نگاهی به طرح پيشنهادی سهراب مبشری
تلاش ــ آقای همايون توضيحات شما را در باره ناوگروه های ايالات متحده آمريکا که در آبهای جنوب ايران مستقر شده اند در مصاحبه ای با آقای مهری شنيديم. اما به نظر ميرسد چنين نيروی هولناکی تأثيری بر حکومت اسلامی نداشته است و دائماً برطبل تحريک می کوبد. تاکنون وضعيت وخيم عراق و گرفتاريهای فزاينده آمريکا و همچنين خطر از دست رفتن کامل شيرازه امور در منطقه ــ در صورت به وجود آمدن يک کانون آتش ديگر ــ تصور وقوع حمله به ايران را کمرنگ می کرد. آيا نشانه هائی وجود دارد که حمله به ايران را امری محتمل بنمايند؟
داريوش همايون ــ در اين ترديد نيست که امريکا دستيابی جمهوری اسلامی را به بمب اتمی تحمل نخواهد کرد و هشدار معاون رئيس جمهوری امريکا را که همه گزيدار option ها روی ميز است می بايد جدی گرفت. امريکائيان يک جنگ روانی به راه انداخته اند و اميدوارند که عامل ترس درکنار وسائل فشار ديگر، رژيم اسلامی را وادار به پذيرش قطعنامه شورای امنيت سازد. ولی آنها بلوف نمی زنند. گرفتاری امريکا در عراق هرچه باشد با بمب اتمی آخوند ها به مراتب بيشتر خواهد شد. دست آنها نيز چندان تهی نيست. حمله به ايران اساسا با نيرو های هوائی و دريائی صورت خواهد گرفت و گماشتن يک درياسالار به فرماندهی نيرو های امريکائی در خليچ فارس درست به همين دليل بوده است. از نظر سياسی نيز امريکائيان قوی تر از گذشته اند و قدرت های اروپائی و جهان عرب را در مخالفت با جمهوری اسلامی با خود دارند.
اگر قطار ترمز بريده برنامه سلاح اتمی همچنان در مسير ديوانگی پيش برود احتمال حملات گستره به آماج های مهم در ايران افزايش خواهد يافت. با اينهمه خوشبختانه هنوز وقت باقی است. سخت تر شدن تحريم ها و پا درميانی اروپائيان، با امتيازاتی که عرضه می کننذ و هراسی که در پاره ای محافل حکومتی احساس می شود شايد بتواند بالا ترين مقامات را برسر عقل آورد که اگر غم کشور را ندارند دست کم در غم خود باشند.
تلاش ــ حکومت اسلامی در پی چيست؟ به زانو درآوردن آمريکا در منطقه، دستيابی به سلاح اتمی و از اين طريق «مصونيت» دائمی خود؟ و يا هردو اينها به منظور ترفيع مقام به رهبری نيروهای اسلامی در منطقه و جهان؟
داريوش همايون ــ از مردانی با سطح فرهنگی روضه خوانان و سينه زنان به خوبی بر می آيد که بخواهند امريکا را به زانو در آورند يا با مذهبی که سرتاسرش را با بد ترين خرافات پوشانده اند در انديشه تسلط بر جهان اسلام باشند. همه جنبش های اسلامگرا Islamistاز جمله سنيان درپی فرمانروائی بر جهان اسلام و سپس سراسر جهان بهر وسيله هستند. رويای تجديد ۱۴۰۰ سال پيش آنها را گرفته است و آخوندها در ايران و بن لادن در کوه های مرز افغانستان و پاکستان راه را نشان داده اند. بمب اتمی مسلما به ماندگاری يک ديکتاتوری کمک می کند ولی برای نگهداشتن رژيمی که با آرزو های بلند و گذران روزانه يک جمعيت هفتاد ميليونی در جنگ است بس نيست. بر همه ملاحظاتی که شمرديد می بايد نياز به نشان دادن يک دستاورد را افزود. آنها جز بمب چه دارند که در نامه سياه خود ثبت کنند؟
تلاش ــ نيروهای حکومتی که باکی از حمله نظامی به خاک ايران ندارند، از چه پيامدهائی ـ در صورت وقوع آن ـ غافلند؟
داريوش همايون ــ باک از حمله نظامی هست و از بسياری پيامد هايش نيز غافل نيستند ولی در ارزيابی قدرت خود و ضعف امريکا اشتباه می کنند. اگر به سخنان مسئولان رژيم توجه کنيم تکيه آنها همه بر آسيب هائی است که به امريکا خواهد خورد در حالی که وظيفه ما رساندن خودمان به بالا ترين سطح جهانی است و نه آسيب زدن به ديگران. گيريم امريکا هزاران کشته و ميليارد ها دلار از دست داد، ما چه به دست خواهيم آورد؟
تلاش ــ اخيراً ليستی از سوی نيروهای مبارز داخلی منتشر شده که در آن پيش بينی می شود؛ در صورت حمله به ايران، کدام مناطق استراتژيک، کدام تأسيسات نظامی صنعتی، راههای ارتباطی و... هدف قرار می گيرند. بی ترديد در صورت وقوع چنين حمله ای تلفات انسانی نيز بسيار دهشتناک خواهد بود. و گذشته از همه اينها، آيا اساساً بقای کشور و ادامه حيات ملتی به نام ملت ايران دستخوش نابودی نخواهد شد؟ آيا برای نيروهائی که در چهارگوشه ايران درکمين نشسته اند تا در خلأ قدرت ـ يا تضعيف آن ـ تکه هائی از اين خاک را به يغما برند، اين فرصتی «طلائی» نخواهد بود؟
داريوش همايون ــ جبران ويرانی ساختار های صنعتی و نظامی و ارتباطی دست کم بيست سال ما را واپس خواهد برد. شمار کشتگان جنگ، هر چه هم بالا، دربرابر کشتگان پس از آن در آشوب های سرتاسری؛ در پاکشوئی های قومی که از هم اکنون خط و نشان هايش را می کشند و در ترور های گسترده که اسباب دست هر روزی افراد و گروه های مسلح بيشمار خواهد بود؛ و در جنگ های کوچک و بزرگ مرزی و احتمالا فرامرزی در شمار نخواهد آمد. بيست و هشت سال حکومت آخوند و اوباش و بازاری (از بدترين گونه آن)، شيرازه کشور را از هم گسسته است. در فضای نيهيليستی انباشته از کينه و بيزاری و انتقامجوئی، آلوده به بينوائی پردامنه توده های بی بهره ای که ريخت و پاش های نوکيسگان را می بينند همه چيز می تواند روی دهد. نمی توان انتظار تکرار انقلاب اسلامی را داشت. اين بار ازهم پاشيدن دستگاه حکومتی حتا در کوتاه مدت باغارت و کشتن و سوختن همراه خواهد بود.
حکومت اسلامی، ايران را به حال شيری زخمی انداخته است که کرکسان بسيار در پيرامونش به پروازند. آنها کارگزاران سياسی و فرهنگی و اندک اندک نظامی خود را هم دارند. با آنکه هيچگاه نمی بايد نيرومندی درونی ملتی را که تاب بدتر از اينها را هم آورده دست کم بگيريم نگرانی ژرف هست و بجا هم هست.
تلاش ــ نيروهائی در ميان مخالفين حکومت اسلامی با نگاه به جدی بودن خطر حمله نظامی به ايران و با تصور درستی از پيامدهای آن، بر اين نظرند؛ که اپوزيسيون نه تأثيری روی سياستهای آمريکا دارد و نه بر سياستهای حکومت اسلامی، بنابراين نمی تواند جلوی حمله احتمالی به ايران را سد نمايد. اما برای اين که ايران از دست نرود، بايد آماده شد و خلأئی را که با در هم شکستن حکومت اسلامی ايجاد می شود، بلافاصله پر نمود. چنين نگاهی ظاهراً بسيار منطقی به نظر می رسد. نظر شما در اين باره چيست؟
داريوش همايون ــ پر کردن خلاء، آرزوی بيست و چند ساله بوده است ولی با چه؟ اينکه هر چند ده نفر يا چند صد نفری گرد هم آيند و بيانيه بدهند خلاء ی را پر نمی کند. ما درست نمی دانيم در درون ايران چه نيرو هائی برای گرفتن جای رژيم اسلامی دارند آماده می شوند و طبعا هر که به صحنه نزديک تر باشد جای خالی را زود تر پر خواهد کرد. انها که در بيرون خواب پر کردن جای خالی رژيم را می بينند با توجه به دورافتادگی شان تنها در يک صورت ــ با هواپيمای جنگی امريکائی ــ می توانند فورا و با قدرت کافی به تهران برسند و توصيه من آن است که حتما از آن بپرهيزند. مخالفان بيرون می بايد نخست گره جنگ صليبی چهل پنجاه ساله خود را بگشايند. از اينروست که به نظر من اولويت را می بايد به همرائی بر اصول جهانروای دمکراسی و حقوق بشر داد و از چنبر مبارزات بيهوده برسر تعبير تاريخ همروزگار يا شکل حکومت بيرون آمد. هر کس هم می تواند ديدگاه خود را داشته باشد و با همه وجود به آن بچسبد. اين بر مهم ترين نيرو های چپ و راست است که به ان جنگ پايان دهند؛ دست و پای خود را از گذشته زيان، از يخزدگان تاريخ، آزاد کنند؛ و نه خلاء حکومتی بلافاصله پس از جنگ، جنگی که جلوگيری از آن نخستين وظيفه همه ماست، بلکه خلاء سياسی ايران را پر کنند.
تلاش ــ نيروهای مورد بحث توافق ميان حکومت اسلامی و کشورهای غربی و در رأس آن آمريکائی ها را در جهت تثبيت حکومت، و شکستی برای مبارزات دمکراتيک ايران تلقی می کنند. اما خلأ قدرتی که در پی حمله نظامی به خاک ايران پر شود، تا چه ميزان شانس پذيرش از سوی نيروهای ديگر و ادامه بقای دمکراتيک را دارد؟ آيا تجربه عراق در اين زمينه چنين تصوراتی در مورد ايران را از پيش مردود نمی سازد؟
داريوش همايون ــ رسيدن به توافق هائی ميان دو کشور ناممکن نيست و بهترين وسيله جلوگيری از جنگ خواهد بود که اولويت ملی کنونی ماست. مبارزات دمکراتيک ملت ايران نه ازافزايش دشمنی امريکا پيروز شده است و نه از کاهش دشمنی شکست خواهد خورد. حکومت ايران تثبيت شدنی، به معنی برطرف کردن مشکلات ساختاری، نيست و مبارزات دمکراتيک مردم ايران ادامه خواهد يافت ــ رابطه باامريکا هرچه باشد.
با وضعی که ايران دارد هيچ نمی توان به نيرو هائی که بلافاصله به دنبال جنگ در قدرت بمانند يا به قدرت برسند خوشبين بود. جنگ بهترين جايگزين يک رژيم بد نيست. پس از جنگ دوم استثنائا آلمان و ايتاليا و ژاپن رستگار شدند ولی هر جا پای روس ها رسيد ديکناتوری توتاليتر برقرار شد. چلبی های وطنی از هم اکنون بی اعتبار شده اند. اما نيرو های سالم تر نيز هنوز نتوانسته اند شايستگی خود را نشان دهند؛ و با ماندن در حال و هوای گذشته هرگز به آن شايستگی نخواهند رسيد.
تلاش ــ برخلاف نيروهای فوق بخش ديگری از نيروهای سياسی ايران هنوز اميدوار است که به گونه ای جلو حمله به ايران گرفته شود. اين نيروها خود به دو بخش تقسيم می شوند. کسانی که صورت سازش حکومت اسلامی با آمريکا را تنها شکل تحقق صلح در منطقه می بينند. دامنه اين نيروها از درون حکومت اسلامی تا بخشی از اپوزيسيون کشيده می شود. اين نيروها گشوده شدن جبهه نيروهای صلح در آمريکا و اروپا را تقويت مواضع خود دانسته و همه ايرانيان خارج کشور را به شرکت در چنين جبهه ای فرا می خوانند. وزنه فشار چنين «صلح جوئی» بر حکومت اسلامی به چه ميزان است؟
داريوش همايون ــ اگر می شد با زبان خوش و با تظاهرات ضد جنگ و شعر گفتن برای صلح و هم اين بد است و هم آن بد است جلو حمله به ايران را گرفت همه چيز چه اندازه آسان می شد! اصلا می توانستيم خود اين رژيم را عوض کنيم. مگر اينهمه از آن نخواسته اند که لطف کند و کنار برود؟ سازش حکومت اسلامی با امريکا نه به زور تظاهرات صلح جويان بلکه زير فشار های کمرشکن امکان پذير خواهد بود. پاره ای هم ميهنان ما حاضرند به هر قيمت، هيچ بهائی برای رسيدن به خواست های خود نپردازند. من "به هر قيمت" را به عمد آورده ام. هيچ بهائی نپرداختن، هزينه های سنگين دارد. اما برای آنها که تنها می خواهند خوب جلوه کنند چه اهميت دارد؟
تلاش ــ اما بخش ديگر نيروهای مخالف حکومت اسلامی ــ از جمله خود شما ــ در حالی که به شدت مخالف هر گونه حمله نظامی به خاک ايران است، از فشار بر حکومت اسلامی نمی خواهد غفلت ورزد. آيا چنين سياستی هنوز ممکن است به راستی بتواند مانع جنگ شود، بدون آنکه به خدمتگزار حکومت اسلامی بدل گردد؟ اين نيرو از چه امکانات درونی ــ امکانات خود ايرانيان ــ و امکانات بين المللی برخوردار است؟
داريوش همايون ــ اين دنباله همان روحيه خدا و خرما را باهم خواستن است. بلی، مطمئن ترين راه جلوگيری از جنگ رسيدن به توافق است ــ هرچه هم موقتا رژيم را نيرومند تر برجای گذارد. اگر کسی توافق را در بافتار context کنونی به مصلحت ملی بداند هوادار رژيم نشده است. چنانکه اشاره کردم ما می بايد اولويت های خود را مرتب کنيم. ما نمی بايد از بيم اتهامات کسانی که می دانم به آنها نظر داريد آرمان های خود را برای ايران ــ يک کشور، يک ملت و در يک دمکراسی ليبرال ــ فدای محبوبيت در ميان واماندگان تاريخ کنيم.
امکانات بين المللی کسانی که می خواهند جمهوری اسلامی مانند کره شمالی، زير سخت ترين فشار ها به توافقی با امريکا تن در دهد دانسته نيست و نيازی هم به آن ندارند. ولی اطمينان دارم که برای مردم ايران نيز برطرف شدن بحران اتمی بی جنگ حتا اگر به بهای تحريم باشد بهترين گزينه choice است.
تلاش ــ اخيراً از سوی يکی از کادرهای سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) ـ آقای سهراب مبشری ـ در زمينه دفاع از صلح و توضيح چگونه صلحی، طرحی پيشنهاد شده است، که در آن علاوه بر مخالفت با حمله نظامی به ايران، همچنين بر ضروت مقابله با سياست های تحريک آميز جمهوری اسلامی و ماجراجوئيهای اتمی ايران و ادامه فشار براين حکومت، تکيه دارد. در اين طرح پيشنهادی، تشکيل وسيعترين جبهه صلح خواهی از سوی همه ايرانيان ـ از هر گرايش سياسی که هم مخالف جمهوری اسلامی اند و هم مخالف حمله نظامی ـ پيش بينی شده است. ايشان بر اين باور است که امروز ايرانيان دمکرات و صلح جو بايد صدايشان را بلند کنند و بگويند که بالاخره می خواهند صلحی را در کنار جمهوری اسلامی و برعليه غرب جستجو کنند، يا در کنار جهان غرب و بر عليه حکومت اسلامی. نظر شما در باره چنين طرح پيشنهادی چيست؟ آيا فکر می کنيد شرايط مادی تحقق عملی چنين طرحی فراهم باشد؟
advertisement@gooya.com |
|
داريوش همايون ــ اين پيشنهاد يکی ديگر از نشانه های سرزندگی و شهامت در سازمان فدائيان ايران (اکثريت) است. هم اولويت ها در آن به درستی آمده است، هم گشاده نظری لازم در آن ديده می شود. اين دشمنی با امريکا و اسرائيل بسياری از چپگرايان را بی آنکه بخواهند به رو بياورند همچنان مانند سه دهه پيش دنباله روان حزب اللهی ها نگهداشته است. ما به عنوان ايرانی چه گرفتاری با اسرائيل يا امريکا داريم؟ تا پيش از اين انقلاب اسرائيل بهترين دوست ما در منطقه و امريکا کارآمد ترين سپر ما دربرابر تهديد هميشگی شوروی بود ــ هردو هم البته به ملاحظات مربوط به خودشان که حق و وظيفه هر دولتی است. فلسطينی ها چه گلی به سر ما زده اند که می بايد مصالح ملی خود را فدايشان کنيم؟ با جبهه جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله و حافظ اسد و مقتدا صدر و هوگو چاوز به کجا می توان رسيد؟
در ميان پيشنهاد هائی که راه درستی پيش پای مخالفان مسئول و جدی رژيم اسلامی می گذارند نظر آقای سهراب مبشری از همه بهنگام تر و نتيجه بخش تر است زيرا ضمنا بسياری تابو های دست و پا گير پيشرفت و بهروزی ايران را می شکند.
تلاش ــ آيا چنين طرح صلحی از سوی حزب مشروطه ايران و ساير نيروهای طرفدار نظام پادشاهی حمايت خواهد شد، حتا اگر ابتکار عمل آن در دست نيروهای سازمان فدائيان باشد؟
داريوش همايون ــ حزب مشروطه ايران تا کنون هيچ مشکلی در پذيرفتن و پشتيبانی طرح ها و پيشنهاد های روشنرايانه از هر سو بوده اند نداشته است و مسلما اين نظر را نيز تاييد می کند و به سهم خود پيش می برد. ما در مرحله کنونی با هيچ گروهی در رقابت نيستيم و خوشنود خواهيم شد که ديگران در راه درست پيشگام ما باشند زيرا چنانکه در کنگره ششم حزب نيز به تازگی اعلام کردم اولويت ما اکنون قدرت سياسی نيست، بازسازی و اصلاح سياست است که همه ايرانيان از آن برخوردار خواهند شد. بازسازی و اصلاح سياست ايران نياز به ابتکارات از هر سو دارد و کار يک دو گروه نيست، هرچند اگر ديگران نکردند همان يک دو گروه نيز نمی بايد دست بردارند.
نيرو های هوادار پادشاهی مانند هر گرايش سياسی ديگر بسيار گوناگون و ناهمگن هستند و من نمی دانم چه خواهند کرد. بيشترشان تا کنون اصلا پروای چنين مسائلی را نداشته اند.
تلاش ـ آقای همايون با تشکر فراوان از شما.