یکشنبه 21 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سلول شماره ۱۶ يادتان هست؟ نامه ای به اعضای سازمان مجاهدين انقلاب، محسن حسينی نهوجی (عضو مستعفی مجاهدين انقلاب)، کيهان ايران

هفته گذشته نامه ای سرگشاده به دستمان رسيد که امضای انتهای آن توجه را جلب می کرد: مستعفی سازمان مجاهدين انقلاب!
با نويسنده تماس گرفتيم و متوجه شديم وی از اعضای قديمی و اوليه سازمان بوده که در دهه ۶۰ از آن جدا شده است.
اتفاقات اخير و نقش رسمی و غيررسمی سازمان در اين اتفاقات، آقای حسينی را به نگارش اين نامه واداشته است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برادر عزيزم! جناب آقای مدرس بهنام شريفی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب، سلام
با اينکه سال هاست شما را نديده و تماسی نداشته ايم، اما هنوز صدای تق تق مورس ديواری که آرمان های مقدس را از سلول شما (سلول شماره ۱۶ کميته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی) ارسال می کرد، در گوشم طنين انداز است. نمی دانم عليرغم اشتغالات تشکيلاتی و هيجانات سياسی، هنوز صدای آن مورس ها که نويدبخش عصر خمينی «زمينه ساز عصر ظهور» بود را به ياد داريد، يا عناوين جذاب و مناصب سازمانی و غوغای شبکه های ماهواره ای و سايت های تکنولوژی برتر دجال، شما را آن چنان مشغول ساخته که لحظات فراموش ناشدنی و ليالی قدر دوران مبارزاتی خويش را هم به فراموشی سپرده ايد. اگر صدای آن مورس های ديواری را که عليرغم همه شکنجه ها و سر پا ايستادن های اجباری شبانه روزی در زير هشت و بی خوابی کشيدن های کشنده، با عزمی پولادين، نفس مسيحايی خمينی را سلول به سلول منتقل می کرد تا «زندانيان سياسی» از انقلاب اسلامی امت او جا نمانند، هنوز می شنوی، به ياد داری که در هر تماسی پس از رد و بدل نمودن سؤالات بازجو ها، برای نحوه پاسخ دادن و آمادگی برای داستان سازی برای هر سؤال بازجو، به يکديگر مشاوره می داديم، با اينکه صورت يکديگر را هرگز نديده بوديم، آن چنان علاقه و اعتماد عجيبی بين ما ايجاد شده بود که بی مهابا و شجاعانه بر پيمودن راه امام خمينی و استقامت در اين جهاد مقدس سوگند ياد می کرديد. مخاطبان بعدی مورس ها از صدای ناشناخته و آن ديوار آجری آن چنان در پيمودن راه خمينی مصمم می شدند که هيچ يک از ترفندهای بازجوهای کارکشته ساواک نمی توانست کوچکترين خللی در آن ايجاد نمايد. برادرم بهنام؛ آيا اين نيرو چيزی جز اعجاز نهفته در مشی و مرام خمينی بود؟
آيا چيزی به غير از عشق به اسلام، خمينی و چيزی به جز آرزوی قرار گرفتن در زمره ياران «منجی موعود» و داشتن سهمی هر چند ناچيز در فراهم نمودن زمينه برپايی دولت جهانی حضرت مهدی(ع) ما را واداشته بود تا در دوران جوانی به همه مواهب زندگی پشت کرده و داوطلبانه و با افتخار سخت ترين شرايط و حتی زندگی مخفی و آمادگی برای مبارزه مسلحانه و تبعات آن عذاب و شکنجه را برگزينيم؟
و آيا مگر خمينی نفرمود: «به تنها چيزی که بايد فکر کنيد استواری پايه های اسلام ناب محمدی«ص» است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومين و فقرای جهانند و دشمنان آن، ملحدان و کافران و سرمايه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن هميشه از مال و قدرت- بی بهره بوده اند و دشمنان حقيقی آن، زراندوزان حيله گر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بی هنرند» (صحيفه نور ج: ۲ ص ۵۹)
برادرم بهنام! امروز «خمينی» در بين ما نيست اما مطمئن باش ديری نخواهد گذشت که به او ملحق شويم. آيا در آن روز می توانيم در زمره ياران و پيروان او قرار گيريم؟
روزی که بايد به سؤالات بسيار بازجويان محشر پاسخ دهيم.
سؤالاتی از اين دست: لم تقولون مالا تفعلون؟
- شما که مدعی بوديد مردم حق دارند از همه موضوعات مملکتی مطلع باشند چرا اقدامات دوستان و همفکران خود را از مردم پنهان می ساختيد؟
- چرا به ملت خود نگفتيد که «يورگن هابرماس» آلمانی، نظريه پرداز «نافرمانی مدنی» که با ميزبانی دولت اصلاحات و با پوشش فيلسوف به ايران آمده بود، در شامگاه ۲۶ اردی بهشت ۸۱ در منزل کديور با وی و سعيد حجاريان و محمد مجتهد شبستری و... پيرامون استقرار حکومت غيردينی در ايران به رايزنی پرداخت؟
- چرا به مردم خود نگفتيد «هابرماس» با «عليرضا بهشتی» که هنگام انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ مشاور عالی موسوی بود، چندين ديدار داشت؟
- چرا به ملت خود نگفتيد «جواد اطاعت» مشاور موسوی لاری وزير کشور دولت اصلاحات که پايان نامه دکترای خود را به بررسی چگونگی ايجاد تغييرات دموکراتيک در جمهوری اسلامی از راه مبارزات انتخاباتی اختصاص داده بود، به منظور مشارکت در تحقق اين استراتژی در سال ۸۸ از حزب اعتماد ملی به اردوگاه انتخاباتی ميرحسين منتقل شد؟
- چرا به ملت ايران اطلاع نداديد: از نگاه «ريچارد رورتی» (قديمی ترين رهبر عمليات سری سيا و مدير پروژه موسوم به جنگ های کثيف روشنفکری که ۲۲ خرداد ۸۳ وارد تهران شد و با همکاری «داريوش شايگان» و «رامين جهانبگلو» به ارزيابی وضعيت اصلاح طلبان پرداخت) بايد يک «نيروی اجتماعی سازمان يافته» را برای «مبارزات مدنی» تربيت کرد تا آنان در «يک لحظه تاريخی» دموکراسی آمريکايی را حاکم کنند.؟ و جان کين مغز متفکر سرويس اطلاعات خارجی انگليس برای انتقال چه راهبردی به حجاريان وارد ايران شد؟
در آن روز نه تنها نمی توانيم برای پاسخ دادن به اين گونه سؤالات با يکديگر مشاوره کنيم بلکه شايد به خاطر اعمالمان از يکديگر گريزان باشيم يوم يفر المرء من اخيه و...
برادرم بهنام! برادرم علی باقری و ای همه اعضای شورای مرکزی!
شما همه دارای پيشينه افتخارآميز پيروی از خمينی و پشتوانه اعتقادی تشيع بوده و در زمره مجاهدين قرار داريد. هنوز جهاد به پايان نرسيده و راه تا نيمه طی شده است. بيائيد تا دست در دست هم جهت نيل به آرمان های مقدس
«امام خمينی» همچنان مصمم و متحد گام برداريم.
برادران عزيز گرچه امروز جسم خمينی در بين ما نيست اما روح او، پيام جاودانه او و خلف صالح او «خامنه ای» در مقابل تمامی جبهه کفر و ارتداد و نفاق ايستاده و حجت را بر همه مدعيان پيروی خمينی تمام کرده است.
راستی به ياد داريد ايامی را که کتاب منتشره سازمان «ولايت فقيه استمرار حرکت انبياء» را با ذوق و شوق به شرکت کنندگان نمازجمعه معرفی می کرديم؟ برادرانم آيا فقط آن ايام حرکت انبياء با «ولايت فقيه» استمرار می يافت؟! اکنون کجاست آن «ولی فقيه»؟!! ما کجا هستيم؟ برادرانی چون شما با آن سوابق مبارزاتی، چرا بايد آخرتمان را برای دنيای امثال موسوی هزينه کنيم؟ راستی موسوی در دوران سخت ستمشاهی کجا بود و چه می کرده؟ دارای کدام سابقه مبارزاتی و سياسی است؟! اين ۲۰ سال کجا بود؟ چرا کنار کشيده بود؟ چه شد که در اين شرايط سياسی ناگهان به صحنه وارد شد؟
نکند دشمن او را برای چنين روزی به اصطلاح عوام در آب نمک خوابانده بود؟ يا اينکه آن روزها به دليل نداشتن انگيزه بريده بود و استعفا داده بود؟ و امروز موقعيت را مناسب ديده و به وسيله همسرش که مدعی و مغبون است تحريک و بر «جمل» سوار شده؟
يا اينکه اصلا موسوی چيزی در چنته نداشته، بيست و هشت سال پيش هم آيت الله خامنه ای او را مورد عنايت قرار داده و او را به ميدان سياست وارد ساخته اند اما او امروز خود را گم کرده و غريبی می کند؟ فرصت طلبان هم از ساده لوحی او سود جسته و او را ملعبه خويش ساخته اند تا دوباره به قدرت برسند؟ دشمن نيز در او طمع کرده و هيجا ن زده پا به ميدان نهاده است. دشمنی که طی ۳۰ سال با به کار بردن همه توان و حيله و ترفند خود و عواملش در مقابل انقلاب اسلامی به زانو درآمده و در شرف تسليم بود، از حرکت غافلانه او دوباره جان گرفت و هل من مبارز می طلبد!
يا اينکه موسوی آگاهانه و منافقانه اين روش را برگزيده است؟
در هر صورت وای به حال او که هم دنيايش را خراب کرد و هم آخرتش را.
اگر همه از او بگذرند، امثال حقير هرگز از او نخواهيم گذشت. او نتيجه چهل ساله همه آرزوهايمان و همه آرمان هايمان و همه اميدمان به آينده را با گستاخی به مبارزه طلبيده است و بايد تاوان آن را پس دهد.
برادران عزيز! وقتی افشاگری های برادر عزيزمان سيداميرحسين مهدوی را در روزنامه ها خواندم از شوق لبريز شدم. به راستی چه زيبا فرمود حضرت امام صادق(ع): الحرحر علی جميع احواله... حر در همه حال حراست. اگر پتک ايام بر او ضربه ای فرود آورد صبوری کند و اگر انبوه مصائب بر او هجوم آرند نمی توانند مقاومتش را درهم شکنند، هر چند به بندش کشند و آسايش او را به سختی مبدل سازند. آری قيود تشکيلاتی، فرمانبری کورکورانه سازمانی و اسارت در عناوين فريبنده ای چون عضويت در شورای مرکزی سازمان هرگز نمی توانند آزاده ای چون سيداميرحسين را به بند کشند. او شجاعانه اين بندها را درهم می شکند و به وظيفه اسلامی و تاريخی خويش اقدام می کند. انقلاب اسلامی نيز عليرغم دشمنی های شيطان بزرگ و صهيونيسم پليد و خس و خاشاک های داخلی همچنان به حرکت خروشنده خويش ادامه می دهد تا ولی فقيه، پرچم خونين و پرافتخار آن را به دست مبارک صاحبش، منجی موعود روحنالمقدمه الفداء تقديم نمايد. خوشا به حال آنان که در اين راه گام بردارند و وای به حال آنان که در مقابل اين راه قرار گيرند.
برادران عزيز اعضای شورای مرکزی و ساير مرتبطين سازمان
در اين لحظات حساس که انقلاب اسلامی يکی از حادترين شرايط تاريخی خود را پشت سر می گذارد همرزمانتان و همه آزاديخواهان گوشه و کنار عالم و همه منتظران ظهور آخرين منجی از فرزندان راستين خمينی انتظار دارند با انجام تکليف و مسئوليت تاريخی خويش تارو پود قيود غيرخدائی را درهم شکسته، با لبيک به روح امام خمينی«ره» و اطاعت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دشمنان کينه توز را بيش از پيش مأيوس سازند.

همرزم ديروزتان در سلول شماره ۱۷ کميته مشترک ساواک
و قطره ای از اقيانوس بيکران امت خمينی و خامنه ای
مستعفی سازمان- محسن حسينی نهوجی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016