گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! این هیاهو بهر چیست؟ محترم مومنی روحیحاکمیت رژیم خودکامه اسلامی، چرا از تفنگهای آبی وحشت زده شده است؟ حضور مأموران حکومتی در فروشگاههای اسباب بازی فروشی، و پرسش این سؤآل که آیا این تفنگها از کشور ایالات متحده آمریکا به درون کشور وارد شده اند؛ به چه معنائی می تواند باشد؟ چند جوان سرزنده، که شور و حال دوران شباب خودشان را، از طریق پاشیدن آب به یکدیگر، و ایجاد انبساط خاطر از یک بازی ساده و ابتدائی ارضا می کنند؛ و آنهمه انرژی انباشته در وجود سرشار از هیجان موجود در چنین مقطع سنی را، که پر از تغییرات ظاهری جسمی، و و نیز تغییرات گسترده روحی و روانی ایشان است به مرحله نمایش می گذارند؛ که از دیدگاه سرکردگان یک رژیم مفلوک، که همانند کشتی به گل نشسته ای در حال غرق شدن می باشند؛ ایجاد واهمه نموده؛ و از نوجوانان و جوانانی که دوره بلوغ را تجربه می کنند و بایستی انرژی افزون بر نیازشان را، به گونه ای از وجود خویش خارج سازند؛ چه خطری برای یک حکومت دیکتاتوری می توانند پدید بیاورند؟ جمع شدن چند جوان پر انرژی در یک پارک، و آب بازی کردن آنها در آنجا و افشاندن آب بر سر و روی یکدیگر چه خطری برای این حکومت متحجر پیش می آورند؟ یا چگونه خواهند توانست با چند تفنگ آبی، پایه های حاکمیت اسلامی در این جمهوری پلید را، چگونه به لرزه در خواهند آورد؟ وقتی که سردمداران رژیم اسلامی، به این بخش از اجتماع، با چنین دیدگاه خصمانه ای می نگرند؛ امکانی را به وجود می آورند، که این بازی برخاسته از شور و حال جوانی یک فرد، آرام آرام جدی بشود! و بعد در اندک زمانی رنگ شوخی بودن کنونی اش، کمرنگ گشته و به یک حماسه جدی مبدل بگردد. بیان این پیش بینی که همچون آفتابی درخشان، قابل پذیرش می باشد؛ حکایت از این واقعیت محض دارد، که موجی از یک امید بسیار مهم، که بدون کوچکترین تردیدی باید لباس فانتزی بودن را، از پیکرش دور نموده و به حقیقتی آشکار پوشیده بشود؛ موجب خواهد شد که تا عده ای از آحاد جان به لب رسیده ملتی ستمدیده، کاسه صبرش لبریز بشود و بردباری اش را به انتها برساند. آنگاه دیگر نه فقط در یک یا چند پارک عمومی کشور، بلکه در تمامی کوچه ها و خیابانهای همه شهرهای میهنمان، نه فقط تعدادی جوان سرزنده، بلکه اکثریت مردم سرزمین ما، در کنار یکدیگر بایستند و یک صدا به جهانیان اعلام بدارند که از حضور چنین جنایتکارانی در داخل کشورشان ناراضی هستند. و بیش از این به چنین خفتی تن نمی دهند. یک روز همه جوانان مو فرفری با هم در پارکها قرار می گذارند؛ تا رنگ سرخ انتقاد و اعتراض خودشان نسبت به مدیران ناشایسته کشورشان، که مدعی اداره همه امورات سرزمینی چون ایران هستند؛ به همه جهانیان اعلام بدارند. و به دنیا بگویند که این حاکمیت فاسد، و این چهره های فریبکار، کسانی هستند که به هیچوجه و هرگز لیاقت و شایستگی دارا بودن چنین مقامی را ندارند . به خود این نامردمان هم نشان بدهند، که اگر ملت ایران بخواهد ناخرسندی اش را به آنها و به کل مردمان دنیا بنمایاند؛ با گرد هم آمدن مو فرفری ها، با تجمع پاره پوشان در کنار یکدیگر، و حتی با استفاده از بازی کودکانه ای مانند پاشیدن آب به سوی هم، چندین هدف و مقصودی را مطرح خواهند ساخت. سران حکومت و دولتمران جمهوری زورمدار و تروریست پرور آخوندی، که با یدک کشیدن مارک دین اسلام به دنبال موجودیت نامشروع و بی هویت خویش، سعی دارند که به همه جهانیان موجودیت بی وجود خودشان را، در قالب یک سیستم حکومتی برحق جلوه بدهند؛ با نمایش آب باشی چند جوان بر یکدیگر، چنین به هول و هراس افتاده اند. اینها با کدام توان سیاسی و مدیریت صحیح در کشورداری، خواهند توانست از ایجاد ولوله ای پر آشوب در پیکره پوسیده و رو به زوال خودشان جلو گیری بنمایند؟ وقتی تجمع ناگهانی چند جوان در کنار یکدیگر، که با کنش بسیار ساده ای در میان خودشان به ایجاد شور و هیجان می پردازند؛ در دل خونخواران رژیم سفاکی چون جمهوری اسلامی، به عاملی بسیار جدی برای براندازی این حکومت تلقی بگردد؛ نمایانگر این حقیقت آشکار است که ملتی بدون هرگونه وسیله تدافعی، حتی با کوچکترین جلوه ای از گردهمآئی برخاسته از فرو نشاندن آتش اشتیاق جوانانه خودشان، برای ایجاد سرگرمی و یک تفریح سالم، لرزه بر قامت حکومتی همچون رژیم آخوندی می اندازند؛ چنین مردمی بسیار توانمند می باشند و می توانند در حرکت های بعدی، با افزودن تعداد بیشتری از افراد جامعه بر گروه آب پاشان و مو فرفری ها و پشمینه پوشان، تار و پود کالبد یک حکومت ضد بشری و منافی با کلیه کنشهای انسانی در کلنی آدمها را، از هم بگسلند و با انداختن موریانه ترس و وحشت بر جان این نظام عاری از هر گونه نظم و ثباتی، شالوده اش را به زوال سیاسی بکشانند و از حیطه هستی پر از نابسامانی شان خارج نموده و به نیستی بیفکنند. مقامات جمهوری اسلامی به خوبی مطلع می باشند، که در جریان حرکات جنبشی موسوم به " بهار عربی " که به برای حمایت از جنبش گروهی که به طرفداری از دموکراسی اقدام کرده و به خیابانهای کشورهایشان ریخته اند؛ و حکومت های به اصطلاح بسیار قدرتمندی را سرنگون نموده اند؛ همان کسانی هستند که با برنامه ریزی های برخی از سایت های اینترنتی و فراگیر منسجم گشته، و دیکتاتورهای کشورهای خودشان را به ذلت نشاندند؛ از جوانان برومند ایرانزمین کوچکترین برتری را نداشتند. و این بدان مفهوم است که فرزندان دلاور ایرانی هم، اگر بخواهند بسیار تواناتر از گروه های موسوم به جریان بهار عربی خواهند توانست پایه های ظلم و بیداد در کشور خودشان را، از بیخ و بن براندازند و آن را به تباهی و نیستی بکشانند. چه رژیم اسلامی بخواهد و چه نخواهد، این سرنوشت حتمی ایشان خواهد بود؛ که به ورطه هلاکت کشانده بشوند. چرا که طاقت و تاب و توان مردم تا مرحله ای کاهش یافته است؛ که بیش از این نمی توانند صبوری پیشه نمایند. بردباری مردم ایران هم، مانند دیگر مردمان گیتی، حد و اندازه خودش را دارد. بنا بر این اصل که هیچ چیزی در این جهان پایداری ابدی نداشته و دستخوش تنزل و فنا یافتن می گردد؛ میزان تحمل مردم ایران نیز جاودانه نخواهد ماند. دیری نخواهد پائید، که ملت رنج کشیده ایران هم، بدون وابستگی به رنگ و گروه خاصی، از جا برخیزند و وادی ناامیدی را در خویشتن خودشان به پایان برسانند؛ و سپس طوفان عظیم نارضایتی های خویش را، در قالب اعتراض به سرکردگان رژیم حکومتی موجود در کشورشان بنمایانند. زیرا ملت سرفراز ایران، اگر در هر مورد و موضوع و زمینه ای یک سر و گردن از دیگران بالاتر نباشد؛ بدون شک همتای آنان در ابراز چنین کنشهای مثبتی خواهند بود. با توجه به این حقیقت بسیار مهم، بد نیست که سران جنایتکار رژیم آخوندی بدانند؛ که مردم سربلند ایران، برای به سر آوردن عمر منحوس حاکمیت کنونی میهنشان، اگر لازم باشد؟ حتی از افشاندن خونشان هم دریغ نخواهند کرد؛ چه رسد به پاشیدن مشتی آب به یکدیگر، کسب آزادی و حصول دموکراسی در میهن، تنها انگیزه ای است که ملت را بر آن می دارد؛ تا به عاقبت خوب یا بد هیچ حرکتی نیندیشند؛ و آنچه که از دستشان بر می آید برای رهائی خود و هم میهنانشان از یوغ چنین حکومت فاسدی، از هیچ کوششی فرو گذاری نکنند. Copyright: gooya.com 2016
|