دوشنبه 27 خرداد 1387

خواهر احمدی‌نژاد بودن حس خوبی دارد، گفتگو با پروين احمدی نژاد، خواهر رييس‌جمهور، فردا


دانستن از جزئيات زندگی خانواده‌ای که تا سه سال پيش ناشناس بودند و امروز به خاطر تاکيد به عدالت و ساده‌زيستی حتی در قلب قاره سرخ نشانی دارند، خيلی جذاب است. رييس‌جمهور و خانواده‌اش را می‌گوييم، احمدی‌نژاد را که به خاطر مشغله‌هايش به آسانی نمی‌توان يافت، اما خواهرش را چرا؛ همان سيب از دو نيم شده با رييس‌جمهور که يکسالی می‌شود به جمع اعضای شورای شهر تهران پيوسته است.

زياد اهل مصاحبه نيست؛ اما تا می‌شنود می‌خواهيم از زندگی خصوصی‌اش بپرسيم، استقبال می‌کند. می‌گويد: «به شرطی که سوالاتتان خيلی خصوصی نباشد؟»
او همان جايی را برای اين گفت‌وگو انتخاب می‌کند که جلسات غيرعلنی اعضای شورا برگزار می‌شود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

بسيار خوب خانم احمدی‌نژاد! به ما بگوييد «خواهر رييس‌جمهور بودن چه لذتی دارد؟»
می‌گويد سوال سختی پرسيديد «به نظر من خواهر دکتر محمود احمدی‌نژاد بودن حس خوبی دارد.»

در همين دقايقی که با شما به عنوان خواهر رييس‌جمهور همراه و همکلام شده‌ام تا حدودی احساس قدرت می‌کنم، خودتان هم اين قدرت را به واسطه اين «نسبت» احساس می‌کنيد؟
چون ايشان بالاترين مسووليت اجرايی کشور را دارد، من هم احساس مسووليت می‌کنم؛ چرا که به دليل نسبتی که ميان ما (بستگان نزديک) و آقای دکتر وجود دارد، مردم از ما هم انتظار حل مشکلاتشان را دارند.

به نظر می‌رسد مشکلات زيادی را از اين راه‌، حل کرده باشيد.
بله، خيلی، مشکلاتی که به دستگاه‌های اجرايی مربوط می‌شود سعی می‌کنم با ارسال نامه‌ای، حلشان کنم.

از بحث اصلی دور نشويم، رابطه شما با برادرتان خوب است؟
هميشه صميمانه بوده؛ در گذشته و در حال حاضر.

از زمانی که آقای احمدی‌نژاد در جايگاه رياست‌جمهوری قرار گرفته‌اند، مانند گذشته صله ارحام را به جای می‌آورند؟
به طور طبيعی با توجه به اينکه مشغله ايشان خيلی زياد است، اين ديدارها نمی‌تواند مثل گذشته باشد؛ اما از نظر عاطفی مثل گذشته از احوال ما باخبر هستند.

اين ديدارها به راحتی و به دور از تشريفات اداری انجام می‌شود؟
برای ما تشريفات وجود ندارد، اگر بدانم ايشان در جلسه هيات‌ دولت يا سفرهای استانی هستند، انتظار ندارم وقتی با دفترشان تماس می‌گيرم، ارتباط برقرار شود.
خب زمانی هم ايشان در اين جلسات نيستند و مواقعی که برنامه کاری ايشان را نمی‌دانم تماس می‌گيرم، آنها هم ارتباط را برقرار می‌کنند و من با ايشان صحبت می‌کنم يا حتی مواقعی که از سفرهای طولانی يا خارج از کشور بازمی‌گردند به عنوان يک خواهر دلم برايشان تنگ می‌شود، تماس می‌گيرم، احوالپرسی می‌کنم و خداقوت می‌گويم به ايشان.

معمولا هرچند وقت يک بار به ملاقات يکديگر می‌رويد؟
ديرتر از يک ماه نمی‌شود، حال ممکن است هفته‌ای يک بار هم اين ديدارها انجام شود.

با اين حساب آخرين بار چه زمانی آقای دکتر را ملاقات کرديد؟
در تلويزيون و رسانه‌ها که ايشان را می‌بينيم، اما آخرين بار زمانی بود که از سفر هند و پاکستان و ميانمار بازگشته بودند و من به ديدارشان رفتم.

در امور شهر هم از ايشان مشورت می‌گيريد؟
بله، بعضی مواقع که فکر می‌کنم به مشورت ايشان نياز است مشاوره می‌گيرم.

گاهی در ميان اعضای شورا اين بحث مطرح می‌شود که دولت در برخی مسائل با مديران شهر همکاری نمی‌کند. شما در جايگاه يکی از اعضای شورا اين بحث‌ها را قبول داريد؟
خير، من با اصل موضوع مشکل دارم و قبول ندارم که دولت با شهرداری يا شورا همکاری نمی‌کند.

منظورم آقای احمدی‌نژاد نيست. شايد اين مقاومت‌ها در بدنه دولت وجود داشته باشد.
شايد به دليل برخی ناهماهنگی‌ها در بدنه دولت، من مشکلات را به اطلاع ايشان رسانيده‌ام يا خود آقای دکتر از طرق ديگر مطلع شده‌اند و مستقيما مشکل را حل کرده‌اند. در برخی از موارد هم که دوستان در شورا و شهرداری فکر می‌کردند، بهتر است خود آقای دکتر مستقيما ورود پيدا کنند، نامه‌ای به من داده‌اند تا به ايشان برسانم.

در کدام مورد اين اتفاق افتاد؟
فکر می‌کنم در بحث سهميه‌بندی سوخت بود، بحث سهميه‌بندی سوخت يک طرح کلانی بود که فکر می‌کنم فقط اين دولت جرات ورود به آن را داشت. خب طرح بزرگی بود که می‌بايست گذاشت زمان مشکلات را نشان می‌داد تا به تدريج دولت برای حل اين مشکلات قدم بردارد. اما بسياری عجله می‌کردند و انتظار داشتند دولت به سرعت وارد عمل شود و مشکلات را حل کند. يک موردی بود به من مراجعه شد و من آن را به آقای دکتر اطلاع دادم؛ حتی ايشان تعجب هم کردند و گفتند قرار نبود، روال اجرای اين طرح اين گونه باشد، پس از آن تماس گرفتند و مشکل را حل کردند.

دقيقا به کدام مورد اشاره می‌کنيد؟
بحث قيمت هر ليتر سوخت خودروهای شهرداری بود.

آيا انتقاداتی که گاهی از سوی اعضای شورا در خصوص ارتباط دولت و شهرداری مطرح می‌شود، به آقای دکتر منتقل می‌کنيد؟
نمونه‌ای از آن بحث تغيير ساعت بود که مورد اعتراض اعضای شورا قرار گرفت، به اين خاطر که در اغلب مواقع اعضای شورا و مسوولان شهرداری در مراحل آخر اجرای طرح‌هايی که روال عادی شهر را تحت تاثير قرار می‌دهد، درجريان قرار می‌گيرند.

بحث تغيير ساعت که به شورا مربوط نيست.
اما اين اعضای شورا يا شهرداری‌ها هستند که از نزديک از جزئيات مشکلات شهر مطلع هستند و شايد از زير و بم آن باخبر...
خلاصه اينکه دولت برای تغيير ساعت مطالعات دقيقی داشت و آن را به مجلس ارائه کرد و رای هم آورد. البته من معتقدم برخی از اين بحث‌ها بيشتر به سياسی‌کاری شبيه است، سياسی بودن بد نيست؛ اما اين سياسی‌کاری است که عيب است.

از طرح اين انتقادها ناراحت هم می‌شويد؟
نه در هر موردی اگر بحث منطقی و عادلانه باشد، ناراحت نمی‌شوم؛ ولی اگر به حق نباشد ناراحت می‌شوم؛ البته برخی از اين مسائل را جفاکاری می‌دانم؛ چرا که برخی مواقع اين انتقادها ظلم است و به حق نيست. در اين مواقع خيلی متاثر می‌شوم، بيشتر از اين بابت که ما در مقابل تک‌تک حرکاتمان مسووليت داريم.

اين انتقادها را منتقل هم می‌کنيد؟
بيشتر اين مسائل انعکاس مطبوعاتی دارد و ايشان از طريق رسانه‌ها مطلع می‌شوند. اين نيست که برای هر موردی به سراغ ايشان بروم، خودشان در جريان همه امور قرار دارند و من مخاطب پاسخ‌های ايشان نيستم.

چه خاطره‌ای از مراسم ازدواج برادرتان داريد؟
هم مراسم من و هم مراسم آقای دکتر در عين سادگی برگزار شد. من فکر می‌کنم اگر امروز ازدواج کردن سخت شده فقط به خاطر شرايط نيست. اگر جوانی می‌خواهد در شرايطی ساده زندگی مشترک خود را آغاز کند، بايد ديد چه موانعی بر سر راهش وجود دارد. اين موانع می‌تواند با نوع انتخاب‌ها ارتباط داشته باشد، انتخاب‌هايی که بيشتر رقابتی و تقليدی است. اما اگر بدانيم يک زندگی مشترک قرار است بر چه پايه‌هايی مستقر شود، تمام اين مسائل به حاشيه رانده می‌شود، وقتی جوان‌ها ۱۰ميليون يا ۸ميليون يا کمتر از اين هزينه‌ها را برای مراسم ازدواج هزينه می‌کنند. آيا نمی‌شود اين مبالغ را به مسکن يا اشتغال خود اختصاص دهند. با اين حال مشکلات را هم نمی‌شود کتمان کرد. البته اينها مختص زمان حاضر نيست، سالی که من ازدواج کردم، حقوق همسرم دو هزار و سيصد تومان بود و حقوق خودم هم يک هزار و ششصد تومان، اما برای خانه‌ای که اجاره کرده بوديم بايد دو هزار و ۵۰۰ تومان اجاره می‌پرداختيم و ۵ هزار تومان وديعه. اين نيست که بگوييم الان يک اتفاق فوق‌العاده‌ای افتاده که قبلا نبوده. جوان‌های ما مشکلاتشان اين است که می‌گويند در فلان موقع روغن‌نباتی مجانی بوده، اما توجه نمی‌کنند که همان موقع حقوق‌ها چقدر بوده است.به نظر من يک بخشی را خودمان به خودمان تحميل می‌کنيم؛ در عين حال شرايط موجود را هم انکار نمی‌کنم.

برمی‌گرديم به بحث اصلی خودمان، از دوران کودکی و نوجوانی آقای احمدی‌نژاد بگوييد.
ايشان پسر بچه‌ باهوشی بودند، فکر می‌کنم در ميان خواهر و برادرها، ايشان از هوش بالايی برخوردار بودند و می‌شد پيش‌بينی کرد که از آينده‌ درخشانی برخوردار خواهد بود.

آقای احمدی‌نژاد بزرگ‌تر هستند يا شما؟
آقای دکتر.

نسبت به ايشان چه احساسی داريد؟
خيلی قبولشان دارم و البته خيلی هم به ايشان علاقه‌مندم.

Copyright: gooya.com 2016