چهارشنبه 2 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گامی ديگر به سوی خودکامگی، حبيب‌الله اميری

بسم الله الرحمن الرحيم

‹‹ قال فبعزّتک لاغوينّهم اجمعين الا عبادک منهم المخلصين ›› (سوره ص آيه ۸۲ و۸۳)
(( شيطان گفت به عزّتت سوگند همه آدميان را اغوا خواهم کرد مگر بندگان خالص شده و برگزيده تو را ))
حدود شش ماه از رحلت جانگداز بزرگ مرجع عالم تشیّع و فقيه وارسته اين عصر می گذرد، فقيهی که عمر خويش را برای احيای اسلام و فقاهت و رفع هرگونه ظلم و ستم از جامعه سپری نمود، مرجع عاليقدری که مراتب علمی و عمليش مورد اذعان عمده اعاظم و مراجع حوزه های علمیّه و هر انسان صاحب انصاف می باشد.
فقيه عاليقدر در طول عمر با برکت خويش هرگاه تشخيص می داد کار و گفتاری که برای اسلام و مسلمين و برای نهضت و انقلاب مفيد است طبق وظيفه دينی خود و با پيروی از سرور آزادگان جهان حضرت حسين ابن علی (ع) با تمام وجود به انجام دادن آن اهتمام می ورزيدند و تمام خطرهای آن را به جان می خريدند، به جرﺃت می توان گفت که آن فقيه فقيد به عنوان سمبل و اسوه صبر و استقامت و همچنين دومين شخصيت انقلاب بين دوست و دشمن مطرح بوده و هست.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جهان اسلام شاهد است آن هنگام که خاتم الانبياء حضرت محمد (ص) در شهر مدينه حکومت اسلامی تشکيل داد، در اداره حکومت با اصحاب خود مشورت می کرد و برای نظرات آنان ارزش قائل بود، و در زمان فتح مکّه منزل ابوسفيان را محل امن قرار داد. اين شخصیّت با عظمت که بهترين انسان و نمونه کامل اشرف مخلوقات است، در خلوتگاه خود با معبود خويش چنين می گويد: ‹‹ الهی لا تکلنی الی نفسی طرفۃ عينٍ ابداً ››
حضرت امام خمينی (ره) و ديگر مسئولين نظام با توجّه به موارد فوق و از ترس به انحراف کشيده شدن نظام، در همان روزها، و سال های اول تشکيل حکومت به دنبال تدوين و تنظيم قانون اساسی و قانون مند کردن کشور بودند، در نتيجه بايد محور مديریّت کشور اجرای تمام و کمال قانون اساسی از جمله اصل ششم و هشتم آن باشد. که اشاره به اين دو اصل در اين مکتوب خالی از لطف نيست:
اصل ششم: (( درجمهوری اسلامی ايران امور کشور بايد به اتکاء آرای عمومی اداره شود ... ))
اصل هشتم: (( در جمهوری اسلامی ايران دعوت به خير، امربه معروف و نهی از منکر وظيفه ای است همگانی و متقابل بر عهدﮤ مردم نسبت به يکديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرايط و حدود و کيفیّت آن را قانون معیّن می کند. ‹‹ والمومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر›› )) (سوره توبه آيه ۷۱ )
حال نمی دانم چرا با سپری شدن سی و يک سال از تشکيل نظام و تثبيت آن و رفع خطرهای اوايل انقلاب، هنوز هستند گروه های هتاک و بی هویّت که حرکت های قانون شکنانه آنان، حاکی از هرج و مرج و عدم تثبيت مديریّت و نهادهای قانونی در کشور است.
آيا چنين حرکت ها ايجاد سنتی غلط و بدعتی سخيف برای موجّه نمودن مديریّت کشور نيست؟ آيا اينک که سی و يک سال از انقلاب اسلامی می گذرد بايد همه قانون مند باشند، جای اين گونه بی قانونی هاست؟ آيا وجود برخی نهادها که در قانون اساسی پيش بينی نشده است خلاف قانون نيست؟ مگر در اصل يکصد و پنجاه و نهم تصريح نشده است (( مرجع رسمی تظلّمات و شکايات دادگستری است. ...))؟ آيا آن نهادی که در قانون اساسی نامی از آن برده نشده است، حکومت را به انحراف نمی کشاند؟ آيا عده ای شناخته شده پس از ساعت ها محاصره بيت حضرت آيت الله منتظری و حضرت آيت الله صانعی را که حدود ساعت ۳ بامداد با ديلم و ابزاری از اين قبيل درب ها را شکسته و تمام اموال را غارت کردند و در صبح اول وقت بيت فقيه عاليقدر را پلمپ نمودند، گامی به سوی خودکامگی نيست؟
حضرت آيت الله العظمی منتظری (ره) از مراجع عاليقدر و از مبارزين کم نظير روحانيت شيعه و از جمله شکنجه شدگانی است که در سلول های ساواک هرگز سر تسليم فرو نياورد و در مقابل آن همه شدائد و تهمت ها و افتراها همانند کوهی استوار ايستاد. فقيه عاليقدر در نظام جمهوری اسلامی در آن هنگامی که در اوج قدرت بودند با تسلّط بر هوای نفس خويش، مقام و رياست پوچ دنيا هرگز نتوانست ايشان را فريب دهد بلکه طبق وظيفه خود در مقابل کجی ها و انحراف ها محکم ايستاد.
بنابر قانون اساسی در اصل دوم که می گويد: (( ... بند الف- اجتهاد مستمر فقهای جامع الشّرايط بر اساس کتاب و سنّت معصومين سلام الله عليهم اجمعين. ... )) جايگاه و منزلت مرجعیّت در قانون اساسی روشن است؛ آيا توجّه ندارند مرجعیّت شيعه، اين انقلاب را رهبری نموده و به پيروزی رسانده است؟ آيا توجّه ندارند مرجعیّت شيعه از قدمت ديرينه بيش از هزار ساله برخوردار است و دشمن اصلی آن استعمار است؟ آيا توجه ندارند فقيه عاليقدر پس از تبعيد حضرت امام (ره) به خارج از کشور سکّاندار انقلاب بوده است؟ آيا توجه ندارند فقيه عاليقدر در تمام احوال و دوران عمر خود از همه امتحانات چه در زمان مبارزه با شاه و چه در زمان اوج قدرت در جمهوری اسلامی پيروز و سرافراز بلکه به صورت وصف ناپذيری در بالای قله ی انسانیّت قرار گرفت و در آخر آذرماه سال گذشته جان به جانان عالم تسليم نمود و افتخار بسياری در طول تاريخ خود برای روحانیّت شيعه و برای ملّت شجاع ايران به ثبت رساند.
نمی دانم چرا پس از رحلت حضرت آيت الله منتظری (ره) به بيت ايشان، و در همان زمان به دفتر حضرت آيت الله صانعی ( ادام الله ظله ) عده ای اغفال شده به سرکردگی شعبان بی مخ های زمان حمله ور شدند؟! اينجانب به خوبی به ياد دارم که آن هنگام که حضرت امام (ره) به خارج از کشور تبعيد شدند، درب منزل ايشان پلمپ نشده بود! بلکه هيچ ممانعتی هم برای رفت و آمد به بيت ايشان مشاهده نکردم. به عنوان يک فرد مبارز قبل از انقلاب، رزمنده دوران جنگ و دلسوز نظام، با صراحت عرض می کنم: نظام جمهوری اسلامی بايد اينگونه حرکات، تهمت ها و افتراها را نسبت به مرجعیّت شيعه و همچنين روحانیّت محترم متوقف کند و بداند که اگر شاه عليه حضرت امام (ره) و روحانيت مبارزی که امام را همراهی می کردند با آن جوسازی ها و اتّهام ها نتيجه گرفت، شما هم نتيجه خواهيد گرفت. کلّا و حاشا !
جمهوری اسلامی ايران مدعی است که ما در حال جنگ نرم با دشمنان قسم خورده خود می باشيم، بديهی است چنانچه مرجعیّت شيعه در کشور جايگاه خود را بازيابد و اجازه ندهد آن توهين ها و آن هتاکی ها و آن اعمال زشت و ننگين و ... به ساحت مرجعیّت شيعه که در حقيقت تيشه به ريشه خود زدن است صورت پذيرد، هرگز تهاجم نرم توان مقابله با نظام را نخواهد داشت چرا که ما اعتقاد داريم دين اسلام از همه لحاظ و از جهت فرهنگی قوی و مقتدر است که حتّی مکتب های غير اسلامی دنيا را تحت تاثير خود قرار داده است. پس دشمنان ما قادر نخواهند بود تهاجم فرهنگی نمايند. بلکه مشکل اصلی ما، عدم مديريت صحيح کشور است که اقشار مختلف بويژه نسل جوان، متولدين و تربيت شدگان پس از انقلاب ما را منفعل نموده است.
آری! هنگامی که با رفتار و کردار بد و دروغ و تهمت به استوانه های جامعه که همان مرجعیّت شيعه است به صورت جدّی آسيب می رسانيم و با اين شيوه های ناصواب، باورهای دينی ديرينه اين ملّت را مخدوش می کنيم، بديهی است که با آن همه ناهنجاری ها و بداخلاقی های جامعه مواجه خواهيم شد.
خدايا از تو می خواهم همانند پيروان راستين اسلام، در دفاع از مرجعیّت شيعه استوار، پايدار و ثابت قدم باشم؛آمين يا رب العالمين

حبيب الله اميری
قم - ۱/۴/۱۳۸۹


آقای حبيب الله اميری از مبارزان قبل از پيروزی انقلاب و از فرماندهان سپاه در زمان جنگ و فرمانده کميته انقلاب قم قبل از ادغام نيروهای انتظامی ميباشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016