم تحت ستم ايران، از وعده و وعيدهای توخالی سی ساله جناح های داخل حکومتی که هر چهار سال يک بار برای تقسيم مجدد قدرت و حاکميت با همديگر رقابت و کشمکش دارند، اما به محض اين که از سوی قدرت مردم احساس خطر می کنند، برای سرکوب وحشيانه اعتراضات مردم متحد می شوند. مردم ما، از اين وضعيت خسته شده اند. آن ها آزادی و رفاه و زندگی درخور انسان می خواهند که حکومت اسلامی آن ها را از مردم سلب کرده است.

در چنين شرايطی، کانون نويسندگان ايران (در تبعيد) و انجمن قلم ايران (در تبعيد) که از گوهر آزادی بی حد و حصر بيان و قلم و انديشه و تشکل دفاع می کنند و همواره پشتيبان مبارزات بر حق و عادلانه جنبش های اجتماعی آزادی خواه هستند؛ در حال حاضر بحث شرکت در «انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸» را بزرگ ترين و تلخ ترين طنز تاريخ می دانند. سران حکومت اسلامی شعور و آگاهی اجتماعی جامعه ما را دست کم می گيرند. در حالی که مردم جامعه ما، شايسته تحمل چنين شرايط سياهی نيستند. برای تغيير شرايط ناگوار موجود حاکم بر جامعه مان، عملا بايد عليه کليت حکومت اسلامی بود تا به روشنايی و دنيای بهتر دست يافت، نه با شرکت در نمايش انتصابات برای بقای آن کمک کرد.

کانون نويسندگان ايران (در تبعيد)
و انجمن قلم ايران (در تبعيد)

۳۰ می ۲۰۰۹





















Copyright: gooya.com 2016