گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
27 خرداد» گزارش ویژه خبرنامه گویا: توطئه برنامه ریزی شده برای آتش زدن و تخریب اموال عمومی و ایجاد بهانه برای سرکوب27 خرداد» عطالله مهاجرانی: معترضان در نماز جمعه این هفته شرکت کنند! 26 خرداد» رهبر جمهوری اسلامی: از شوراي محترم نگهبان و وزارت کشور مي خواهم اشکالات مطرح شده در انتخابات دقيقا بررسي شود 26 خرداد» نیروی انتظامی مهاجمین به حامیان موسوی را بازداشت کرد، مهر 26 خرداد» محتشميپور خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب شد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! كنش سياسي در خيزش هالهها، مصطفي تبريزي، رسالتغوغاي هاله نور كه صورت ژورناليستي شده يك صحبت خصوصي عادي ميان احمدي نـژاد و يك عالم و عارف ديني بود، عدهاي را به خرافهگرايي ادعايي احمدي نژاد متقاعد كرد! اما اگر مرا هم متهم به خرافه گرايي نكنيد، ميخواهم از ديدن هالههاي متعدد به دور ميرحسين موسوي سخن بگويم. او كه نقاش زبردستي است، در جديدترين نقاشيهايش، نقشي عجب در گردش پرگار داشته است. اين نقاشيها به تمام معنا داراي هاله مقدس و تجلي آييني يك اثر هنري هستند (به معنايي كه والتر بنيامين و به نوعي آدورنو از آن سخن ميگويند.) نقاشيهاي او اين بار به جاي تصوير، حروف و كلماتند (نامهها و بيانيههاي پساانتخاباتي.) هالههايي را كه من ديدهام شما هم ميتوانيد ببينيد بدون آنكه آدم خرافي به شمار آييد. كافي است به مطالب زير توجه كنيد. -1 اين نامهها و بيانيهها، رسانهاي نشدهاند و بيشتر از راههاي غير رسمي و دست به دست توزيع ميشوند و همين دسترسي ناپذيري، نوعي حالت جاودانگي و اصالت بدانها ميبخشد. هنوز حضور همه جايي و سهل الوصول بودن، اين بيانيهها و نامهها را به شي ء و كالاي مصرفي بدل نكرده است. -2 به رغم فقدان محتوا، اثرگذار و متقاعدكننده هستند. گويي مخاطبين، بدون چون و چرا و تامل و انديشه محتوايي، پيام نهايي نامهها و بيانيهها را دريافت ميكنند. پذيرش اتوريته ميرحسين موسوي، ظاهري همانند پذيرش يك نبي دارد. نيك بنگريد؛ او در نامهاي به شوراي نگهبان، 8 مورد را به عنوان موارد تخلف برشمرده است و آنها را موجب آن ميداند كه شوراي نگهبان انتخابات را كلا ابطال كرده، دوباره انتخابات ديگري برگزار كند. يكي اتهامات احمدينژاد به رفسنجاني و ناطق و ... است (ميتوان به ميرحسين گفت كه اگر اين موارد كه از نظر شما جرم است و آن اتهامات، واهي و نادرستند، موجب حصول 24 ميليون راي او شده، صحت انتخابات مخدوش است اما اين با سخن اصلي شما كه معتقديد مردم در مرحله اول،شما را رئيس جمهور كردهاند و آرا جابهجا شده است، همخوان نيست، و اگر اين موارد باعث ازدياد راي او نشده، انتخابات از اين لحاظ مخدوش نيست و فقط جرمي اتفاق افتاده كه جداگانه بايد بدان رسيدگي كرد.) در مورد سوم، جناب ميرحسين، از عدم امكان حضور تعداد «قابل توجهي» از نمايندگان ايشان و آقاي كروبي در محل شعب اخذ راي و محل شمارش و تجميع آرا خبر دادهاند. اين مورد و اينكه منظور از «تعداد قابل توجه» چه درصدي از كل نمايندگان است بايد با تحقيقات شوراي نگهبان معلوم شود، اما توجه كنيد كه عدم حضور نمايندگان كانديداها في نفسه نميتواند كاشف قطعي از تحريف آرا باشد (خصوصا با حضور چند لايه نمايندگان مردمي، نظارت شوراي نگهبان و ...)، علاوه بر اينكه نهايتا همان امكنه و شعبي كه نمايندگان كانديداها نبودهاند بايد بازشماري شوند و نه ابطال تا چه رسد به ابطال كل انتخابات!!!در مورد چهارم از اعلام اوليه نتايج بر اساس آمارهاي فاقد مبناي قانوني كه هنوز در فرمهاي 22 و 28 وارد نشده بودند شكايت نمودهاند كه باز هم عقلا بايد ربط اين امر را با لزوم ابطال كل انتخابات بيابند! در مورد پنجم به طور تلويحي، مشاركت 85درصدي را تعجب آور و قرينهاي بر آراي تقلبي «بيشمار» شمرده است، خصوصا اينكه تعرفهها كم آمدهاند و زمان رايگيري در حالي متوقف شده است كه بسياري از واجدين شرايط نتوانستند در انتخابات شركت كنند. جالب آن است كه زمان همانند دورههاي پيشين چندين بار تمديد شده است. تعرفهها هم بالاخره به مردم رسيده است و مشاركت 85درصدي هم با توجه به مناظرهها و داغي تنور بحثهاي انتخاباتي اصلا عجيب نمينمايد. نهايتا اين مورد بايد توسط شوراي نگهبان مورد بررسي و واكاوي قرار گيرد و تعرفههاي تقلبي ابطال شوند نه آنكه كل انتخابات ابطال گردد. در مورد ششم از 80 مورد نامه (راجع به تخلفات) كه در روز انتخابات به آقاي كدخدايي فرستادهاند سخن ميگويد كه از محتواي آنها چيزي نميگويد. آيا اين تخلفات جزئيه در صورت اثبات، موجب ابطال كل انتخابات ميشوند؟ آيا خود ستاد موسوي كسي به صرف اين نامه موسوي نميتواند با او همدل شود. بايد منتظر پاسخ شوراي نگهبان ماند.
در مورد هفتم و هشتم، احمدينژاد متهم ميشود به تبليغات اضافي در صدا و سيما و نيز تبليغات غير قانوني با استفاده از امكانات دولتي و تورگردي وزرا در استانها و شهرستانها كه هم صغرويا قابل بررسياند و هم كبرويا. شوراي نگهبان بايد اين موارد را مورد ارزيابي قرار دهد. نهايتا هيچ يك از موارد فوق، موجب ابطال كل انتخابات نميشود. آيا پافشاري كوركورانه تودهاي از مردم بر اين مطالبه كاملا نابجاي موسوي به دلايل كاملا واهي، نشان از هاله قداست موسوي ندارد؟! -3 اثر برانگيزاننده بخشي از توده مردم به ايستادگي تا پاي جان، نشان روشن ديگري از هالهاي است كه ميرحسين موسوي به خود گرفته است.كنش سياسي در خيزش اين هالهها، چگونه ميسر است؟ اصولگرايان بايد به سرعت براي اين سوال اساسي پاسخي درخور بيابند. حد اقل بايد گفت اطلاع رساني متراكم و موثر از رسانهها و خصوصا رسانه ملي، بايد جدي گرفته شود. Copyright: gooya.com 2016
|