سه شنبه 13 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تنفيذ حکم رياست جمهوری، نمايشی خفت بار، گزارش گردهمايی پاريس در برابر سفارت جمهوری اسلامی، بهمن امينی

روز دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۸، به دعوت کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی صدها ايرانی آزاده در برابر سفارت جمهوری اسلامی در پاريس گرد آمدند تا همراه با مليون ها هم ميهن شان در ايران و ديگر کشورهای جهان، اعلام کنند احمدی نژاد رييس جمهور ايران نيست و تنفيذ خامنه ای چيزی را عوض نمی کند. تنفيذی که تنها نمايش وقاحت رهبر کودتا و مليجکش بود در پافشاری شان برای نشنيدن صدای مردم.
صدای مردم که ابتدا آرام و در حضوری ميليونی گفتند نه به تقلب، به دروغ! نه به کودتا! و شنيده نشد. صدايی که آرام آرام به فريادی رسا تبديل شد و جهانيان آن را شنيدند، ولی حاکمان کوردل ايران با نمايش رقت بار تنفيذشان نشان دادند که اين فرياد را نشنيدند. فريادی که از حلقوم صبری سی ساله برخاسته است و دير نخواهد بود که به غرش طوفان قيام مردم ايران تبديل خواهد شد. زمانی که شايد ديگر برای شنيدن صدای مردم دير باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


حضور برخی از اهل قلم همچون شهلا شفيق، باقر مومنی، ناصر پاکدامن، کريم لاهيجی، محمد جلالی(م. سحر) و ... و فعالان سياسی در کنار صدها ايرانی که تنها با خواست آزادی و دموکراسی برای ايران در اين گردهمايی شرکت کرده بودند، بار ديگر نشان داد که در اعتراض به سرکوب و برای دفاع از آزادی و حقوق بشر در ايران، می توانيم در کنار هم باشيم بی آنکه لازم باشد نگاه ها و تحليل های متفاوتمان را از آنچه که در ايران می گذرد کنار بگذاريم و به ويژه پروژه های سياسی مان را برای فردايی که می آيد دنبال نکنيم. تنها کافی است عرصه مبارزه اعتراضی-دفاعی را با عرصه مبارزه معطوف به قدرت سياسی اشتباه نگيريم. پروژه سياسی ما برای ايران آينده هرچه باشد، ميتوانيم برای اعتراض به سرکوب مبارزات مسالمت آميز مردم، برای محاکمه آمران و عاملان سرکوب، برای آزادی تمام زندانيان سياسی، برای آزادی مطبوعات و برای آزادی انتخابات در کنار يکديگر مبارزه کنيم.

بهمن امينی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بيانيه گردهمايی اعتراضی در برابر سفارت جمهوری اسلامی در پاريس

پنجاه روز گذشت.
پنجاه روز دروغ و ريا و خيانت و سرکوب.
رای ما را ربوديد، اعتراض مان را تاب نياورديد و سکوت مان را کشتيد.
گستاخی تان را تا صحن دادگاه های نمايشی کشانديد و بر حقارت تان دگربار مهر تاييدی زديد.
چنان سرگرم پرونده سازی و غرق در توطئه هايتان شديد که مردم را فراموش کرديد. چشمان کوردلی تان خيابان ها را نديد و گوش های ناشنواييتان بام ها را نشنيد.
آنچه امروز، ما را گرد هم آورده است، تنها اعلام همبستگی با جنبش مردمی ايران و ادای احترام به شهدای آن و يا اعتراض به وحشيگری نيروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی نيست. ما امروز، از اينجا به دولت کودتای احمدی نژاد و افرادی که در ساختمان روبروی اين ميدان، به نمايندگی از اين دولت کودتا نشسته اند، اعلام نه ! اخطار می کنيم که ديگر زمان دروغ هايتان سر آمده.
تنفيذ حکم رياست جمهوری فردی که مردم او را انتخاب نکرده اند به دست رهبر حامی دولت کودتا، چيزی نيست جز اجرای نمايشی خفت بار که تنها آتش فريادِ مردم ايران را تيزتر می کند. نمايشی که هاشمی رفسنجانی و حسن خمينی هم از حضور در آن اکراه داشتند.
استفاده از روش های غيرانسانی برای پروژه ی نخ نمای اعتراف سازی و در پی آن برگزاری دادگاه های غيرقانونی بدون حضور وکلای مدافع و ايراد اتهامات دروغين، سنگ گوری است که برای خود می تراشيد. اگر قدمی از کنج جهل خود فراتر می گذاشتيد، می دانستيد ما مردم از اين بازی ناشيانه تنها تصوير پوزخند ابطحی و انگشتان پيروزی عطريانفر را ديديم و چه خوب ميان خطوط اين سناريوی بی کشش را خوانديم.
مردم ايران، کليشه ی مشهور ِ نوشتن تاريخ به دست حاکمان را برنتافتند و با حضور ميليونی در خيابان ها در جهت احقاق ابتدايی ترين حقوق بشری و شهروندی خود، اعلام کردند که "ايرانی می ميرد، دروغ نمی پذيرد!"
ما مردم ايران از چهارگوشه ی اين کره ی خاکی با يکديگر متحد شده ايم تا صدای تنفر و انزجارمان را در گوش کودتاچيان و حاميان آنها هر چه بلندتر فرياد کنيم.
ما مردم ايران، حمايت خود را از زندانيان سياسی و فعالينی که تحت شکنجه های وحشيانه در دادگاه وادار به اعتراف شده اند اعلام می داريم و با خانواده های آنها ابراز همدردی می کنيم.
صدايم را خوب بشنو دولت کودتا که شاملوی شاعر گفت :
تو نمی دانی غريو يک عظمت
وقتی که در شکنجه ی يک شکست نمی نالد
چه کوهی ست !
تو نمی دانی نگاه بی مژه ی محکوم يک اطمينان
وقتی که در چشم حاکم يک هراس خيره می شود
چه دريايی ست !
تو نمی دانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی ست!

کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی – پاريس
دوشنبه، دوازدهم مرداد ۱۳۸۸، سوم اوت ۲۰۰۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016