مهران مديرى اولين كسى بود كه به جاى خالى طنزهاى هرشبه در تلويزيون ايران پى برد. قبل از آن هم او بيش از بقيه ضرورت تغيير در محتواى طنزهاى تلويزيونى را درك كرده بود تا طنزهاى خميازه آور اداره اى جاى خودش را به طنز برخاسته از زندگى روزمره بدهد. مثل اينكه مديرى اين بار هم قبل از بقيه به از دست رفتن كاركرد طنزهاى هرشبه به سبك و سياق فعلى ايمان آورده است. به همين دليل است كه پس از سال ها فعاليت در زمينه ساخت سريال هاى طنز نودشبى، در نوروز ۸۴ با سريالى به نام جايزه بزرگ به تلويزيون آمد.
جايزه بزرگ را - كه در ايام عيد از شبكه سوم پخش شد - مى توان تجربه اى نسبتاً موفق دانست. اين سريال از جنبه هاى مختلف گامى مثبت در كارنامه مديرى محسوب مى شود. در سريال هاى نودشبى، كارگردان فرصت زيادى براى شكل دادن شخصيت ها در اختيار دارد. مخاطبان اين نوع سريال ها معمولاً ده پانزده دقيقه ابتدايى را به ايجاد حس همذات پندارى با كاراكترها مى پردازند. اما در سريالى دوازده قسمتى فرصتى براى شكل گيرى شخصيت ها در سريال وجود ندارد و شخصيت ها بايد در همان قسمت هاى ابتدايى، هويتى مستقل پيدا كنند. اين نكته در سريال جايزه بزرگ رعايت شده است به نحوى كه مخاطب از همان ابتدا قادر به تفكيك مبتنى بر رفتار هر يك از نقش هاست.
اما دليل موفقيت سريال در شخصيت پردازى به خاطر آن است كه از همان اول به سراغ داستان مى رود. اگر چه ضرباهنگ سريال در يكى دو قسمت اول كند بود اما با ورود كامبيز باقى ريتم داستان متعادل شد.
يكى از لوكيشن هاى سريال جايزه بزرگ كلانترى بود. تا پيش از اين به دليل محدوديت هاى موجود امكان وارد كردن مجموعه نيروى انتظامى به وادى طنز ميسر نبود. اما مديرى با تيزهوشى هم طنز را به كلانترى كشاند و هم اينكه طنز او احياناً باعث شكستن تابوى اقتدار نيروهاى پليس نشد. همانطور كه گفته شد با توجه به محدوديت هاى مسبوق به سابقه؛ اين تجربه، توانايى مديرى را براى نوآورى در حيطه طنز تلويزيونى نشان مى دهد. رضا شفيعى جم و جواد رضويان دو بازيگرى كه در دو مجموعه قبلى مديرى بازى هاى خوبى را ارايه كردند در جايزه بزرگ در كنار يكديگر قرار گرفتند. كامبيز باقى و مراد دو شخصيت دلچسب اين سريال هر دو تصويرى از مابه ازاهاى بيرونى بودند.
كامبيز نمود شخصيت لات با همان ادبيات و تيپ مشخص است. افرادى همچون مراد كه به همه عالم و آدم بدهكارند در گوشه و كنار جامعه فراوان يافت مى شوند. مديرى براى نقد اين دو شخصيت يكسره به تخطئه آنها نمى پردازد بلكه در بخش هايى از سريال وجه خوب شخصيتشان را هم نشان مى دهد. در مورد ديگر كاراكترهاى سريال هم اين قاعده رعايت شده است. محمود و مليحه هريك مجموعه اى طنز از واقعيت هستند.
«باد آورده را باد مى برد» جايزه بزرگ به رسالت سريال هاى تلويزيونى پايبند مى ماند و مى كوشد اين پيام اخلاقى را به گوش مخاطبش برساند. اما مخاطب بيش از هر چيز با ادا و اطوار كامبيز باقى، شور و عشق مليحه براى ازدواج و شيادى هاى شيرين مراد خو مى گيرد. دو ازدواج به سبك سريال هاى ايرانى، سه بچه براى مراد، به اضافه پاك شدن بدهى هاى او مى تواند ارمغانى خوب از اتومبيل آخرين سيستم باد آورده باشد.
يك نكته جالب در قسمت پايانى جايزه بزرگ، فلاش بك هاى حسرت آلودى بود كه در قسمت پايانى سريال گنجانده شده بود. اين تصاوير در سريالى طنز علاوه بر آنكه بار طنز خودشان را حفظ كردند ته مايه نوستالژيك هم داشتند.
يك سريال طنز براى شب هاى عيد با دو سه شخصيت خنده دار و داستانى سرراست به نظر كافى مى آيد. مگر از سريال طنزى كه در ايام نوروز پخش مى شود چه انتظارى مى توان داشت؟