گزارش يک شاهد عينی از حمله گروه فشار به جلسه مجمع مدرسين، جرس

شبکه جنبش راه سبز (جرس): يک شاهد عينی شرح حوادث رخ داده توسط گروههای لباس شخصی در قم را که ساعاتی پيش روی داد، چنين شرح می دهد:

" من که از محل تجمع سبزهای قم خبر نداشتم، مستقيم به محل دفتر آيت الله منتظری حرکت کردم.... سر کوچه قبل از دفتر(يعنی کوچه ۸ بلوار شهيد منتظری) عده ای جمع شده بودند که شعار های امثال مرگ بر منافق سر می دادند از يک جمع خصوصی شان فهميدم که قرار است ساعت ۱۹/۳۰ در محلی تجمع کنند... سپس بسوی دفتر آمدم که در ابتدای کوچه از من پرسيدند که چه کار دارم.... به هر نحو وارد کوچه شدم و ديدم که لباس شخصی های انصار حزب الله در حال رژه از مقابل دفتر منتظری هستند.

پس مدتی گفته شد قرار است به محل فتنه حمله کنند من نيز به سوی انتهای کوچه ۳۹ دست چپ حرکت کردم در آنجا متوجه شدم که جلسه عزاداری مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه است و سخنران کسی نيست جز آقای خلجی... پس از آنکه داشتم به زير زمين محل حضور آقايان وارد می شدم ... لباس شخصی ها حمله کردند و کسی را بی نصيب نگذاشتند از روحانيون ۶۰ ساله تا نوجوانان... اين نا مسلمانان هرچه خواستند کردند بعضی را داخل اتاقی محبوس کردند و بعضی را با چک و لگد بيرون کردند ...

تمام تابلو و پارچه های نصب شده اعم از سبز و سياه منقش به نام ائمه و امام حسين را کنده و پاره کردند و عکس خامنه ای و احمدی نژاد را نصب کردند بعد داد زدند که فيلم دوربين را بگيريد و سپس موبايل ها را بررسی کردند و من خوشبختانه موفق شدم حافظه موبايل را پرت کنم وچيزی از من نگرفتند تا نيم ساعت بعد بخاطر ظاهر سازی شروع به سينه زنی همراه با لعن به سران معترضين کردند سپس ما را بيرون کردند و زنان را داخل خانه محبوس کردند تا ساعت ۹ شب شعار می دادند و تک تک مرد ها را بيرون می اوردند و با کتک و شعار می فرستادند جمعی از خانواده ها که جمع شدند شروع به شعار دادن کردند.

فاجعه آنجاست که زن و مرد را با کتک و باتوم از داخل کوچه بيرون کشيدند ولی خبر از زنان و مردان داخل خانه نبود وقتی از آنها پرسيديم گفتند بيرونشان کرديم در حالی که من هر دو در را زير نظر داشتم و هيچ زنی را بيرون نياوردند و در ها را پلمب کردند من خودم صدا ی کوبيدن به ديوار را می شنيدم و اين درحالی بود که چند نفر نيروی انتظامی هيچ غلطی نکردند سپس انصار به سمت محل تجمع بعدی خود يعنی ميدان صفاييه حرکت کردند. خودم مکالمه بين کسی فرمانده خطاب می شد و سردسته آنها که نامش کشکولی بود شنيدم که گفت زنها را آزاد می کنيم و سپس پاکسازی کرده و پلمپ کنيد اما چه شد بدون آزاد کردن زنها درها پلمپ شد...!

چه کسی است که به داد مردم قم برسد. مظلومانی که برای عزاداری آمده بودند به يک باره به طعمه اين حراميان تبديل شدند و من تا اين لحظه هيچ خبری از آنها ندارم ."