در آخرین ساعتهای شامگاه دیشب عمران صلاحی شاعر، محقق و طنزنویس معاصر درگذشت. شهرت عمران صلاحی گرچه بیشتر به خاطر طنزهایش در مطبوعات است از او کارهای تحقیقی مهمی چون کتاب «طنزآوران امروز ایران»، ترجمههایی از آثار شاعران ترکزبان و چند کتاب شعر نیز برجا مانده است.
خبرهای بد زود منتشر میشوند، و اگر خبر، از دست رفتن انسانی محبوب باشد بسیار زودتر. صبح امروز در حالی که چند ساعت بیشتر از مرگ عمران صلاحی شاعر، مترجم و طنزپرداز معاصر نگذشته بود جمع بزرگی از دوستان و دوستدارانش مقابل بیمارستان توس گردآمده بودند تا از چند و چون این خبر غیرمنتظره آگاهی یابند. عمران صلاحی در آخرین ساعات شب گذشته، سه شنبه ۱۱ مهرماه بر اثر بیماری قلبی در گذشت. او را که عصر دیروز در یک جلسه شرکت کرده بود از آنجا به بیمارستان منتقل کرده بودند اما تلاش پزشکان برای نجات جانش به جایی نرسید و جامعهی ادبی ایران سوگوار یکی از چهرههای شاخص دهههای اخیر خود شد. از عمران صلاحی که نوشتن شعر و طنز را از اواسط دههی چهل آغاز کرده تاکنون بیست مجموعه شعر و نثر منتشر شده است. عنایت سمیعی منتقد و شاعر میگوید:
«عمران صلاحی شخصیت جامعالاطرافی بود. یعنی، به گمان من در وهلهی اول شاعر بود، محقق هم بود ولی همه او را بیشتر به عنوان ظنز نویس میشناسند.»
سمیعی با اشاره به این که طنز محتاج وجود فضای باز سیاسی است معتقد است که در فضای سیاسی بستهتر کار عمران صلاحی، همچون کار دیگر طنزنویسان، به سوی طنز اجتماعی سوق پیدا میکند و طنز سیاسی در اثار یکی دو سال اخیر او کمتر به چشم میخورد. عنایت سمیعی که چهار دهه با عمران صلاحی دوستی داشته و با کار او به خوبی آشناست ویژگیهای آثار او را چنین توصیف میکند.
«طنز عمران صلاحی تفاوتی اساسی و بنیادی با طنزهای همگنانش دارد. یعنی اگر چه او از نوجوانی، اگر اشتباه نکنم از ۱۷، ۱۸ سالگی کارش را با توفیق شروع کرد و به سرودن شعر و نوشتن طنز پرداخت، به سرعت توانست خودش را به عنوان یک طنز نویس متمایز و ممتاز به جامعه معرفی بکند. به خصوص در مقاطعی که فضای سیاسی به نسبت بازتر بود عمران صلاحی سعی میکرد با کمترین عبارات بیشترین پیام را از طریق طنز به مخاطب منتقل کند. طنز عمران هرگز آن تلخای طنز را نداشته است. حتما باید تبسمی یا خندهای را بر لب میآورد و آن وقت پیام تلخ طنزآمیز خودش را به دیگری منتقل میکرد. به كمان من این یک ویژگی اساسی در کار عمران بود که طنز نویس عبوسی به نظر نمیآمد و اگر چه جهان را تراژیک میدید، جنبهی کمیک آن را هرگز از یاد نمیبرد.»
عمران صلاحی بارها به دلیل طنزهایش با مشکل روبرو شده و بارها نیز مطبوعاتی که با آنها همکاری میکرده بسته شدهاند. او سال گذشته در گفتگویی برای صدای آلمان در پاسخ به این پرسش که آیا بستن نشریهها نیز به یکی از تخصصهای او تبدیل شده گفت:
«والله ما را جزو «بستنی»ها حساب نکنید. ما تلاشمان این است که باز بکنیم. اما گاهی یک چیزی توی این لولهها گیر میکند که آن دیگر تقصیر من نیست. یعنی من نمیدانم چرا اینجوری شده. خوشبختانه مجله کارنامه که اخیرا... اِ ... بد شد، خواستم بگویم این که بد بدختانه تعطیل شد نوشتهی من باعثاش نبود. از این نظر خوشبختانه و از بابت تعطیلی بدبختانه. خب طنز عوارض جانبی دارد و دست خود آدم هم نیست. من بعضی وقتها خیلی هم مراعات میکنم که پا روی دم کسی نگذارم، ولی متاسفانه محدودهی دم افراد مشخص نیست و یکهو میبینی هرجا پا میگذاری روی دم یک نفر پا گذاشتهای. جایی نوشته بودم چون این دمها به همدیگر وصل هستند، دم این را لگد میکنی صدای یک نفر دیگر بلند میشود. این پیچیدگی دمها یک مقدار کار را پیچیده کرده است. اما نه...، من اصلا دوست ندارم هیچ روزنامهای تعطیل بشود!»
عمران صلاحی که سادگی و سلامت نوشتههایش در سلوک و زندگی شخصی و اجتماعیاش نیز جلوهای دلنشین داشت در آستانهی شصت سالگی درگذشت. مراسم تشییع پیکر او فردا، ساعت ۹ صبح پنج شنبه از خانهی هنرمندان (خیابان ایرانشهر) آغاز خواهد شد تا برای خاکسپاری در قطعهی هنرمندان به بهشت زهرا منتقل شود. یاد شاعر و نویسندهی محبوب و محجوب ما گرامی باد.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران