در همين زمينه
6 شهریور» ذبح خدمت به پای قدرت، بيانيه آرش ميراسماعيلی، کاپيتان و سرمربی سابق تيم ملی جودو پس از مسابقات جهانی، ايسنا
بخوانید!
16 دی » مقدماتی جام ملتهای آسيا: پيروزی تيم ملی برابرسنگاپور و قطعی شدن صعود، ديدار تشريفاتی با تايلند، مهر
16 دی » آرش ميراسماعيلی با انتقاد از فضای حاکم بر ورزش: عصر جولان سياستورزان، منفعتطلبان، سودجويان و چسبيدگان به ورزش است، ايسنا 16 دی » ردهبندی برترين ليگهای فوتبال جهان اعلام شد: ليگ ايران در ردهی پنجاهم دنيا، ايسنا 16 دی » روته مولر از مربيگری استقلال کناره گيری کرد، مهر 16 دی » مهدی مهدوی کيا در فهرست فروش اينتراخت، يک ميليون يورو قيمت پيشنهادی، مهر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آرش ميراسماعيلی با انتقاد از فضای حاکم بر ورزش: عصر جولان سياستورزان، منفعتطلبان، سودجويان و چسبيدگان به ورزش است، ايسناآرش ميراسماعيلی در آستانه چهل و دومين سالگرد درگذشت جهانپهلوان تختی با انتشار بيانيهای با انتقاد از فضای حاکم بر جامعه ورزش، خواستار ايجاد رنسانسی در ورزش شد تا لايحههای درونی ورزش و فضای نابسامان اخلاقی آن بازسازی شود. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، متن کامل بيانيه آرش ميراسماعيلی، قهرمان پيشين جودو به اين شرح است:
ورزش را امروز بايد در نقطهای جز ميدان ورزش جست؛ ميدانی که روزی جايگاه مردانگی، پهلوانی و فتوت با نمادی همچون پهلوان تختی بود، اکنون عصر جولان سياستورزان، منفعتطلبان، سودجويان و چسبيدگان به ورزش گشته و بيش از هر دوران اخلاق از آن رخت بربسته و محلی برای عرض اندام اينان فراهم شده است. روزی قهرمانان تاجی بر هر گوشه از اين ورزش بودند که کارگزاران رشتههای مختلف افتخارات آنان را به پای خود مینوشتند و بقای خود را در قهرمانیهای آنان میيافتند اما افسوس که نخبگان ورزشی پس از وداع با دنيای قهرمانی به جای فراهم آمدن شرايطی برای انتقال تجربيات شان محصول نهايی دست و پا زدن سناريونويسان است. واقعا نمیدانم امروز میتوان هنوز اثری از اخلاق، جوانمرد و پهلوانی در ورزش جست. روزگاری نه چندان دور من نيز برای اعتلای جودو اين خاک، عمرم را وقف کردم، با تمام وجود جنگيدم و افتخاراتم را تقديم ملتی کردم که شايسته اين تلاش بودند و هميشه قدردان. اما دريغا که هنگامه وداع من هم فرا رسيد و اينچنين بود که ابتدا خائن تلقیام کردند، سپس حرمتشکن و پس از آن نيز عکسم را با رهبر انقلاب در سالن جودو پايين کشيدند، در ادامه بندهای که افتخارم مسابقه ندادن با ورزشکار رژيم غاصب صهيونيستی است، در مجمعی راهم ندادند که در آن داور قضاوت کننده ورزشکار رژيم غاصب حاضر بود و در آخر هجمهای از تهمتها و تخريبها نصيبم کردند که گويی هيچ گردن آويزی برای اين مرز و بوم به دست نياوردهام. شکلگيری تصوير اين برخوردهای خرد کننده، بزنگاهی تاريخی بود برای ورزش که دريافت همواره میتوان چشمانتظار آيندهای تلختر برای ورزش ايران بود؛ آيندهای که تلخیاش شايد عرض و طول را فراگرفته باشد اما طولش هرچه بيشتر استمرار داشته باشد، میتواند تاسفبارتر باشد. پس از انفکاک اجباری از خانواده جودو، فرصتی غنيمت شد تا سکان اين کشتی شکسته را بتوانم در اختيار بگيرم و با تکيه بر تجاربم و بهرهگيری از تون خاک خوردههای دلسوز و بیمنفعت اين رشته، ديگر بار اعتلاش جودو ايران را در سرلوحه تکاليفم قرار دهم اما افسوس که در ورزش ايران قهرمانانی همچون بنده همچنان بايد مطرود يا گوشهنشين شوند. در مختصاتی که انتظار میرفت، جودو با پوستاندازی خود را برای حياتی تازه محيا کند، باز هم روابط و دستهای خارج از ورزش به کمک اينان آمد تا علیرغم رفتن حيثيت جودو در آسمان، همچنان نظارهگر فضای موروثی حاکم بر جودو باشيم. نمیدانم تصاحب پستی يا مقامی با اين همه طرحريزی در مسير تخريب و بهرهگيری از هر حربهای برای ماندن را میتوان با وجدانی پاک انجام داد؟ تنها يک پرسش در اين زمينه باقی میماند که اين همه دست و پا زدن بیحاصل برای لطمه وارد کردن به يک قهرمان و تلاش مداوم برای محذوف ماندنش، به کدامين گناه است؟ نمیدانم چرا گوش شنوايی در ورزش ايران صدای ما را نمیشنوند يا میشنوند و نمیتوانند. برای نگارنده به شخصه مشخص نيست تا چه دوران میبايست چشم انتظار رنسانسی جدی در ورزش باشيم تا با اصلاح و بازسازی لايههايی از بدنه اين مجموعه زمينه ورود اخلاق به فضای حاکم بر آن را برای رسيدن به دلسوزان و زحمتکشان کارنامهدارش مهيا کنيم و اخلاق چه زمان تمام ابعاد ورزش اين مملکت را در بر خواهد گرفت لکن به اميد ايامی که چنين شود، ايستادهايم. سالروز شهادت نامی بزرگ به نام تختی را بهترين زمان برای بيان اين حقايق تلخ در هنگامهای که رخت اخلاق از تن ورزش درآمده است، يافتم؛ روحش شاد و نامش زنده باد. Copyright: gooya.com 2016
|