گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
28 مرداد» مهديه محمدی، همسر احمد زيدآبادی: زيدآبادی ۳۵ روز در يک ’’قبر‘‘ بوده، دويچه وله28 مرداد» همسر فيض الله عرب سرخی: يقين دارم بلايی سر همسرم آورده اند، روز آنلاين 27 مرداد» فيض الله عرب سرخی بر اثر ضرب و شتم بازجوها به بيمارستان منتقل شد، نوروز 26 مرداد» صادق لاريجانی، رئيس جديد قوه قضاييه: تضييعکنندگان حقوق شهروندی دير يا زود به محکمه عدل فراخوانده میشوند، ايلنا 24 مرداد» صادق لاريجانی، برادر علی لاريجانی، به رياست قوه قضاييه منصوب شد، ايلنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مگذاريد که شما نيز در صف آن ها قرار گيريد، نامه احمد مرشديان به رئيس قوه قضائيه برای آزادی عرب سرخیدرد ما اينک، درد همه ارزش هايمان است که در مسلخ، به دست زشت خويانی که از هيچ منکری برای ماندن در مقام دو روزه ی اين دنيايی خود، دريغ نمی دارند، ذبح می شود؛ اميد که شمشير برّان عدالت حضرتش، تک تک ظالمان را از دخمه دوزخی شان بيرون آورد و مظلومان را همان گونه که خداوندِ خدا، در کتابش بشارت داده، به داد خود رساند
من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ينتظر وما بدّلوا تبديلاً جناب آقای محمٌدصادق لاريجانی زخم و دردی که بيخ حنجره گرفته، مجال آن که مبادی آداب باشم را ستانده تا بخواهم به رسم معمول، پيش از آغاز سخن، مقام ادب به جای آورم و شاد باش جايگاه شما را گويم که اين روزگارانی که بر ما گذشته، نه يادی از رسم بر جای گذارده برايمان، نه عمل به معمول که گويا از دايره واژگان يا دست کم معنا، رسم و معمول و مقام و ادب يا حذف گشته يا استحاله. آن چه مرا بر آن داشت تا بدل از تبريک، اين سطور را بنگارم شرح حالی است که بر انسانی رفته، آن سان که دل آدمی و حتی غير نيز از آن به فغان می آيد چه رسد به جايگاه جليلی که شما برآن تکيه زده ايد که اگر يکی فريادرس بايد آن شماييد و اگر فريادی، اين من! آقای عرب سرخی از مبارزين و مجاهدين راه انقلاب و آزادی است که زندگی خود را بر سر آرمان های امام و انقلاب نهاده و در اين راه از هر آن چه بود و بودنی، تنها به نگه داشت آبرويی برای خود بسنده کرده بود که آن نيز به مدد معجزه هزاره، از کف ستانده شد که گويا در راه کعبه و مقصودی چنان والا، هيچ توشه ای جز داغ دل نمی توان داشت که چه خوش بر وجود او نهادند اين همه را و چه آسان، آری چه آسان ستاندند آن آبرو را ... اما نه فقط از عرب سرخی که از راه امام و ياران امام نيز هم! قرب پنجاه روز از، نه بازداشت که ربودن مرد انقلاب می گذرد؛ می گويم ربودن چرا که هر واژه در قاموس من شأنی دارد. جناب آقای لاريجانی! برای متهمی که زنی را کشته، برای آن که سوداگر مرگ بوده و جوانان اين مرز و بوم را به افيون کشانده، برای هرزه گرد و شب گرد و دزد ظلمت نيز، دست کمی از شأن و حق، اعم از حق وکيل و تفهيم جرائم و آگاهی دادن وضعيت متهم يا حتی مجرم، به نزديکان وی، وجود دارد يا ديگر شئون و حقوق و آن نمی دانمی که شما می دانيد در مقام قضاوت! اما گويا گناهی نابخشودنی گشته، بودن در راه اسلام و امام و مردم که ای دريغ! همگان استحاله های اين واژگان را به دست آن ها که نه اسلام می دانند و نه يار امام بوده اند و نه از دل مردم خبری دارند، می بينيم و خدا را! خدا را! مگذاريد که شما نيز در صف آن ها قرار گيريد که از حداقل انصاف و آزادگی به دورند. مگذاريد در گناه جنايات، سکوت شما دامن پاک قضاوت را بيالايد. تنها خواست من آن است که برای تمام واژگان حرمت شکسته، مرهمی باشيد و برای رنج های مردمانمان از نامردمی ها، نقطه پايانی تا به بودن در اين خاک و به آبادانی اش، تنها به قدر اندکی اميد بنديم که ديگر درد ما از تاج زاده، نبوی، عرب سرخی و ديگر پيروان خطٌِ امام، فراتر رفته. درد ما اينک، درد همه ارزش هايمان است که در مسلخ، به دست زشت خويانی که از هيچ منکری برای ماندن در مقام دو روزه ی اين دنيايی خود، دريغ نمی دارند، ذبح می شود؛ اميد که شمشير برّان عدالت حضرتش، تک تک ظالمان را از دخمه دوزخی شان بيرون آورد و مظلومان را همان گونه که خداوندِ خدا، در کتابش بشارت داده، به داد خود رساند. به اميد آن که در تمامی لحظه های زندگی و رسالت خود، نگاهبان ارزش ها و عدالت باشيد. الامر اليکم ـــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|