۳۰ ام تيرماه ۱۳۳۱ را گرامی داريم
ملت آزاديخواه ايران
در تاريخ پر فراز و نشيب ميهن ما روزهای فراوانی که نماد هشياری، آزادگی و دلاوری است، ميدرخشند. و ما نه تنها بايستی يادشان را برای پاسداری از هويت ملی و تاريخی خويش همواره زنده نگه داريم، بلکه بايد از تجارب گرانبهای مبارزات دوره هايی که در چنان روزهايی تراکم مييابد، بياموزيم و رهنمودهايی برای مبارزات امروز خود برگيريم. آری سی ام تيرماه ۱۳۳۱ يکی از آن روز ها است، بويژه از زمانيکه قلم بدستان انحصارطلب ماموريت زدودن نام پرافتخار دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ايران را پيشه خود کرده اند و ميخواهند بملت ايران بپذيرانند که برای رهايی از استبداد جمهوری اسلامی جز بديل سلطنت، گريز ديگری دربرابر ملت ايران يافت نمی شود.
در ۲۵ تيرماه ۱۳۳۱ وقتی دکتر مصدق بعنوان اعتراض به خودداری محمد رضا شاه از پذيرفتن حق قانونی نخست وزير در انتخاب وزير جنگ کناره گيری کرده و در نامه ای اعلام ميکند که "... و با وضع فعلی، ممکن نيست مبارزهای را که ملت ايران شروع کرده است، پيروزمندانه خاتمه دهد" ، شاه برای اجرای "منويات" خود و استعمار انگليس، احمد قوام السلطنه را به نخست وزيری می گمارد. مصدق بدرستی و واقعبينانه تشخيص ميدهد که بدون امکان نظارت وی بر دواير ارتش، خطر سوء استفاده شاه و انگلستان از اين نيرو، عليه حکومت ملی وی و بازپس گرفتن دست آوردهای جنبش ملی کردن صنعت نفت، بسيار بزرگ است. قوام تهديد ميکند که " آشوبگران با شديدترين عکسالعمل از طرف وی روبهرو خواهند شد" و اخطار ميدهد که" دورهء عصيان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسيده است; کشتيبان را سياستی دگر آمد."
پاسخ نهضت پرتوان ملی ديری نمی پايد. بلا فاصله اعتصابات و تظاهرات و درگيری های خونين مردم با نيروهای نظامی برای بازگشت دولت مصدق، در همه شهرهای بزرگ ايران آغاز ميشود و ده ها کشته برجا ميگذارد. و هنگاميکه صفوف ارتش شاهنشاهی ميشکافد و بخشی از آن به مردم ميپيوندد، ديگر کار انگستان، شاه و قوام ساخته است. همان مجلسی که به مصدق پشت کرده بود ، بوی رای اعتماد ميدهد و" قيام سیام تير ۱۳۳۱ را که در سراسر کشور برای پشتيبانی از نهضت ملی ايران انجام پذيرفت، قيام مقدس ملی مینامد و شهدای آن روز را به عنوان شهدای ملی میشناسد". در قيام ۳۰ تير نقش دو شخصيت، يکی در کنار و ديگری روبروی دکتر مصدق چشم گير است. در حاليکه آيت الله کاشانی مردم را به "جهاد اکبر" فرا ميخواند، قوام السطنه مردم را"بسيه روزی" تهديد ميکند، قوام ی که "غائله آذربايجان" را خوابانده و کشور را از تجزيه حتمی رهانده و آيت الله ی که يکسال بعد در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در برابر مصدق می ايستد و از شاه و انگليس و آمريکا حمايت ميکند و مانند قوام منفور مردم ميگردد.
هموطنان!
تجارب تاريخی آندوره (از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد) نشان ميدهد که
- مستبدين فقط در برابر فشار يک جنبش سازمانيافته و نيرومندِ ملی و دمکراتيک عقب می نشينند.
- بيگانگان همواره منافع خود را دنبال ميکنند و دغدغه ای برای مردمسالاری و بهزيستی ملت ما ندارند.
- شخصيتها و سازمانهای سياسی هرکدام تاريخ مصرف خود را دارند وتنها آنهايی ميتوانند خواستها و منافع ملی را بی کم و کاست نمايندگی کنند مورد اعتماد و احترام ملت قرار ميگيرند.
- تحقق مردمسالاری و دولت ملی تنها در سايه دانايی، هشياری، خطرپذيری، فداکاری و اراده آزاد ملت ممکن ميگردد.
همميهنان،
براستی که در شرايط بسيار خطير کنونی فقط هماهنگی فعاليتهای احزاب و سازمانهای دمکراسی خواه، اتحاديه های مستقل کارگران و کارمندان و سدها انجمن و کانون مدنی توان رويارويی با ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی را خواهد داشت! به حاکميت ضد ملی و ضد دموکراتيک جمهوری اسلامی نبايد بيش از اين اجازه داد که صدای هر آزاديخواهی را در گلو خفه کند و با "سياستهای" نادرست و ماجراجويانه خود شيرازه کشور را بخطر جدی بياندازد.
شواهد بسياری نشان ميدهد که جمهوری اسلامی در همه سطوح اقتصادی و اجتماعی به آخر خط رسيده است. ايدئولوژی اسلام سياسی بکلی رنگباخته و به نماد ارتجاع و فساد بدل گرديده است. "سپاه" و "بسيج" هم بی شک تافته های جدابافته نظامی نيستند. آنها در برابر صفوف کثير مادران و پدران، خواهران و برادران خود، مانند ارتش شاهنشاهی شکافته و کار جمهوری ورشکسته اسلامی را يکسره خواهند کرد.
پاينده باد ايران
پر توان باد مبارزات ملی و دموکراتيک ملت ايران
جبهه ملی ايران- اروپا
۲۸ تيرماه ۱۳۸۷