خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
مهدي سحابي زماني دربارهي كتابخوانها گفته بود: كتابخوانها دو دستهاند: آنها كه در «جستوجوي زمان از دسترفته» را خواندهاند و آنهايي كه هنوز آنرا نخواندهاند.
اين مترجم پيشكسوت با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفتوگو دربارهي اشباع در بازار ترجمه ايران، رعايت هنجارها ازسوي مترجم و كميت و كيفيت ترجمه در سالهاي اخير پرداخت.
سحابي در پاسخ به وجود اشباع در بازار ترجمه و ترجمه يك اثر توسط چند مترجم بهصورت همزمان كه به معرفي نشدن نويسنده ديگري منجر ميشود، توضيح داد: حتما منظورتان وجود چند ترجمه از يك كتاب و نيز هجوم چندين مترجم به ترجمه كتابهايي است كه مد ميشوند يا از نويسندههايي كه يكدفعه معروف ميشوند؛ آنهم بدون توجه به اهميت آنها از نظر ادبي و هنري.
او تأكيد كرد كه اين مسأله وجود دارد و ادامه داد: يكي از دلايل وجود اين امر، مساله كپيرايت است كه اجازه ميدهد هر كس هر كتابي را كه خواست، ترجمه كند؛ اما بعيد نيست كه بعد از پيوستن به كپيرايت تا مدتي اين مسأله همچنان باقي بماند، چون پديده كتابهاي بهاصطلاح قاچاق در ايران پديدهاي قديمي و متأسفانه رايج است.
سحابي البته معتقد است كه در همين وضع موجود، تا قبل از پيوستن به كپيرايت، وجود يك سازمانمندي حرفهيي يا اتحاديهاي در صورت برخورداري از اقتدار عمل و وجاهت همهشمول، يعني برخورداري از نوعي اتفاق نظر، اين وضع را بهخوبي ميتوانست سامان دهد.
مهدي سحابي گفت: اين سازمان در يك جمع حرفهيي ميتواند ترتيبي دهد كه از هر كتاب بيشتر از يك ترجمه صورت نگيرد كه اين خود مستلزم اتحاديه يا قانوني قوي است كه همه به آن احترام بگذارند و حرفش را هم گوش كنند.
او تصريح كرد كه با وجود چنين چيزي هنوز خيلي فاصله داريم و متأسفانه هنوز چنين سازمانمندي حرفهيي نداريم.
اين مترجم يادآور شد: منظورم يك سازمانمندي حرفهيي مطلقا غيردولتي است، چيزي شبيه كانون نويسندگان؛ چون تنها در آنصورت ميشود كه مترجمها بيايند و با آگاهي آثار را براي ترجمه انتخاب كنند.
مترجم «در جستوجوي زمان از دسترفته» سپس درباره وضعيت ترجمههايي كه امروز در ايران صورت ميگيرد، سخن گفت. او در عين اينكه وضعيت ترجمه امروز را در ايران، در مجموع خيلي خوب عنوان كرد، اظهار داشت: معتقدم در 20، 30 سال اخير يك تحول خيلي مثبت و يك تحول منفي رخ داده است. برداشت علمي از ترجمه تقريبا جا افتاده است و جايگاه يك مترجم بهعنوان يك رابط ، و نه كسي كه اختيار داشته باشد، اثر را بازنويسي و بهاصطلاح تاليف كند، جا افتاده است. مسألهي وفاداري به متن اصل نيز روز بهروز بيشتر قوت گرفته و امروزه تقريبا عام شده است؛ در حاليكه اصل وفاداري در گذشته گنگتر بوده است.
او افزود: چندان دقيق معلوم نبود كه نقش مترجم تا كجاست و مترجم تا چه اندازه از خودش آزاي عمل ميتواند داشته باشد. در زمينهي ترجمههاي تخصصي مثلا در حوزههاي داستان، شعر، فلسفه، علمي و جامعهشناسي، مترجمها دستهبندي شده و تخصصي كار ميكنند. در انتخاب كتاب براي ترجمه هم، ساز و كار بهطور غريزي اعمال ميشود كه كم و بيش مثبت است؛ در نتيجه از ديد تحول، وضع را مثبت ميبينيم.
سحابي سپس به بخش منفي اشاره كرد و افزود: مترجم بد و ترجمه بد هم زياد داريم كه دليل اصلياش گسترش كمي بازار ترجمه و توليد انبوه مترجم است؛ مترجمهايي كه فرآورده سيستم كاملا مشخص دانشگاهي ما در 20 ساله اخير هستند. يكي از ويژگيهاي اين نظام دانشگاهي، توليد انبوه ليسانسه در همه رشتهها بوده كه قطعا مترجم انبوه هم توليد كرده و كميت را بالا برده و كيفيت را پايين آورده است.
وي همچنين به موضوع رعايت هنجارها در ترجمه يك اثر ازسوي مترجم اشاره و خاطرنشان كرد: بديهي است كه مترجم در انتقال آثار در زمينههاي مختلف و ارتباط با فرهنگها در حد جابهجايي آثار ادبي، هنري و فلسفي نقش قابل ملاحظهاي دارد؛ اما اينكه مترجمي اين نقش را چگونه ايفا ميكند تا حدي به چگونگي برداشتش از اين نقش و اهميتي كه به كار خودش ميدهد، بستگي دارد. او از سويي نسبت به خودش و حرفهاش وظيفه دارد و از سويي نسبت به مخاطبانش مسؤول است و در آخر هم به نويسنده.
سحابي در ادامه گفت: معقدم كه در مورد اخير، يعني دربارهي مسؤوليت نسبت به نويسنده اثر آنچنان كه بايد پافشاري نشده است و به نظر ميرسد در برخي موارد، نويسنده اثر را به كل ناديده ميگيرند؛ يعني مترجم، خود را از نوعي آزادي برخوردار ميداند كه هم به لحاظ اخلاق حرفهيي و هم علمي و انتقال واقعي انديشه اصلا درست نيست.
مهدي سحابي در بخش ديگري از گفتوگويش با خبرنگار ايسنا درباره خلاقيت در ترجمه يك اثر و وفاداري به متن اظهار داشت: مترجم قبل از هر كسي و هر چيزي بايد به صاحب اثر متعهد باشد؛ اگر واقعا اثر با هنجارها و خلاقيت مدنظر مترجم نميخواند، خب آنرا ميتواند ترجمه نكند. مترجمي حرفهي بسيار فني، پيچيده و با كمال فروتني توأم است و كار آدمهاي فروتن است. اگر كسي بحث خلاقيت مد نظرش است، تا جايي آنرا ميتواند اعمال كند كه به اصل وفاداري خدشه وارد نكند، اما بيشتر از آن جايز نيست؛ پس عاقلانهترين، شرعيترين و انسانيترين كار اين است كه آن كتاب را ترجمه نكند، به همين سادگي.
او افزود: اگر اصراري هم از جانب عدهاي هست، شايد به اين دليل باشد كه اين مساله هنوز برايشان جا نيفتاده است. اين از نظر اخلاق حرفهيي و علمي كاملا غلط است كه چون مؤلف غايب است، پس هر كاري دلشان بخواهد با اثرش انجام دهند.
سحابي سپس درباره نوع ترجمه برخي مترجمان كه گاه به تأليف دوباره اثر ميانجامد، نيز گفت: اين نوع، كه ترجمه - تأليف است، گاهي آثاري را پيش ميآورد كه خواننده فراواني هم البته دارد، اما نام ترجمه به آنها نميتوان داد. مثلا نوع كار مرحوم منصوري - كه احترام زيادي هم برايش قايلم و معتقدم خيلي افراد را او كتابخوان كرد - از يك جنبه ترجمه نبود.
مهدي سحابي كه همگان او را با ترجمه اثر هشتجلدي مارسل پروست - «در جستوجوي زمان ازدسترفته» - ميشناسند، متولد سال 1322 در قزوين است. پس از طي دورهي دبيرستان در شهر تهران و ورود به دانشكدهي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در رشتهي نقاشي، با گذشت مدتي تحصيل را نيمهكاره رها ميكند و براي تحصيل در رشتهي كارگرداني سينما به ايتاليا عزيمت ميكند. تسلط او به زبانهاي ايتاليايي، فرانسه و انگليسي سبب شده كه نويسندگان متفاوتي را به ايرانيها معرفي كند.
«سمبولييسم» چارلزچرويك، «ديويد كاپرفيلد» چارلز ديكنز، «بارون درختنشين» ايتالو كالونيو، «انقلاب مكزيك» ماريو دميكلي، «مرگ وزير مختار» يوري تلنبانوف، «دانه زير برف» اينياتسيو سيلونه، «مرگ آرتيو كروز» كارلوس فوئنتس، «توفان در مرداب» لئورناردو شياشا، «خوشيها و روزها»ي مارسل پروست، «همه ميميرند» سيمون دوبووار، «مزدك» موريس شيماسكو، «تقسيم» پيرو كيارا، «كوه خدا»ي اري دكوما، «تربيت احساسات» گوستاو فلوبر و «مرگ قسطي» فرديناند سلين از جمله آثاري هستند كه در كارنامه ترجمه سحابي به ثبت رسيدهاند.
او همچنين در حوزه تأليف نيز آثاري را خلق كرده است كه رمانهاي « ناگهان سيلاب» و « پيچك كاغذي» به همراه مجموعه داستان «خيابان مارگوتا شماره 110» از جمله آنها هستند.
هنر نقاشي و برپايي چند دوره نمايشگاه متعدد در ايران و جهان با مضمون صورتكهاي متعدد انساني از ديگر فعاليتهاي مهدي سحابي به شمار ميروند.
او هماينك ساكن ايران است و بر روي ترجمه يك رمان كار ميكند.