دو نيمه در بهشت
۱- در اولين ساعات ديروز (چهارشنبه)، چند ساعت مانده به بازى با آنگولا، سه مصاحبه كوتاه با سه بازيكن باسابقه تيم ملى از شبكه سه پخش شد و بعد هم هيئت و قامت سربلند و گردن فراز سرمربى تيم مان را ديديم و حرف هاى سفت و محكم و حق به جانب و پيروزمندانه اش را شنيديم. ميان آن سه نفر، مهدى مهدوى كيا كه با وجود كم فروغى اش در بازى ها، از دو نفر ديگر كم اشتباه تر بود، با لحن و حالتى فروتنانه حرف مى زد، كمى سر به زير مى نمود و واژه هايى همچون «تلخ» و «متاسفانه» را به كار مى گرفت. اما بر خلاف متانت و شرم او، يحيى گل محمدى كه انگار تصور مى كرد در ايران و در مقابل تصاوير تلويزيونى هيچ آدم بيناى قانون شناسى نبوده و خطاى غيرضرورى اش را نديده، مى گفت كه همه مى گفته اند او روى فيگو خطا نكرده و حتى با او هيچ تماس فيزيكى پيدا نكرده و داور بيهوده اعلام پنالتى كرده است! از او جالب تر، رحمان رضايى بود كه نه تنها در محدوده واژگان، كه بلكه حتى در دل و در درون خود سر سوزنى احساس گناه نداشت و با لبخند - بگذاريد بگويم پوزخند- به همه يادآورى مى كرد كه طى پنج سال گذشته نه در كالچيو و نه در تيم ملى چنين اشتباهى از او سرنزده. او يادش رفته بود كه ميدان جام جهانى برخلاف شعارهاى اميدبخش و واهى و بى اثر مجريان تلويزيونى، «جاى كسب تجربه» نيست و اگر آن پنج سال هم بارها اشتباهات مشابه از او سر مى زد (كه البته سرزده)، اينجا نبايد اين سوتى را مى داد. خب همه چيز از همان خصلت هاى فردى سرچشمه مى گيرد و هيچ كدام از اين رفتار و گفتارها و فهم لزوم انتقاد از خود و عذرخواهى، ربطى به تجربه هاى درجه يك بين المللى در بوندس ليگا و سرى A و اين حرف ها ندارد. اين درك و خطاپذيرى، يك ويژگى اكتسابى نيست. وقتى در درونت با احساس گناه ميانه اى ندارى، هرگز نخواهى فهميد كه اگر حتى همان شرم و لبخند تلخ مهدوى كيا را تحويل هفتاد ميليون مشتاق زخم خورده بدهى، چه مرهم عظيمى بر زخم شان گذاشته اى. اما اگر زمينه اين سر بالا گرفتن كاذب و خودفريبانه را داشته باشى، آن چه از سرمربى پرمدعاى - بگذاريد تعارف را كنار بگذارم - تيمت ديده و شنيده اى، به راحتى مى تواند اين حالت و حس زننده «به من چه؟»گفتن را در تو تقويت كند. مربى اى كه مى گويد خوب بازى كرديم و با استناد و اتكا به «فوق ستاره» خواندن دكو، باخت از پيش معلوم تيمش را توجيه مى كند و پيش تر با تمسخر احساسات مردم ايران مى گويد از آنها معذرت مى خواهم كه به مكزيك پنج گل نزديم(!)، تعاليمى بهتر از تقويت همين گردن فرازى ها براى شاگردانش نخواهد داشت. اين لحن مدعيانه و اين رفتار «انگار نه انگار»، مى بايست از سوى مديريت فوتبال كشور و از خيلى پيش تر كنترل مى شد و با توقعات معقول و اندك ايرانى ها كه در اين موارد، چيزى جز يك پوزش متين و نجيبانه نيست، همخوانى مى يافت. ولى بهتر است باز توقع مان را جمع و جور كنيم. اين مديريتى است كه بعد از اين همه سال حضور مربيان كروات در كشور، هنوز و همچنان مترجمى را در كنار سرمربى تيم ملى نگه داشته كه با همه سمپاتيك بودنش، از هر پنج جمله، يكى را نامفهوم تلفظ مى كند و اصلاً دچار دردسرهاى جدى فن بيان است. در همين مصاحبه مورد اشاره كه ضبط كرده ام و حاضرم براى اثبات، به اتفاق شما با هم به تماشا و تحملش بنشينيم، او حتى نمى تواند ترجمه فارسى حرف هاى سرمربى را با صداى خود او زمان بندى كند و در مجموع، دست كم ۱۲-۱۰ جمله را در مصاحبه اى كوتاه و ۴-۳ دقيقه اى، به شكلى مى گويد كه مطلقاً قابل فهم نيست. خب، همه چيزمان بايد به هم بيايد ديگر.
۲- فقط به عنوان يك نمونه عالى معكوس، به ياد بياوريم كه همين چند روز پيش، رفتار و گفتار و واكنش مارچلو ليپى بابت تساوى تيمش در برابر آمريكاى ۹نفره، چگونه بود: « متاسفم. از اين بازى و نتيجه، به شدت عصبانى و ناراحتم. ما با تفكر درستى اين مسابقه را شروع نكرديم و تاوانش را با عصبيتى كه در بازى بچه ها جارى شد و با اشتباهاتى كه از آنها سر زد، داديم.» وقتى مربى اى در اين حد و سطح، چنين دركى از فضيلت خطاپذيرى و شرافت پوزش طلبيدن دارد، بازيكن خطا كرده و اخراجى تيمش هم مسير انتقاد از خود را به درستى طى خواهد كرد. د روسى هافبك جوان ۲۲ساله آ.اس. رم با زدن ضربه آرنج به برايان مك برايد آمريكايى در جا و موقعيتى كه خطرى تيمش را تهديد نمى كرد و خطا ضرورتى نداشت، از بازى اخراج شد و تيم را خيلى زود ۱۰نفره كرد. د روسى در تركيبى از حرفه اى گرى و برخورد انسانى خودش با فهمى كه از رفتار مشابه مربى تيم سرچشمه مى گيرد، گفته كه از خود مك برايد عذر خواسته و اميدوار است تنبيهاتش را كاهش دهند و از همه مهم تر اين كه گفته «براى خودم متاسفم و از تيمم و هوادارانش معذرت خواهى مى كنم.» توجه داشته باشيد كه مطبوعات بيرحم و خانمان برانداز ايتاليا حتى با وجود اين عذرخواهى ها، تيم را بابت همين خطاى كودكانه و غيرحرفه اى د روسى، اشتباه مضحك تر زاكاردو در زدن گل به خود و اين كه ليپى كار صعود را به روز و بازى حساس و دشوار آخرش با چك كشانده، لجن مال كردند. در حالى كه ما ايرانى ها بسى كم توقع تر و خطاپوش تر و پوزش پذيرتر بوديم و در صورت ديدن شعور عذرخواهى از سوى اعضا و مديريت تيم، در جواب غرغرهاى هم مدام مى گفتيم «بابا بى خيال شو ديگه؛ خودشون هم قبول كردن و معذرت خواستن.»
۳- اگر شنبه اين ستون در روزنامه به چشم تان نخورد، دليلش نه بدقولى من خواهد بود و نه كارشكنى پژمان راهبر. اين اتفاق فقط زمانى و در صورتى مى افتد كه ايتالياى عزيزم امشب حتى نتواند يك امتياز از چك بگيرد و از آن طرف هم غنا، تيم آمريكا را ببرد يا برعكس، آمريكا با تفاضل بالا بر غنا چيره شود و ايتاليا بابت باخت جلوى چك، با جام خداحافظى كند. در اين صورت، من نيمه شب امشب سكته خواهم كرد و ادامه ستون «دو نيمه در بهشت» را از قعر جهنم پى خواهم گرفت!