خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - هنرهاي تجسمي
چهل روز از مرگ مردي گذشت كه سالهاي سال را به نقاشي و مبارزه در راه هنر گذرانده بود. بيشك، نام پير و پدر گرافيك ايران برازنده كسي چون او بود كه بيش از 40 سال نقش زد و نگاشت و در هنر گرافيك جهان، گرافيك ايران را با مشخصههاي ايراني مطرح كرد.
چهل روز ميگذرد و او آرام در خاك "كردان" خوابيده است. اما يادگارهاي او هنوز بر در و ديوارهاي موزهها و نگارخانهها سنگيني ميكنند و هنوز درك عميق بسياري از نقشهاي او برايمان سخت است. مرتضي مميز از همان مرداني است كه واجب ميآيد در مقاطع مختلف، به نظرياتش استفاء كرد.
آخرين توصيههاي مميز در آخرين روزهاي حياتش به بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حول سه محور جمعآوري آثار مربوط به گذشته ايران، توجه به هنرهاي دستي كه بهزعم او اين روزها فقيرانه عرضه ميشوند و نيز تكثر واحدهاي دانشگاهي - غير دولتي - با بنيه علمي بعضا ضعيف ميچرخيد؛ كه براي نخستينبار منتشر ميشود.
مميز ميگفت: " يكي از مسائلي كه در مملكت ما مورد بيتوجهي قرار گرفته، جمعآوري آثار مربوط به گذشته است. اين آثار رو به ويراني هستند، هرچند ميراث فرهنگي خيلي زحمت كشيده و توانسته خيلي جاها را سر و سامان بدهد، اما اين توجه ميتواند براي كشور، حتا از جهت توريستي ارزآور باشد".
او از بيتوجهي به برخي هنرهايي كه وي به آنها صنايع هنري اطلاق ميكرد، سخن ميگفت؛ هنرهايي چون نقاشي پشت شيشه. پير هنر ايران تاكيد داشت كه "هنر، تنها نقاشي نيست؛ اين هنرها - هنرهاي سنتي و دستي - را رواج دهيد تا ملت كار كنند. اين هنرها جذابند. الان همين صنايع دستي كه ميتواند منبع درآمدي براي كشورمان باشد، قيافهي فقيري دارد"، او به نمونههايي از ممالكي چون ژاپن، تايلند، چين، تايوان اشاره داشت.
مميز بر ضرورت توجه به اين مساله تاكيد داشت كه "آثار گذشته بازسازي شوند؛ تا رونقي دوباره بگيرند. اكنون هنرهاي تاريخيمان را به نحو بدي درست مي كنند".
وي ميگفت: "خانمي انگليسي به ايران آمده بود؛ تا آشپزي به سبك قديم ما را ياد بگيرد، دنبال كفگير و ملاقه و ديگ، انبر و بشقاب ميگشت؛ ميگفت بايستي يكبار ديگر اينها را رو بياوريد و مزهي غذاي ايراني را بفهميد؛ آنها به خاطر معرفت و تمدنشان به همهي اقوام توجه ميكنند و ما خيلي از مسائل را به دست فراموشي سپرديم".
به گمان مميز، "بازسازي سنتها و شيوههاي گذشته ميتواند در هويت مردم ما تاثيرگذار باشد. شايد اشكال ايرانيهاست كه هر چيزي را به صورت نازلي در ميآورند، از خوردني گرفته تا پوشيدني و... براي تعالي و تكنيك بهتر آن كار نميكنند. اين بخش مغفول مانده است. اينها را بايستي سازمان صنايع دستي در موزهاي جمعآوري كند كه نسلهاي آينده بدانند جد و آباءشان چگونه زندگي ميكردند".
پير گرافيك ايران با اشاره به عكسهايي كه در موزهي گلستان ديده بود، عنوان ميكرد: "عكسها امكانات فقير مردم نشان ميدهد، جامعهي فقير و مفلوكي داشتيم، وصله زدن لباس امر عادي بوده، و حالا زندگي امروز مردم چيز ديگري شده كه هيچكس خبر ندارد. بايد دوباره زندهاش كنيم تا منبع الهام براي توليد كارهاي بومي شود".
آخرين نكته مورد اشاره مرتضي مميز به خبرنگاران ايسنا، تهديد تكثر دانشگاههاي غير دولتي در سراسر كشور است. " دانشگاههايي كه در هر كوچه پس كوچهاي شعبه باز كردهاند، بهدليل تجربه و سواد كم، خطراتي براي تجربه و رشد علمي خواهند شد. آدم اين خبرها را ميشنود، تنش ميلرزد كه خدايا از كجا به كجا ميرويم؟! بايد با بينش و نگرش دقيق پيش رفت".