جام جهانی، ماجرای فسخ قرارداد، شکايت فدراسيون فوتبال، درگيری سازمان و فدراسيون، دايی و کريمی، گلايه از برخی بازيکنان، قلعه نويی و...
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشی - فوتبال
برانکو ايوانکوويچ هم نظير تمام مربيان خارجی فوتبال ايرانی که لحظات تلخ و شيرين بسياری را در اين کشور رقم زدهاند به آرامی به خاطره تبديل میشود. البته در مورد يادگارها و خاطرههای گذشتهی برانکو کمی پررنگتر به نظر میرسد. شايد ماندگاری، دوران و بازيکنان طلايی که به او سپرده شد، چنين جايگاهی به سرمربی پيشين تيم ملی داده باشد. او اين روزها در تعطيلات به سر میبرد و هنوز تيم ملی يا باشگاهی را برای آينده حرفهاش انتخاب نکرده است. درست مانند مارچلو ليپی، سرمربی گروه قهرمان ايتاليا! البته احساسهای هواداران ايرانی و ايتاليايی نسبت به اين مربی کروات و مرد باهوش ايتاليايی در ايران بسيار متفاوت است. او در گفتوگوی تلفنی اختصاصی در محل خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) که با کمک رضا چلنگر انجام شد دربارهی مسائل مختلفی همچون جامجهانی، اختلافهای سازمان تربيت بدنی با فدراسيون، شکايت فدراسيون، فسخ قراردادش و .. سخن گفت. راستی چه احساس عجيبی خواهد بود اگر مرد کروات روی نيمکت تيم ملی بنشيند که در ورزشگاه آزادی با تيم ملی ايران بازی دارد!
* برانکو در تعطيلات
ايوانکويچ پس از پنج سال حضور در ايران، روزهای آرامی را در کنار خانوادهی چهار نفرهاش سپری میکند. او در اين باره، گفت: « بعد از سی سال خودم را آزاد کردهام. به طوری که تعطيلات سالانه را پشت سر میگذارم و از آن جايی که تا پايان جام جهانی علاقهای به مذاکره با هيچ تيمی را نداشتم، هم اکنون قصد دارم تا شروع سال جديد ميلادی استراحت کنم.»
برانکو همچون ديگر مربيان فوتبال دنيا نمیتواند از دنيای جذاب فوتبال دل بکند:« آگاهانه تا دسامبر منتظر میمانم تا در ميان پيشنهاداتی که وجود دارد، بهترين گزينه را انتخاب کنم.»
مربی پيشين تيم ملی ايران پيشنهادهايی را پيش روی خود میبيند:« از بهترين تيمهای کرواسی، يونان، چين، ژاپن و روسيه پيشنهاد دارم و در حال حاضر يک سری از مسايل شخصی خودم را پيگيری میکنم. سه سال پيش پروژهای را شروع کردم که تا پس از جام جهانی فرصت اجرا کردن آنها را نداشتم. يکی ايجاد مرکز کوچک ورزشی برای ورزشهای چند گانه و ديگری ايجاد مرکز ترميم، احيا و ريکاوری برای ورزشکاران رشتههای مختلف.»
اما مهمترين پيشنهاد همکاری برانکو، در اختيار گرفتن سکان هدايت تيم ملی کرواسی بود و ديگر پيشنهادها از تيمهای باشگاهی کشورهای مختلف. ايوانکوويچ گفت:« برای هدايت تيم ملی کرواسی پيشنهاد داشتم که بسيار هم جدی بود و در بين همهی نامزدها من و بيليچ باقی مانديم؛ اما، در برخی زمينهها با فدراسيون به توافق نرسيدم. من يکی از اصلیترين کانديداها برای سرمربيگری کرواسی بودم، هر چند که ساير پيشنهادها باشگاهی بود. خودم هم اولويت را به کار باشگاهی میدهم و دوست دارم که بار ديگر در تيمی باشگاهی فعاليت کنم.»
ايوانکوويچ همچنان مصر است که نداشتن هيچ تيمی نقطهی ضعفی برای او محسوب نمیشود: « اين امری طبيعی است؛ من پس از پايان جام جهانی استراحت را انتخاب کردم و اگرچه در طول اين مسابقات، پيشنهادهای زيادی را دريافت کردم؛ اما، نخواستم که به هيچ کدام از آنها پاسخ مثبت بدهم چرا که به دليل قراردادم که با فدراسيون فوتبال ايران داشتم علاقهمند بودم برخورد صادقانه و صحيحی انجام دهم. با پايان يافتن جام جهانی نيز همهی تيمها، مربيان خودشان را انتخاب کرده بودند. در دو هفتهی گذشته هم دو پيشنهاد از تيمهای برتر کرواسی دريافت کردم که يکی از آنها ديناموزاگرب قهرمان کشورم بود. اين روزها هم مديران مختلفی با من تماس میگيرند و راجع به شرايطم پرس و جو میکنند. هم اکنون هم برنامهی سفری به چين را ترتيب دادهام اما، به احتمال فراوان تا شروع سال مسيحی جديد در تيمی مشغول به کار نخواهم شد. اين دليل بیتيمی من بود و نه نقطهی ضعف.»
* تجربهی جام جهانی برای برانکو
ايوانکوويچ دومين جام جهانی عمر خود را پشت سر گذاشت. بار اول کسب مقام سوم جهان با کرواسی و ديگری ايستادن در جايگاه چهارم در مرحلهی گروهی با ايران. سرمربی ايران در جام جهانی ۲۰۰۶، به ايسنا گفت: « خوشحالم که من بخشی از اين نمايش بزرگ جهانی ورزش بودم. ما توانستيم همگی با هم کار خوبی را به انجام برسانيم و در اين مسابقات باعث تاسف نشديم. ايران در جام جهانی شانزدهم نشان داد که فوتبالش صاحب توانايی رقابت با بهترين تيمهای جهان است. پتانسيلی که آيندهی روشنی را برای تيم ملی ايران نويد میدهد؛ اما، وقايعی که هميشه در جام جهانی رخ میدهد، همواره وجود دارد و اين بار هم اتفاق افتاد.»
مرد کروات هيچ گاه کسب تجربه را برای موفقيت کافی نمیداند:« به رغم اين که تا به حال جام جهانی(دو مرتبه)، جام ملتهای اروپا، بازیهای آسيايی، جام ملتهای آسيا و همهی رخدادهای بزرگ فوتبال جهان را پشت سر گذاشتهام؛ اما، میگويم که هرگز کسب تجربه برای موفقيت کافی نيست و هيچ وقت روند رو به رشد به انتها نمیرسد. از اين رو بسيار خوشحالم که بخشی از اين اتفاق جهانی ورزش بودم و حتی در گردهمايی اخير سرمربيان جهان در مقر فيفا هم موفق شدم که دوستیهای گذشته را تکرار کنم و مروری بر تماسهای سابق داشته باشم.»
* تيم ملی تحت تاثير درگيری سازمان و فدراسيون
برانکو ايوانکوويچ از روزهايی صحبت میکند که درگيری سازمان تربيت بدنی و فدراسيون فوتبال در حساسترين شرايط حضور در جام جهانی۲۰۰۶، به پيکرهی تيم ملی ضربهی سختی را وارد کرد:« صفايی فراهانی و دادکان سزاوارترين افرادی بودند که موجب شدند در پنج سال گذشته فوتبال ايران در کليهی ردهها نتايج خوبی کسب کند. آنها بودند که سد محکم و اوليه برابر کليهی حملات، اعتراضها يا انتقادها را تشکيل میدادند و احتمال میدهم که تعداد اين حملات و انتقادات بسيار بيشتر بوده باشد و معتقدم که چه من و چه اعضای کادر فنی حتی با پانزده درصد از مشکلاتی که دادکان با آنها دست به گريبان بود، آشنايی نداشتيم. با اين حال و با تمام اين مشکلات، جو مناسبی برای کادر فنی و تيم ملی فراهم شد و تيم ملی موفق شد که به شکل قابل اعتنايی نتايج خوبی را کسب کند. از کسب مقام قهرمانی در بوسان، موفقيت در جام ملتها، رقابتهای مقدماتی جام جهانی، درصد پيروزیهای کسب شده و حضور در ميان پانزده تا بيست و دو تيم برتر جهان از جمله اين نتايج موفقيت آميز بود.»
وی افزود:« هم اکنون ايران، تيمی شکل گرفته و سرشار از بازيکنان جوانی است که به تازگی در حال پيدا کردن فرصتی برای درخشش در نقطهای از جهان هستند. نتايج آيندهی درخشان فوتبال ايران به نام گذشتگان ثبت میشود؛ اما، به هر حال روابطی که ميان سازمان و فدراسيون حکم فرما بود به هيچ وجه بازتاب مثبتی در تيم ملی نداشت چرا که دائما ابر بزرگی از ابهام برای فردای تيم ملی ايجاد میشد و اين چنين جو نامناسب و متشنج به طور مداوم اطراف تيم ملی اشاعه داده میشد.»
* کنار رفتن دايی از چرخهی تيم ملی
در طول مربيگری برانکو در تيم ملی، او اصلیترين حامی علی دايی بود و درست پس از کنار رفتن ايوانکوويچ از تيم ملی، دايی کاپيتان هم ديگر به تيم ملی دعوت نشد.برانکو به خبرنگار ايسنا گفت:« اين امری طبيعی است که دايی، گل محمدی و بختياری زاده در چرخهی جديد تيم ملی حضور نداشته باشند و به اين وسيله فرصت بيشتری برای بازيکنان جوان فراهم میشود. بازيکنانی که شايستهی بزرگ شدن هستند.»
حضور صد و هشتاد دقيقهای دايی در دو ديدار تيم ملی در جام جهانی، انتقادات بسياری را متوجه مرد کروات تيم ملی کرد. او اين چنين از خود دفاع میکند: « اين نگرش من بود که در چه لحظهای از کدام بازيکن استفاده کنم. طبيعتا من از دايی انتظار داشتم که قدرت، فيزيک و نحوهی فکرش در طول بازی بتواند به ميزان زيادی به ما کمک کند و دقيقا اين مساله ثابت شد. در نيمهی اول قدرت دايی و تسلطش بر توپهای هوايی سبب شد که ما حملات خطرناکی را روی دروازهی مکزيک ايجاد کنيم و اگر کمی شانس داشتيم میتوانستيم در همان نيمهی اول با اختلاف دو، سه گل اين تيم را شکست بدهيم.»
برانکو پس از گذشت سه ماه از بازیهای تيم ملی در جام جهانی، همچنان عملکرد کاپيتان تيم خود را مورد ستايش قرار میدهد و اشکال نمايش ضعيف دايی را اين گونه بيان میکند:« بزرگترين مشکل دايی که با آن دست به گريبان بود اين بود که پيش از جام جهانی حتی يک ثانيه هم استراحت نداشت و گل محمدی هم وضعيت مشابهی داشت. صباباتری پيش از جام جهانی نسبت به نيازهای تيم ملی هيچ گونه تفاهمی نشان نداد و طبيعی بود که در چنين انباشتگی خستگی آنها نمیتوانستند کيفيتی که برازندهی جام جهانی است را نشان بدهند. دايی در بازی با آنگولا هم چند فرصت مسلم گلزنی ايجاد کرد؛ اما، متاسفانه نتوانست آنها را به ثمر برساند. به هر حال او سلطهی خودش را در منطقهی جريمهی حريف نشان داد. برای بازی با پرتغال هم ارزيابیام اين بود که به چهرهی ديگری از بازيکنان نياز داريم و اين هم دليلی کاملا منطقی بود. ما در برابر پرتغال دو گل خورديم که يکی از گلها از بهترين گلهای جام لقب گرفت و ديگری پنالتی بود که گل محمدی با بدشانسی آن را به حريف داد.»
او همچنان تيم ايران را تيمی که در جام جهانی عملکرد موفقی داشت میداند:« پرتغال بدون ايجاد موقعيتی به تيم ما دو گل زد. پرتغالی که به جمع چهار تيم پايانی جام جهانی راه يافت. اگر میخواهيد قدرت مکزيک را هم متوجه شويد به شما پيشنهاد میکنم که فيلم بازی مکزيک و آرژانتين را ببينيد. ما با اين دو تيم بيش از شانه به شانه بازی کرديم، در حالی که دو، سه ماه پيش از شروع جام جهانی مشکلات فراوانی داشتيم.»
* برانکو در پرواز تهران - فريد ريش هافن
پس از پايان بازیهای ايران در جام جهانی، مسوولان سابق فدراسيون و کادر فنی تيم ملی هر گاه که میخواستند نبود حاشيهی امنيت را برای تيم ملی نشان بدهند به جملهی معروف برانکو در پرواز به فريدريش هافن که گفته بود «حالا فهميدم که سرمربی ايران در جام جهانیام» اشاره میکردند. ايوانکوويچ گفت: « من اين جمله را به صورت نمادين گفتم. منظورم اين بود که پس از چهار سال تلاش سرانجام به جام جهانی رسيديم و منظورم اين نبود که من به عنوان سرمربی تيم ملی حاشيه امنيت نداشتم.»
* بینظمی در اردوی تيم ملی
بسياری از افراد نزديک به اردوی تيم ملی در تهران و فريدريش هافن، بینظمی برخی بازيکنان نظير علی کريمی را يکی از دلايل اصلی بر هم پاشيده شدن نظم در تيم ملی میدانند، هر چند که تفکرات ايوانکوويچ، انعطاف ناپذير نشان میدهد و معتقد است که هيچ بینظمی در اردوی تيم ملی وجود نداشت: « من اسم اين مساله را بینظمی نمیگذارم. نمیدانم منظور شما از بینظمی چيست. طبيعی بود که کريمی از ذخيره بودنش ناراضی بود. هر بازيکنی که به همراه تيم ملی در آلمان بود برای من يا دادکان بازی نمیکرد بلکه برای عشق به کشورش بازی میکرد. شايد بعضی از بازيکنان عظمت و ابعاد اين رخداد را درک نکردند و زمانی که قدم به آلمان گذاشتند، متوجه حساسيت اين رقابتها شدند. میپذيرم که اين هم امری طبيعی است که بعضی از بازيکنان از اين که نمیتوانستند به طور کامل برای تيم ملی بازی کنند، ناراضی بودند. ايرانیها، انسانهای شرافتمندانه و آبروداری هستند که صحنهی لگد کريمی به کيف پزشک در چنين رقابت مهمی باعث افتخارشان نمیشود و به احتمال زياد او هم پس از آن صحنه متوجه حرکت زشتش شده است.»
وقتی به برانکو غيبت علی کريمی در ديدار با سفير آلمان پيش از ترک ايران و همچنين نپوشيدن لباس تيم ملی توسط اين بازيکن در ديدار با رييس جمهور را يادآور میشويم، پاسخ میدهد: « در واقع قبل از سفر به آلمان، فشار عصبی زيادی روی بازيکنان بود چرا که همه بیصبرانه منتظر بودند که برای جام جهانی به آلمان سفر کنند. شما میدانيد که زمان ديدار با مقامات عالی يک کشور تا لحظهی آخر نامشخص است و وقتی که خدمت رييس جمهور رفتيم، سوتفاهمی بين ما و علی کريمی به وجود آمد و او با لباس متحدالشکل به آن ديدار نيامد و من مجبور شدم که به او اجازه ندهم که ما را همراهی کند، ولی پس از گذشت کمی زمان، اين سو تفاهم برطرف شد و احتمال میدهم که پس از اين اتفاق، حرفهای غير واقعی زيادی در اين باره مطرح شده باشد.»
* شايعهی اخراج کريمی از اردوی تيم ملی
پس از پايان بازیهای ايران در جام جهانی، شايعهی اخراج کريمی از اردوی تيم ملی در آلمان، شنيده میشد، هر چند که برانکو اين مساله را نيز تکذيب میکند: « ما به عنوان کادر فنی راجع به همهی مسايل به گفتوگو مینشستيم. به عنوان نمونه تصميم میگرفتيم که کدام بازيکن در ترکيب باشد و کدام بازيکن نباشد؛ اما، به ندرت پيش میآمد که دربارهی اين که چه کسی اخراج شود، صحبت کنيم. اما، کريمی از تيم ملی اخراج نشد.»
* بزرگترين اشتباه آقای پروفسور!
برانکو نمیپذيرد که ممکن است در جام جهانی مرتکب اشتباهی شده باشد: « با وجود تمام مشکلات ذکر شده ما با حداکثر توان به مصاف سه حريفمان رفتيم و با آنها بيش از شانه به شانه بازی کرديم و برای رسيدن به مرحلهی دوم تنها بدشانس بوديم. زمانی که در گردهمايی سرمربيان جهان حضور داشتم، همه به من به دليل نمايش خيره کنندهی ايران در نيمهی اول در ديدار با مکزيک تبريک میگفتند و اسکولاری هم در صحبتی با من، اعتراف کرد که سختترين مسابقهی پرتغال در مرحلهی گروهی، ديدار با ايران بوده و از تيم ما بيشترين وحشت را داشته است.»
برانکو اشتباهی را متوجه خود نمیداند و به شدت از خود دفاع میکند:« به طور دائم در حال آناليز هستم. اشتباه فاحشی از خود نديدم که بخواهم انگشت روی آن بگذارم و بگويم که اشتباه مطلق بوده است. چرا که در آسيب ديدگی بازيکنان نه من کوتاهی کردم و نه کس ديگری. يا در اين که نکونام مجبور شد در سه ماه سه بار باشگاهش را عوض کند و از فرم ايدهآل خارج شود، من مقصر نبودم. حتی در اين که باشگاهها مدام از حضور بازيکنان ممانعت میکردند و اجازهی استراحت به بازيکنان را نمیدادند، من کوتاهی نکردم. از سويی ديگر وقتی هفت ماه تمام، میخواستند دادکان، من و کادر فنی را برکنار کنند و ما با مشکلاتی روبرو شديم، من گناهی ندارم. فکر میکنم که همه چيز به خوبی طراحی شده بود. همهی طرحها به خوبی به اجرا درآمد. تکرار میکنم که تنها شانس ورزشی کمی داشتيم تا به مرحلهی بعد برسيم. همگی ما تحت تاثير فشار شديدی بوديم که برای تيم ملی ايجاد شده بود و اين مساله هم تاثير بسيار ناخوشايندی را گذاشته بود. دوستان جو عمومی را به گونهای ايجاد کرده بود که مردم توقع داشتند که ما تمام حريفانمان را شکست دهيم.»
* گلايهی برانکو از بازيکنان تيم ملی
ايوانکوويچ دل پری از بعضی از بازيکنان تيم ملی دارد. بازيکنانی که پس از جام جهانی گفتوگوهای تندی عليه سرمربی سابق تيم ملی انجام دادند. برانکو گفت:« گفتوگوهای آنها گويای اين است که به لحاظ شخصيتی چگونه انسانهايی هستند. از اين به بعد میبينيم که بازيکنانی نظير خطيبی و عنايتی چقدر برای تيم ملی بازی میکنند. آينده نشان خواهد داد که آيا حق با من بوده يا خير. تا جايی که میدانم آنها در سه بازی اخير تيم ملی، دقايق کمی را بازی کردهاند. با اين حال در آيندهی نزديک خواهيم ديد که دوست عزيز من، امير قلعهنويی از اين بازيکنان استفاده میکند يا خير، آن هم در شرايطی که ديگر خبری از حضور علی دايی در تيم ملی نيست.»
* ماجرای فسخ قرارداد
برانکو و دادکان در بحبوحهی انتقادات از تيم ملی و فدراسيون، روز پيش از ديدار با آنگولا در هتل تيم ايران در فريدريش هافن، قرارداد همکاری را که تا نخستين روز ماه اکتبر اعتبار داشت، فسخ کردند. ايوانکوويچ دربارهی فرايند فسخ قرارداد به ايسنا گفت:« پيش از جام جهانی به اطلاع مسوولان رساندم که قصد دارم که بدون توجه به نتايجی که در آلمان کسب میشود، پس از اين مسابقات از تيم ملی کنار بروم. همانطور که بسياری از سرمربيان تيمها نيز همين تصميم را گرفته بودند. پس از پشت سر گذاشتن چهار سال المپيکی در ايران، بهترين موقعيت بود که انديشهی جديدی جايگزين تفکرات من شود. بنابراين دو روز پيش از ديدار با آنگولا، در جلسهای که من، دادکان و بگوويچ حضور داشتيم، گفتوگوی مفصلی را انجام داديم. در واقع اين آخرين فرصتی بود که میتوانستيم با هم صحبت کنيم. وضعيتمان را در آن جلسه روشن کرديم. در آن جلسه قراردادمان را فسخ کرديم تا به فدراسيون فوتبال ايران اين فرصت را بدهيم که بتواند آزادانه، نفر بعدی را جايگزين کند. به اين شکل دست فدراسيون باز میشد که بتواند به لحاظ حقوقی و قانونی، کادر فنی جديد را انتخاب کند.»
* نشستن روی نيمکت تيم ملی پس از فسخ قرارداد
پرسشی که اينجا مطرح میشود، حضور برانکو بر روی نيمکت تيم ملی پس از فسخ قرارداد در روز بازی با آنگولا است. برانکو در اين باره به ايسنا گفت:« درست است که ما دو روز پيش از بازی با آنگولا، قرارداد را فسخ کرديم اما، تاريخ فسخ قرارداد روز اول جولای (دهم تير) بود. من تا اين روز، سرمربی تيم ملی ايران بودم. بر اساس اين فسخ قرارداد، پروتکلی را به امضا رسانديم که بر اساس آن مشخص شد که فدراسيون همهی تعهدات مالی خود را به جز يک ماه حقوق و پاداش صعود به جام جهانی پرداخت کرده است. اين حقوق بايد پيش از جام جهانی پرداخت میشد اما، فرصتش پيش نيامد؛ ضمن آن که گرفتن پاداش صعود به جام جهانی هم يکی از بندهای قراردادم بود؛ اما، فخرالدين بگوويچ تا ده مهر با فدراسيون ايران قرارداد داشت. او بايد چهار ماه حقوق دريافت کند، هر چند که با توافق میتواند يک، دو يا سه و چهار ماه حقوق بگيرد. اين مساله بستگی به توافق فخرالدين با فدراسيون دارد. دادکان قرارداد من را برای روز دهم تير فسخ کرد تا از منافع فوتبال ايران محافظت کند و فدراسيون بتواند ده روز پس از آخرين بازی ايران در جام جهانی، مربی جديد خود را انتخاب کند. اين تنها واقعيت فسخ قرارداد من با فدراسيون فوتبال ايران بود.»
وی دربارهی خبر سايت فدراسيون فوتبال مبنی بر اين که برانکو پس از فسخ قرارداد حق نشستن بر روی نيمکت تيم ملی را نداشت، به ايسنا گفت:« من هيچ گاه نگفتم که دادکان قرارداد من را فسخ نکرد. قرارداد من ده روز پس از توافق با فدراسيون، اول جولای به پايان رسيد. يعنی ده روز پس از ديدار با آنگولا و من برای همراهی با تيم ملی هيچ مشکلی نداشتم. در واقع من با فسخ قرارداد خواستم به روابطمان به خوبی پايان دهم.»
* شکايت فدراسيون فوتبال از برانکو
پس از آن که برانکو برای مشخص شدن وضعيت قراردادش به ايران نيامد، سران فدراسيون ايران از برانکو به فيفا شکايت کردند، غافل از آن که برانکو دو ماه قبل قراردادش را با فدراسيون فوتبال ايران لغو کرده است. ايوانکوويچ گفت:« بايد بگويم که سران فدراسيون نه میخواستند ما را ببيند و نه صدایمان را بشنوند. من قصد داشتم که پس از جام جهانی به ايران سفر کنم اما، سرپرست فدراسيون توسط مترجم اعلام کرد که پانزده روز ديگر اضافه بر آن پانزده روز قبل، صبر کنم و زمانی که شرايط آرام شد و نفرات جديد در فدراسيون مستقر شدند، آنها از طريق چلنگر با من تماس میگيرند تا به ايران بيايم. اما، هيچ تماسی با من گرفته نشد. هدفم از سفر به ايران اين بود که هم تشکر کنم و هم اين که به خوبی از ايران و ملت شريف اين کشور خداحافظی کنم. از سويی ديگر فدراسيون فوتبال کرواسی مدام در آن روزها به من پيشنهاد میداد و به اين دليل سرم شلوغ بود و به همين جهت فخرالدين به تنهايی به ايران آمد.»
مرد کروات از برخورد داريوش مصطفوی با فخرالدين داوود بگوويچ ناراحت است. برانکو گفت: « دبير فدراسيون به سختی فخرالدين را پذيرفته و در طول جلسه با او تمايلی به شنيدن صحبتها و استدلالهای فخرالدين نداشته؛ بلکه مدام مطالب خودش را عنوان میکرده و فخرالدين نتوانسته دلايل خود را بيان کند.»
برانکو معتقد است که بگوويچ بدون هيچ نتيجهای به کرواسی بازگشت هر چند که در زمان حضور او در تهران، خبر شکايت فدراسيون ايران از برانکو به فيفا منتشر شد:« فخرالدين در زمانی که در ايران حضور داشت، کاری از پيش نبرد و در آن زمان توسط سيمای ايران اعلام شد که قرار است فدراسيون فوتبال عليه من شکايت کند. اين در حالی بود که من دليل اين شکايت را نمیدانستم. آن شکايت به فيفا ارسال شد. من در ابتدا به شکايت فدراسيون ايران پاسخ دادم و پس از آن، شکايت خودم را علاوه بر آن عليه فدراسيون به فيفا ارسال کردم. قصد داشتم که بدهی فدراسيون به خودم را به منظور توسعهی فوتبال ايران ببخشم؛ اما، به دليل رفتار غلط مصطفوی من هم شکايت کردم و تا آخرين سنت قراردادم را میگيرم.»
برانکو به پرسش ما دربارهی ميزبان مبلغ يک ماه حقوق و پاداشش برای صعود به جام جهانی اينگونه پاسخ داد:« گفتن اين مبلغ خلاف موازين اخلاقی است. از آنجايی که مطلع شدم که مصطفوی موازين رفتاری و اخلاقی قراردادهای دو طرفه را رعايت نمیکند و هر آنچه که در دست داشته باشد را در رسانهها اعلام میکند، احتمالا موفق خواهيد شد که ميزان اين مبلغ را از او بگيريد.»
ايوانکوويچ بر درآمدزايی تيم ملی برای فدراسيون در زمان هدايتش تاکيد کرد و به ايسنا گفت:« من از اعلام ميزان مبلغ قراردادم هيچ ترسی ندارم چرا که فدراسيون فوتبال ايران هيچ وقت نتوانسته بود چنين پول زيادی را درآمدزايی کند. شما میدانيد که درآمدزايی فدراسيون به شکل تنگاتنگی به نحوهی کسب نتايج تيم ملی بستگی دارد. پولی که تيم ملی به دست آورد به حدی بود که فدراسيون میتوانست يکصد و بيست کارمندش و همچنين تمامی مربيان در ردههای مختلف ملی را حقوق دهد و به راحتی میتوانست برنامههای خود را در کل کشور اجرايی کند. ضمن آن که اطلاع دارم که سازمان تربيت بدنی هشتصد ميليون تومان به فدراسيون بدهکار است. اگر اين درآمدزايیها را در کنار هم بگذاريد به اين نتيجه میرسيد که من ارزانترين سرمربی خارجی در تاريخ فوتبال ايران بودم هر چند که اگر مليتی فرانسوی، آلمانی، ايتاليايی، انگليسی و يا حتی ترکيهای داشتم، شايد درآمدی چند برابر داشتم. من از کخ، دنيزلی، هان و تمام مربيان خارجی که به ايران آمدهاند حقوق کمتری گرفتهام.»
ايوانکوويچ ادامه داد:« از دادکان بپرسيد که آيا تا روزی که من سرمربی ايران بودم يک بار هم شده بود که سراغی از پاداش بگيرم، بلکه تنها مدام میخواستم که رسيدگی خوبی به بازيکنان انجام شود و او هم دريغ نکرد. بازيکنان سزاوارترين افراد برای گرفتن پاداش بودند.»
* ديدار با قلعهنويی در گردهمايی مربيان جهان
دو هفته پيش مربيان ديروز و امروز تيم ملی در گردهمايی سرمربيان جهان در زوريخ يکديگر را ملاقات کردند. برانکو در اين رابطه گفت:« کل زمانی که در آن گردهمايی بودم، من، قلعه نويی و ساعدی فر با هم بوديم و راجع به همه چيز بحث و گفتوگو کرديم.»
سرمربی پيشين تيم ملی دربارهی صحبتهايی که راجع به کريمی بين او و قلعهنويی رد و بدل شد، گفت:« به قلعهنويی گفتم که کريمی در طول پنج سال گذشته فوقالعاده خوب بود و متاسفانه در روزهايی که بيشترين نياز را به او داشتيم، نتوانست انتظارات را برآورده کند. الان که به گذشته فکر میکنم، حسرت میخورم؛ چرا که با کريمی واقعی میتوانستيم بسيار قویتر ظاهر شديم ولی افسوس که به دلايل متعدد نتوانستيم، کيفيت خوب مورد انتظار را داشته باشيم.»
* ژنرال از نگاه پروفسور
نظر برانکويی که چهار سال سرمربی تيم ايران بود دربارهی قلعهنويی میتواند جالب باشد: « قلعهنويی مربی بسيار عاقل و باهوشی است . او هم متوجه شده که به غير از روند طبيعی انتخاب بازيکن، هستهی باقی مانده همانی است که ما انتخاب میکرديم هر چند که کنار رفتن دايی و گل محمدی هم طبيعی بود. احتمالا قلعهنويی متوجه شده که میتواند دو، سه بازيکن ديگر را به ترکيب تيم اضافه کند و دليل ديگری ندارد که ترکيب جوان و با تجربهی گذشته را بر هم بزند.»
* نامهی برانکو خطاب به سران فوتبال و مردم ايران
هفتهی گذشته دستيار سابق چيرو، نامهای را خطاب به سران فوتبال و مردم ايران ارسال کرد. او در اين باره گفت:« خودتان هم ديديد که من در آن نامه از همهی مسوولان فوتبال و مردم ايران به دليل محبتی که داشتند تشکر کردم. معتقد بوده و هستم که ايسنا بهترين راه است که بخواهم اين نامه در ايران انعکاس داشته باشد. من از مسوولان سابق فوتبال ايران، صفايی فراهانی و دادکان به دليل سالهای فوقالعاده زيبايی که در اين کشور داشتم تشکر میکنم. در ايران تنها با يکی دو مسالهی ناخوشايند روبرو شدم که يکی از آنها مصطفوی بود. برای من روشن شده که او چطور انسانی است. ملت ايران معروف به انسانهايی هستند که به افراد خارجی که چند صباحی در کشورشان اقامت دارند، احترام میگذارند. اين مساله برای هميشه در ذهنم خواهد بود و اين کاملا متضاد با رفتارهای مصطفوی است و فکر نمیکنم که چنين رفتاری را در هيچ کجای دنيا ببينم. پنج سال کار در ايران اگرچه به دليل دوری از خانوادهام بسيار سخت بود اما، وجود اين خاطرات زيبا من را برای تحمل دشواریها آماده میکرد.»
* مشورت به مربيان خارجی
ايوانکوويچ خاطرهی خوبی از ايران دارد و در پاسخ به اين سوال که آيا در صورت اين که مربيان خارجی قصد حضور در ايران را داشته باشند به آنها مشورت میدهيد يا خير، گفت:« قطعا به آنها مشورت مثبت میدهم، ولی اين چنين شيوهی برقراری ارتباط مصطفوی آن هم از طريق رسانهها با کسی که طرف قرارداد فدراسيون است نمیتواند چيزی جز اشتباه باشد. به ويژه آن که بسياری از اين اخبار و اطلاعات به غلط و کذب، انعکاس داده میشود.»
* «ويچ» زدايی از فوتبال ايران
به غير از بوناچيچ و بگوويچ هيچ مربی اهل کرواتی در سطح اول فوتبال ايران مشغول به کار نيست، هر چند که برانکو معتقد است که مربيان بلوک شرق اروپا بهترين نتايج را برای فوتبال ايران به دست آوردهاند: « گروهی از خبرنگاران اطراف مايلی کهن و چند مربی ديگر هستند که تلاش میکنند که چنين جوی را عليه «ويچها» ايجاد کنند. در حالی که تنها مربيانی که موفق شدند اثری از خود در فوتبال ايران به جا بگذارند مربيانی از يوگسلاوی سابق بودهاند. از رايکوف تا شخص من. اگر شما نام و نتايج مربيانی همچون ايويچ، بلاژويچ، استانکو، بگوويچ، فرانچيچ و … را در کنار نام و نتايج مربيان خارجی از ديگر کشورها بگذاريد میتوانيد به راحتی قضاوت کنيد و من هيچ چيز ديگر نمیگويم. مکتب فوتبال يوگسلاوی يکی از کهنترين و پرريشهدارترين مکاتب فوتبال دنيا است. کرواسی با ۵/۴ ميليون نفر جمعيت و با توجه به اين که تنها پانزده سال از استقلالش میگذرد اما، همواره به جام جهانی صعود کرده و دو بار هم به جام ملتهای اروپا راه يافته است و زمانی که من و بلاژويچ به ايران آمديم، سوم جهان بوديم و دادکان و صفايی فراهانی برای در اختيار گرفتن مربيانی از اهل کرواسی در تيمهای ملی بينش خوبی داشتند.»
برانکو از جوی که عليه مربيان کروات در ايران ايجاد شده به شدت گلايهمند است:« به هيچ کس اجازه نمیدهم که بخواهد آب دهان به سوی مکتب پر ريشهی فوتبال يوگسلاوی سابق پرت کند و بخواهد نتايج ما و کسانی که در ايران زحمت کشيدهايم را تحقير کند. باشگاه فولاد از تاريخ تاسيسش تا کنون تنها يک بار قهرمان شده و آن هم با يک مربی کروات. اميدوارم که مايلی کهن هم بتواند اين نتيجه را با فولاد کسب کند و بتواند برنامههای کاری مخصوص خود را که در ديگر تيمها پياده کرده، اجرا کند!»
* پيشنهاد از ايران را میپذيری؟
اين که برانکو پس از حضور پنج سالهاش در ايران، آيا روزی به ايران برمیگردد يا خير، پرسشی است که تا زمان حضور او در فوتبال ايران بیپاسخ میماند. مرد کروات ۵۲ ساله اين گونه پاسخ میدهد: « من حرفهای هستم و در کنار حرفهای بودنم تلاش میکنم که شور و شعفی را هم در کارم ارايه کنم، چراکه تنها با اين شرايط است که امکان کسب نتيجه ايجاد میشود. اگر پيشنهادی که ارايه میشود، از تيمی خوب از ايران باشد، در بر روی تمامی احتمالات باز است و اگر پيشنهاد خوبی باشد و شرايط فراهم شود احتمال بازگشتنم به ايران زياد است.»
ايوانکوويچ در پايان برای فوتبال ايران يک آرزو دارد:« من هميشه روابط خوبی با مربيان ايرانی داشتم. قلعهنويی سال گذشته با استقلال قهرمان ايران شد و اميدوارم با پشت کاری که از او سراغ دارم، تيم ملی بتواند نتايج بهتری را نسبت به ما کسب کند. اين تنها آرزوی من است.»
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: محسن معتمدکيا