بيانيه کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
انتخابات در جمهوری اسلامی هميشه غير دموکراتيک بوده است. اما انتخابات مجلس هشتم، به لحاظ تنگ نظری و فضای ضد دموکراتيک حاکم بر آن، نمونه ايست بی بديل. در اين حکومت تمامی جريانات اپوزيسيون، از همان آغاز و بر اساس قوانين جمهوری اسلامی، از حق شرکت در انتخابات محروم بوده اند. اين محروميت، تنها شامل حال مخالفان نبوده است. با گذشت زمان، بخشی از نيروهای درون و پيرامون اين نظام، همچون نهضت آزادی و نيروهای ملی-مذهبی نيز با ابزار نظارت استصوابی شورای نگهبان، از گردونه رقابت انتخابات حذف شده اند. بعد از انتخابات مجلس هفتم و به خصوص در جريان تدارک انتخابات مجلس هشتم، تيغ تصفيه بر گردن بخش ديگری از نيروهای معتقد به نظام و در راس آن ها، اصلاح طلبان حکومتی نيز نشست. در جريان اين انتخابات برای نخستين بار، تصفيه نامزدها، از هيئت های نظارت وزارت کشور آغاز شد و توسط شورای نگهبان تکميل گرديد. ابعاد تصفيه چنان وسعت گرفته است که بسياری از چهره های شناخته شده اين نظام نيز از ورود به صحنه انتخابات باز داشته شده اند. هر چند که به تعدادی از تصفيه شدگان برای گرم کردن تنور انتخابات اجازه شرکت داده شده است، باز ابعاد حذف طرفداران نظام، کم سابقه است. سياست حذف در اين حکومت جديد نيست، اما آنچه که جديد است فرمايشی شدن کامل انتخابات با نتايجی از پيش تعيين شده است.
جمهوری اسلامی همواره تلاش نموده است تا با محروم نمودن نيروهای چپ و دموکرات و سکولار جامعه، حق انتخاب را به درون حکومت، محدود کند. هر چند که در درون حکومت نيز، اين شورای نگهبان است که تعيين می کند که چه کسانی حق انتخاب شدن دارند، اما تا قبل از مجلس هفتم حکومتيان می توانستند برای انتخاب شدن در انتخابات شرکت کنند. در انتخابات مجلس هفتم اين امکان محدود و در مجلس هشتم تقريبا مسدود شده است.
انتخابات مجلس هشتم، آئينه برخورد جمهوری اسلامی به حق انتخاب مردم است. در قاموس اين نظام، نظر و رای مردم تا آنجا اهميت دارد که به نفع صاحبان قدرت به صندوق های رای ريخته شود. آنچه که بی ارزش است، خود حق انتخاب آزادانه مردم است. اين حکومت چنان در باتلاق فساد و خودکامگی فرو رفته است که حتی نمی تواند بپذيرد که رای مردم در محدوده خود طرفداران نظام حاکم نيز اثرگذار باشد. گر چه آزادی کامل انتخابات بين حکومتگران کنونی نمی تواند به تغييری جدی بيانجامد، اما بسته تر شدن اين دايره نشانگر هراس حکومت از دخالت مردم، حتی در محدوده جابجا کردن "خودی ها" و بيانگر عمق فاصله گيری آنها از مردم است.
انتخابات مفهومی جز به رسميت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم، بدون دخالت صاحبان قدرت ، ندارد و آزادی انتخابات بدون آزادی انتخاب شدن بی معناست. حق انتخاب با حق ورود آزادانه شهروندان به انتخابات معنا پيدا می کند. انتخاباتی که در آن تنها از مردم خواسته شود که پای صندوق های رای حاضر شده تا افرادی را از ميان دايره بسته حاکمان برگزينند، انتخابات نيست، بلکه دعوت از مردم است برای مشروعيت دادن به انتصابات و گزينش هائی که پيشاپيش صورت گرفته است. دعوتی است تنها برای تائيد حاکمان و مشروعيت دادن به اين نظام. پذيرفتن بی حقی مردم است در برابر مشتی متجاوز و تن سپردن به توهينی است که به حق و حقوق افراد جامعه روا می دارند.
جمهوری اسلامی به رای مردم باور ندارد. اين حکومت اگر چه انتخابات برگزار می کند و می کوشد که نهادهای حکومتی را مستقيم و غير مستقيم با رای مردم مشروعيت بخشد، اما آنچه که برای خود اصل می داند، نه اصل انتخابات، بلکه تقدسی است که برای نظر خود بر فراز رای مردم، قائل است. آنان با مشروعيت الهی برای خود، اراده شهروندان را ناديده می گيرند. از همين رو در طول نزديک به سی سال گذشته نه تنها از اهميت رای و نظر مردم کاسته شده است، بلکه انتخابات تا حد تشريفاتی پوچ و تو خالی تنزل پيدا کرده است.
حکومت حق مردم است. امروز در همه کشورهای نسبتا آزاد جهان، حکومتگران تابع رای مردمند. با رای آن ها به قدرت می رسند و با همين رای هم از قدرت کنار نهاده می شوند. مردم ايران از انقلاب مشروطيت تا کنون و بعد از پشت سر گذاشتن دو انقلاب، هم چنان در تلاش برای به کرسی نشاندن اراده خود و تابع نمودن حاکمان به رای خويش اند. اما، در طول بيش از صد سال گذشته جز در مقاطعی کوتاه، با حکومت های مستبد درگير بوده اند. رای مردم همواره از طرف حاکمان زير پا گذاشته شده است و بعد از هر دوره کوتاه تحولات سريع، ديکتاتوری و استبداد جديدی جای قبلی را گرفته است که در اين ميان حکومت مذهبی جمهوری اسلامی در نوع خود بدترين آن ها بوده است. اين حکومت به رغم آن که از دل يک انقلاب ضد استبدادی سر برآورده است، خود به ايجاد و استحکام استبدادی به مراتب سياه تر از پيش، دست زده است.
راه پايان دادن به استبداد و بی حقوقی مردم الزاما تغيير آن با استبدادی ديگر نيست، پايان عمر يک حکومت مستبد زمانی به پی ريزی ساختمان يک جامعه آزاد کمک می کند که از همين امروز مردم برای اعاده حقوق خود مبارزه کرده و بتوانند اين حقوق را در جامعه رعايت و تثبيت کنند. از اينرو مبارزه برای آزادی انتخابات و مبارزه برای حق حاکميت مردم بر سرنوشت خود، از مجرای مبارزه با نقض اين حقوق توسط جمهوری اسلامی می گذرد.
ترديدی نبايد داشت که بدون حضور مردم در پای صندوق ها، حکومت جمهوری اسلامی نمی تواند برجا بماند. هر چند اپوزيسيون آزاديخواه امروز قادر نيست بلافاصله از اين فضا برای پايان دادن به اختناق استفاده کند، اما بدون بايکوت اين انتخابات فرمايشی نه پايه های رژيم اسلامی سست می شود و نه آلترناتيوی می تواند در برابر حکومت قد برافرازد. راه پايان دادن به اين زورگوئی و مقابله با ناديده گرفتن حقوق مردم ايران، مبارزه و پافشاری بر حق آزادی انتخاب، خواست برگزاری انتخابات آزاد و تامين شرايط آن از جمله آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی بيان و لغو همه قوانين تبعيض آلود بر اساس جنسيت، مليت، نژاد و مذهب است.
ما گر چه به عنوان يک نيروی مخالف نظام جمهوری اسلامی خواهان برچيده شدن بساط اين نظام هستيم، اما نه تنها نسبت به انتخابات در ايران بی توجه نيستيم، بلکه در هر کجا که مردم کشور ما حضور دارند و با اقدامات خود در تعيين سرنوشت جامعه موثرند، خود را ذينفع دانسته، نسبت به واکنش مردم حساسيت نشان می دهيم. از اينرو بر اين باوريم که حضور در پای اين صندوق ها که کوچکترين روزنه ای برای امکان تاثيرگذاری باقی نگذاشته است، تنها به سود جناح حاکم است. ما دعوت به تحريم انتخابات مجلس هشتم را، دعوت به شرکت نکردن در انتخاباتی می دانيم که حکومت اش، از رای مردم در هراس است .
برای اين که به تحريم انتخابات پاسخ مناسب داده شود می بايست سياست نه به انتخابات مجلس هشتم و دفاع از انتخابات آزاد را به ميان مردم برد. برخی از شرکت کنندگان در انتخابات، به دليل ترديد و بی چشم اندازی، به پای صندوق رای می روند. اين ترديد، با قدرت و نيرو در هم شکسته می شود. امروز عموم جريانات سياسی آزاديخواه در داخل و خارج کشور اين انتخابات را قبول نداشته و آن را نفی می کنند. افزون بر اين، حتی برخی از نيروهای پيرامون حکومت نيز نمی خواهند هيزم تنوری باشند که آتش معرکه انتخابات جناح حاکم را شعله ور می سازد. اگر چه اين مجموعه نمی توانند با هم فراخوان مشترک دهند، اما مسئوليت حکم می کند که همه آنانی که سخن مشترکی دارند بايکوت انتخابات را يک صدا پر طنين کنند. ساير جريانات سياسی که از امکان حرکت مشترک برخوردارند، متحدا با اتخاذ سياست و اقدام مشترک، نگذارند جمهوری اسلامی بيش از اين رای مردم را در انظار جهانيان، خرج مشروعيت بخشيدن به نظام استبدادی خود کند و در داخل کشور از آن، برای ارعاب و فريبکاری استفاده نمايد.
کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران بر اين باور است که شرکت مردم در انتخابات مجلس هشتم فقط و فقط به سود حاکمان مستبد و در خدمت بقا و دوام آنها قرار می گيرد. از اينرو خلوت نگهداشتن حوزه های رای گيری و خالی گذاشتن صندوق های رای را به سود آزادی و به سود حاکميت مردم و به زيان استبداد می داند. در اين راستا، دست همه آزاديخواهان را برای دامن زدن به افشای انتخابات فرمايشی مجلس هشتم به گرمی می فشارد و از هر ايده و پيشنهادی در دفاع از انتخابات آزاد و برای پرطنين کردن صدای نه به جمهوری اسلامی و نه به انتخابات فرمايشی اش، استقبال می نمايد. امروز امکانات برای رساندن صدای آزاديخواهان به مردم ايران کم نيست. در صف مشترک فرياد آزاديخواهان را عليه انتخابات فرمايشی پرطنين کنيم.
کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
۲۹ بهمن ۱۳۸۶ برابر ۱۸ فوريه ۲۰۰۸