برخلاف جهان آزاد که تلاش می کنند تا پروژه اتمی جمهوری اسلامی به شيوه ديپلماتيک پايان پذيريد اما رهبران حاکمان اسلامی طالب جنگند و زير بار مذاکره متعارف نيست!
رهبران حکومت اسلامی از تبار کسانی هستند که فرستاده روسيه تزاری به ايران را پس از جنگهای طولانی و بی ثمر عصر فتحعلی شاه قاجار را که در سايه فتوا های ملا های پر نفوذ آنزمان آغاز شده بود ـ گريبالدوف اديب و با فرهنگ را کشتند تا همچنان جنگ بی سر انجام ايران وروسيه تزاری ادامه بيابد تا سيادت نهائی آنها برايران شکل گرفته و از مشروعيت حکومتی برخوردار گردد.
advertisement@gooya.com |
|
در حال حاضر در جامعه کنونی ايران ـ بيشترين مبارزه برای کسب ابتدائی ترين قوانين حقوق بشر و رسيدگی به خواسته های دانشجوئی و تقاضاهای صنفی و اقتصادی کارگری در جريان است. در کنار اين جنبش ها ،نارضايتی نيروها وعناصر ناراضی حکومتی در ميان کنار گذاشتگان جکومتی نيز شدت گرفته است.هر روز بر افشاگری های اقتصادی وسياسی که از رقابت های جناحی برای کسب قذرت پرده برای بر می دارد ـ افزوده می گردد! افشاگريهای عباس پاليزدار را نمی توان با اعتراضات بنی احمد در سال ۵۷ در رژيم گذشته مقايسه کرد، چراکه نافرمانی های بنی احمد ها در سايه تظاهرات شکل گرفته بود تا خود را عليه حکومت شاه و به مردم نزديک سازند اما عباس پاليزدار ها همچنان به انقلاب اسلامی و ولی فقيه و قانون اساسی وفا دارند.
رژيم اسلامی به شدت در گرداب های بحران سياسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که در سايه اتخاذ سياست های ضد ملی دچار شده است،گرفتار امده است.
همه تلاشهای جهانی حاکی از آن است تا مسئله اتمی جمهوری اسلامی به شيوه صلح آميز پايان پذيرد اما حکومت اسلامی اصرار می ورزد تا منويات غير قانونی خود را به زور به جهان آزاد ديکته کند تا در سايه آن ـ احساسات ناسيوناليستی مردم ايران را عليه جهان غرب تحريک نمايد.هفده سال است که جمهوری اسلامی کمبود برق نداشته است و بخش وسيعی از توليد الکتريسته خود را به کشور های همجوار فروخته است،اما اين روزها در روزهای گرم تابستانی با نشان دادن کمبود انرژی الکتريسته در صدد بر آمده است تا پروژه کمبود برق خود را با ادامه غنی سازی اورانيوم جبران نمايد.غنی سازی اورانيوم هيچ رابطه ائی با مشکل برق در ايران ندارد چرا که ايران دارای گاز طبيعی فراوان است.رژيم اسلامی برای تحکيم قدرت ارتجاعی خود در ايران به شدت محتاج شليک چند مو شک از جانب اسزائيل و يا امريکا بسوی ايران می باشد تا احساسات ناسيو نااليستی مردم را مانند دوره جنگ هشت ساله بر انگيزد تا جنبش آزاديخواهی مردم را هرچه بيشتر سرکوب نمايد. خانم شيرين عبادی اين موضوع را بدرستی اينچنين عنوان کرده اند: سئوال ـ خانم شيرين عبادی، نظرتان در مورد تهديدهای رييس جمهور احمدی نژاد مبنی بر محو اسراييل و واکنش مقامات امريکايی و اسراييلی در حمله نظامی عليه ايران چيست؟
(بايد در اين خصوص شفاف باشيم: وظيفه هر ايرانی اين است که وضعيت حقوق بشر را در کشورش بهبود بخشد و از آن حمايت کند. تهديدهای خارجی، و حتی تهديد به حمله نظامی عليه ايران، تنها وضعيت حقوق بشر را وخيم تر می کند و به سرنگونی حکومت نيز منجر نمی شود. حقوق بشر و دموکراسی تنها در شرايط صلح امکان پذيرند. و نکته دردناک اينکه مدافعان حقوق بشر در ايران به عنوان همدستان دشمن به حساب می آيند.)
در حال حاضر صلح عامل سرنگونی جمهوری اسلامی است نه جنگ!