وقتي خبر فروش 5/2 ميليون دلاري مجسمهاي از پرويز تناولي در حراج كريستي دوبي منتشر شد، خيليها تصور ميكردند رقمي كه براي اين اثر پرداخت شده، رقمي نجومي است. در واقع قيمتهايي كه در بازار آثار هنري وجود دارد براي خيلي از مردم غيرقابل تصور است.
با اين حال بازار آثار هنري، بازار داغي است كه حتي در آن، يكسري آثار غيرقابل قيمتگذاري نيز وجود دارد. بيشتر آثاري كه پيش از سال 1800 خلق شدهاند در اختيار موزههاي معتبر جهان قرار دارند و بههمين دليل، قيمتگذاري آنها غيرممكن است. براي مثال تابلوي بسيار معروف «موناليزا» كه با نام لبخند ژوكوند نيز شناخته ميشود، يكي از همين آثار است كه كارشناسان ميگويند اگر به بازار خريد و فروش آثار هنري وارد شود، قيمت آن بسيار گرانتر از گرانترين تابلوهاي جهان خواهد بود. اين تابلو، ركورد بالاترين بهاي بيمه براي يك تابلو نقاشي را به نام خود ثبت كرده است. موناليزا، پيش از اينكه راهي ايالات متحده شود و در آنجا به نمايش دربيايد در سال 1962 از سوي موزه لوور به قيمت 100 ميليون دلار بيمه شد.
اگر به فهرست تابلوهاي گرانقيمت دنيا نگاهي بيندازيد، متوجه خواهيد شد كه تمام اين آثار از نقاشان معاصر هستند و هنوز آثار نقاشان بزرگ دوران پيش از پايان قرن هفدهم به اين رقابت وارد نشدهاند. نكته ديگر درباره پژوهشهاي هنري، اين است كه اين جدول مدام در حال تغيير است و دلالان هنري هميشه به دنبال خريداراني ميگردند تا بتوانند تغييري در اين جدول به وجود بياورند. اما گرانترين تابلوهاي نقاشي دنيا كدامند؟
شماره 5، 1948
كار دنياي هنر هميشه همينطور است. معلوم نيست چرا گرانترين تابلوي جهان بايد اثري باشد كه كمتر كسي از آن سر در ميآورد. تابلو «شماره 5، 1948» از آثار «جكسن پولاك» (1956-1912)، نقاش آمريكايي 7/142 ميليون دلار قيمت دارد. اين تابلو، يكي از آثار انتزاعي اين هنرمند است و روي سطح آن رنگهاي زرد و قهوهاي برجسته شدهاند.
پولاك با آثاري كه به سبك اكسپرسيونيسم انتزاعي خلق كرده بود به شهرتي جهاني دست پيدا كرد و در دوران حياتش توانست از نعمت در اختيار داشتن آثاري گرانقيمت بهره ببرد. البته احتمالاً اگر خودش زنده بود و ميديد كه يكي از آثارش با اين قيمت مبادله ميشود، از وحشت سكته ميكرد. اين تابلو تا روز دوم نوامبر سال 2006 در اختيار «ديويدگنن» بود و در آن روز به «ديويدمارتينز» فروخته شد. مارتينز در سالهاي گذشته خود را به عنوان يكي از خريداران سرشناس آثار هنري معرفي كرده و پولهاي كلاني براي تابلوهاي نقاشي پرداخته است. اين تابلو، پيش از آنكه به دست مجموعهداران خصوصي بيفتد، در اختيار «ساموئلايروينگ» قرار داشت و در موزه هنر مدرن به نمايش گذاشته شده بود. در ضمن يكي ديگر از آثار اين هنرمند نيز در گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران نگهداري ميشود. راستش را بخواهيد از نظر ريخت و قيافه ظاهري، فرق چنداني هم با اين تابلو ندارد.
زن III
دومين تابلوي گرانقيمت باز هم به سبك نقاشي اكسپرسيونيسم انتزاعي اختصاص دارد. تابلو «زن III» يكي از نقاشيهاي مجموعه 6 اثري است كه ويليام دكونينگ بين سالهاي 1951 تا 1953 دست به خلق آنها زد و موضوع محوري تمام آنها يك زن بود. ابعاد اين اثر 7/1متر در 2/1متر است و در سال1953 كامل شد. در ماه نوامبر سال2006، ديويد گنن اين تابلو را به قيمت 5/137ميليون دلار به يك ميلياردر به نام «استيونكوهن» فروخت. دكدنينگ يكي از نقاشان سرشناس جنبش اكسپرسيونيسم انتزاعي بود كه در سال 1926 از هلند به ايالات متحده مهاجرت كرد و به گروه نيويوركي اكسپرسيونيستهاي انتزاعگرا پيوست.
مجموعه آثاري كه او تحت عنوان زنان خلق كرد، اولين گامها براي آثار فيگوراتيو در مكتب نيويورك بهشمار ميرفت. او پس از آنكه به مدت يك دهه به نقاشي از مناظر و ديگر موضوعات پرداخت در سال 1963 دوباره بازگشتي به گذشته انجام داد و نقاشي از زنان را از سر گرفت.
پرتره آدل بلاخ بائور (I)
«پرتره آدل بلاخ بائور» در سال 1907 توسط گوستاوز كليمت تكميل شد. اين اثر در ماه ژوئن 2006 به قيمت 135 ميليون دلار به رونالد لائودر فروخته شد.
لائودر اين تابلو را براي گالري خود در شهر نيويورك خريداري كرده بود و در آن زمان ركورد گرانترين قيمت يك تابلوي نقاشي را به دست آورد. او نقاشي كليمت را از همان زمان در گالري خود به نمايش گذاشت. اين تابلو از آن دست آثاري است كه به دليل جنگ جهاني دوم و حمله آلمان به كشورهاي اروپايي در اختيار افراد مختلفي قرار گرفت. كليمت پس از خلق اثر و آن را به خود خانم بائود تقديم كرد و بنا بوداثر پس از مرگ او در اختيار گالري ايالتي اتريش قرار بگيرد.
خانم بائور در سال 1925 در اثر مننژيت درگذشت و وقتي آلمانها كشور اتريش را اشغال كردند، همسر او به سوئيس گريخت، اما مايملك خود را در زادگاهش برجا گذاشت. او در وصيتنامه خود در سال 1945 ماديا آلتمن را به عنوان وارث املاكش مشخص كرد. هر چند دولت اتريش اين تابلو را به همراه چهار اثر ديگر در اختيار داشت و حاضر نميشد آنها را به مالك اصلي واگذار كند اما بالاخره پس از كشمكشهاي فيمابين فراوان و تشكيل دادگاههاي متعدد در آمريكا و اتريش، وارثان بائور توانستند تابلوها را پس بگيرند.
پرتره دكتر گاشه
خوب بالاخره نوبت به ونسان ونگوگ هم رسيد. نقاشي كه در دوران زندگي خود با فقر و جنون دستوپنجه نرم ميكرد و در دوران حياتش موفق نشد حتي يك تابلو بفروشد. قيمت اين تابلو درحال حاضر 7/129 ميليوندلار تخمين زده ميشود اما آخرين باري كه فروخته شد يعني در سال 1990 قيمت فروش آن 5/82 ميليون دلار به علاوه 10درصد كميسيون بود.
دو نمونه از اين تابلو وجود دارد كه هر دوي آنها در ژوئن 1890 يعني در آخرين ماه حيات ونسان ونگوگ، نقاشي شدهاند. در هر دوي آنها دكتر گاشه پشت ميز نشسته و سر خود را به دستش تكيه داده است. با اين حال تمايز آنها از يكديگر كار ساده است چون در رنگبندي، تفاوت آشكاري دارند. او براي خلق اين دو تابلو، يكي از آثار «دلاكرو» به نام «تاسو در ديوانهخانه» را الگوي خود قرار داده بود كه در آن اثر نيز با حالتي مشابه دكتر گاشه ديده ميشود.
ونگوگ به غير از تابلوهاي فراواني كه از مناظر طبيعي از خود برجاي گذاشته، تعداد زيادي پرتره نيز خلق كرده كه پرترههاي دكتر گاشه از جمله آنها هستند. او در نامههاي خود به برادرش تئو از جستوجو براي يافتن راهي براي خلق پرترههاي مدرن نوشته بود.
مونمار
پيرآگوست رنوار، نقاش فرانسوي،اين اثر خود را در سال 1876 خلق كرد.البته نمونه بزرگتري از همين اثر نيز توسط رنوار خلق شد كه هماكنون در اختيار مجموعهداران خصوصي است.«مونمار» در اصل متعلق به «جانهاي ويتني» بود. اما در روز 17 ماه مه 1990، بيوه آقاي ويتني، تصميم گرفت اين تابلو را در معرض فروش بگذارد. حراج ساتبي در شهر نيويورك ميزبان اين فروش بود و قيمت فروش تابلو در پايان حراج به 78 ميليون دلار رسيد. خريدار تابلو، «ريوئي سايتو» از كشور ژاپن بود. در آن سال، «مونمار» در رتبه دوم گران قيمتترين نقاشي و بعد از پرتره دكتر گاشه قرار داشت. هر چند اين دو اثر در جدول نقاشيهاي گرانقيمت هنوز پشت سر هم قرار دارند اما قيمت هر كدام از آنها تقريباً برابر با نصف قيمت گرانترين تابلوهاي حاضر جهان است.
نكته ديگر اينجا بود كه هر دو اين آثار در اختيار سايتو قرار داشتند. او وصيت كرده بود كه پس از مرگش، اين دو نقاشي را نيز به همراه جنازه او بسوزانند. البته خوشبختانه كمپاني آقاي سايتو با يك ورشكستگي مواجه شد و به ناچار اين تابلوها براي فروش مجدد به حراجي ساتبي بازگشتند. اما اين حراج دوم پشت درهاي بسته و به شكل خصوصي برگزار شد و كسي نميداند مالك فعلي اين آثار كيست. با اين حال، كارشناسان هنري معتقدند مجموعه دارهاي سوئيسي اين آثار را به كشور خود بردهاند.