advertisement@gooya.com |
|
پيشگفتار
احساس خطر از دست دادن قدرت, حکومت اسلامی را وحشی تر از آنی که هست , می کند. در تاريخ سی سا له ی اين حکومت چنين ويژگی ای را بارها تجربه کرده ايم.
نخستين کشتار حکومت اسلامی اواخر سال ۵۷ و طی سال ۵۸ رخ داد , اين کشتارسرآغاز واکنش حکومت اسلامی به ترس ناشی از دست دادن حکومت " غصبی" اش می نمود. هراس از بازگشت سلطنت طلبان به قدرت, سبب شد که حکومت اسلامی دست به کشتار جمعی و وحشيانه ی آن ها بزند. دومين موج کشتار به سال های ۶۲-۶۰ برمی گردد. بحران درون حکومتی و نيز مقاومت و مبارزه ی مسلحانه ی بخشی از نيروهای مخالف حکومت, حضرات ترس خورده را به واکنشی ددمنشانه واداشت , آنگونه که گاه روزانه بيش از ۳۰۰ اسير جوان و نوجوان را , که برخی از آن ها " جرم" شان فروش روزنامه های سازمان های سياسی بود , به جوخه اعدام می سپردند.
سومين موج کشتار همراه با نوش جان کردن زهر" صلح " توسط آيت الله خمينی در تابستان سال ۱۳۶۷ اتفاق افتاد. از ميان رفتن بهانه ی جنگ برای سرپوش نهادن بر بحران های اقتصادی و اجتماعی , گسترش نارضايتی در جامعه , تشديد بيماری خمينی , مقاومت و فعاليت نيروهای مخالف رژيم , تعميق اختلاف های درون حکومتی ترسی به جان خمينی و حکومتيان انداخت که جز با قتل عام هزاران اسير در زندان ها فروکش نمی کرد.
چهارمين موج کشتار به سال های باصطلاح " سازندگی" و" اصلاحات " و " جامعه مدنی " برمی گردد . طرح اين واژگان در سطح جامعه حکومت را تا آستانه " زهره ترک " شدن , پيش برد , تا آن حد که برای خلاصی از اين هراس به سراغ نماد های مدنيت جامعه , يعنی اهل قلم , رفت و بر پرونده ی خود کشتار " قتل های زنجيره ای " را افزود.
در طی اين سی سال حکومت اسلامی تنها به کشتار مخالفان خود و دگرانديشان درايران بسنده نکرد, و در خارج از ايران نيز از همان سال ۱۳۵۸ ترور و کشتار دگرانديشان و مخالفان تبعيدی را آغاز کرد , موجی از ترور ها و کشتارهايی که نشان از تلاش حکومت برای ايجاد فضای رعب و وحشت در ميان مخالفان و دگرانديشان در داخل و خارج از کشور داشت. انتخاب افراد برای ترور,هول و هراس حکومت از به تزلزل افتادن اريکه قدرت اش از سوی برخی از اين قربانيان را نيز نشان می داد.
پيشينه ی کشتار تبعيدی ها
حکومت اسلامی در زمره ی معدود حکومت هايی ست که مخالفان خود و دگرانديشان را در خارج از مرزهای خود به قتل رسانده است :
".....گروه حقوق بشر پارلمان انگليس در ماه مارس ۱۹۹۴ گزارشی در باره ترورها ی جمهوری اسلامی در خارج از کشور منتشر کرد. در مقدمه اين گزارش آمده است که : قرن ها يکی از اصول حقوق بين المللی حمايت از قربانيانی بود که برای فرار از سرکوب در کشورهای ديگر پناه می جستند. در قرن بيستم، قربانيان هيتلر، استالين، موسولينی، پل پوت، سوهارتو، گالتيری، استرونسر، نی وين و چائوشسکو همگی در پناهندگی از امنيت برخوردار شدند. برای اولين بار در تاريخ، يک کشور برای کشتن مخالفان خود که در تبعيد هستند در سراسر جهان اقدام می کند....." . اين گزارش مجموعه ای است که اعضای پارلمان و علاقمندان را در جريان جزييات اقدام های دولت ايران قرار می دهد. گزارش به قطعنامه سوکميسيون حمايت از حقوق اقليت ها مورخ ۱۷ اوت ۱۹۹۳ اشاره می کند وبه اقدام ها و تحقيقات پروفسور گاليندوپل، گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد، می پردازد و سپس سازماندهی دستگاه ترور ايران را معرفی می کند و به ترتيب در مورد پرونده آدم ربايی مهندس مجتهدزاده، قتل دکتر عبدالرحمن قاسملو، بهمن جوادی، حسين (غلام) کشاورز، ترور ناموفق حسين ميرعابدينی، ترور دکتر کاظم رجوی، سيروس الهی، عبدالرحمن برومند، دکتر شاهپور بخيتار، علی اکبر قربانی، صادق شرفکندی و دوستانش، محمد حسين نقدی، محمد حسن ارباب، طه کرمانج به تفصيل و با استناد حدود صد و پانزده گزارش و سند گوناگون بحث می کند. در جمع بندی با ذکر اين که "سال ۹۳ با تسليم دو تروريست مظنون به قتل دکتر کاظم رجوی به ايران خاتمه يافت"، مداخله شورای امنيت ملل متحد را برای تسليم آمران و عاملان اين آدم کشی ها به دادگاه های صالحه درخواست می کند..."
ترورها و کشتار هايی که به برخی از آن ها در اين گزارش اشاره شده با برقراری حکومت اسلامی آغاز شد, حکومتی که بر اثر بيداد وستمگری های اش در تمامی ابعاد حيات سياسی , اجتماعی, اقتصادی , فرهنگی و مذهبی ميهنمان , ميليون ها ايرانی را به ناگزير از وطن شان راند.اين حکومت بر راندن و تبعيد کردن
دگرانديش و مخالف اش اکتفا نکرد و به دست "سربازان امام خمينی و امام زمان" اش در خارج از کشور جان ده ها تن از آنان را ربود..
******
نخستين قربانيان کشتارها در خارج از کشور شهريار شفيق وعلی اکبر طباطبايی بودند. طباطبايی در تابستان سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۸) به دست يک سياه پوست مسلمان در واشنگتن دی سی به قتل رسيد , گفته شد طباطبايی از کارمندان " ساواک " بود.. قاتل به ايران گريخت و بعد ها در نقش پزشکی انسان دوست در فيلمی از محسن مخملباف هنرپيشگی کرد!
در ادامه ی قتل های فوق , زنجيره ی کشتار ها با قتل ارتشبد غلامعلی اويسی, فرماندار نطامی تهران, پيش از انقلاب , و برادرش حسين اويسی در يکی از خيابان های پاريس ادامه يافت .( سال ۱۹۸۴ - روز شنبه ۱۸ بهمن سال ۱۳۶۲) . حميد رضا چيتگر (بهمنی) ( عضو کميته مرکزی و دفتر سياسی حزب کار ايران ) در سال ۱۹۸۷ در وين به قتل رسيد. عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان در ماه جولای سال ۱۹۸۹ همرا با عبدالله قادری و فاضل رسول در حين مذاکره با فرستادگان رييس جمهور ايران , هاشمی رفسنجانی , در وين به قتل رسيدند. فرستادگان رييس جمهور ايران, عاملين اين جنايت, محمدجعفری صحرارودی ,حاجی مصطفوی لاجوردی و امير منصور بزرگيان بودند. کاظم رجوی از اعضای سازمان مجاهدين خلق در سال ۱۹۹۰ در سوييس ترور شد. از سوی بازپرس تحقيق در سوييس ۱۳ تن از کارکنان رسمی دولت جمهوری اسلامی متهم به شرکت در قتل کا ظم رجوی شدند. سه ماه بعد از کشتن عبدالرحمن برومند ( ریُيس هياُت اجرایُيه نهضت مقاومت ملی ايران , که آدمکشان جمهوری اسلامی روز ۲۹ فروردين ۱۳۷۰ برابر ۱۸ آوريل ۱۹۹۱، او را از پای در آوردند.) شاپور بختيار آخرين نخست وزير رژيم شاهنشاهی و دستيارش کتيبه سروش نيز به دست مامورين حکومت اسلامی با ضربات کارد در پاريس به قتل رسيدند, پليس فرانسه با ارايه شواهدی قاتلين اين دو را فرستادگان جمهوری اسلامی اعلام کرد . ۶ سپتامبر ۱۹۹۲ فريدون فرخزاد شاعر, خواننده و شومن آزاده , که در برنامه های اش حکومت اسلامی را مورد انتقاد قرار می داد ، با ۱۷ صربه ی کارد به طرز فجيعی در آلمان کشته شد. پس از چندی صادق شرفکندی دبيرکل حزب دموکرات کردستان، فتاح عبدلی، همايون اردلان و نوری دهکردی به تاريخ ۲۶ شهريور ماه سال ۱۳۷۱ ( ۱۷ سپتامبر۱۹۹۲) در برلين به دست ماموران و مزدوران حکومت اسلامی به قتل رسيدند.
بر سياهه جنايات فوق , کشتار ها زير را نيز بايد افزود.
رضا مظلومان (کورش آريا منش)(۱) , س. ميثاقی , بيژن فاضلی، م. ع. حسين پور، ا. ذوالانوار، ا. رحيمی طالقانی، ، ع. مرادی، ا. مرادی طالبی، م. اهری، م. بای احمدی، حاج بلوچ خان، ک. منصور مقدم، ، س. يزدان پناه، محمد حسين ارباب کاظمی، حامد منفرد، محمد قادری، آزادفر، طاما کرمانج، غفورحمزه ای، علی اکبر قربانی (۲)، عباس عاقلی زاده، دلاوير، هيبت ناروئی، حميد عزيزمرادی، بهروز شاهوردی لو، فرزانه احمد حامد، محمد حسن منصوری، علی اکبر ناصر مرجانابی، منصور امينی، فاضل رسولی، سيروس الهی، محمد حسين نقدی، م. کاشف پور، ا. قاضی، م. نخعی، غلام کشاورز(۳) – بهمن جوادی- ، م. حسن پور، صديق کمانگر ، ن. رفيع زاده، س. سليمانپور، ک. منصور مقدم , اکبر محمدی ( خلبان سابق رفسنجانی که در سال ۱۹۸۷ در هامبورگ ترور شد) و ..... برخی ديگر از قربانيان حکومت اسلامی در خارج از کشور هستند.
چند تن از قربانيان ترورنيز جان سالم به در بردند، و يا با زخمی همه ی عمر سر کرده اند. که برای نمونه می توان از رافيک ، ابوبکر (کامران) هدايتی، مهدی حائری، حسين ميرعابدينی، مهندس مجتهدزاده و...نام برد.
نه فقط در اروپا و امريکا , در ديگر کشور های همجوار ايران نيز ماشين کشتار حکومت اسلامی قربانيان فراوانی گرفته است(۴)
به عنوان يک هشدار
ترورها و کشتار های حکومت اسلامی در خارج کشور به امر و فتوی رهبران و روحانيون طراز اول حکومتی و بدست کارمندان اطلاعاتی دولت اسلامی و قاتلان حرفه ای و مزدور انجام شد ه است . در برخی موارد نيز عاملان و قاتلان دستگير شدند . اما اکثر اينان , که مقر شان سفارت خانه های حکومت اسلامی بود ,به ياری امکانات حکومتی از چنگ عدالت گريخته اند. شواهد, اسناد و مدارکی که از سوی مسؤلين کشورهايی که ترور ها و کشتار ها در آن کشورها رخ داد, ترديدی برجای نگذاشته اند که آمران و عاملان قتل ها چه کسانی هستند.
البته اينکه آمرين و مفتی يان اين کشتارها رهبران و روحانيون طراز اول حکومتی بوده و هستند , پوشيده نبود ونيست. حضرات بارها با افتخار اوامر و فتاوی جنايتکارانه شان را آشکارا اعلام , و از آن ها دفاع کرده اند :
از آيت الله خمينی می توان ده ها فتوی , امر و رهنمود در باره محسنات کشتار دگرانديشان و مخالفان اش نمونه آورد , و به دنبال او بسيارند آخوند ها ی معمم و غير معمم که راه امام شان را رفته و می روند. اين ها دو سه نمونه اند:
آيت الله خلخالی , حاکم شرع و رييس دادگاه انقلاب اسلامی تهران , به سال ۱۳۵۸در يک مصاحبه مطبوعاتی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی ......ضمن تاکيدحقانيت احکام صادره از سوی دادگاه های انقلابی اعلام داشت : " شاه مخلوع , فرح , فريده ديبا( مادر فرح), غلامرصا پهلوی , اشرف , شاپور بختيار , ارتشبد ازهاری , شريف امامی , ارتشبد اويسی , سپهبد پاليزبان,هوشنگ نهاوندی , اردشير زاهدی و شعبان بی مخ , که از نظر ملت ايران مجرم شناخته شده اند, محکوم به مرگ اند و هر ايرانی که يکی از اين افراد را در کشور های خارجی اعدام کند, عامل اجرای حکم دادگاه محسوب خواهد شد."(۵)
فلاحيان , وزير اطلاعات و امنيت کشور که در دوران وزارتش حداقل بيش از يکصد عمليات تروريستی در داخل و خارج کشور انجام شد, در ۳۰ اگوست ۱۹۹۲ در يک مصاحبه تلويزيونی گفت :
"ما رد پای آنها ( مخالفين رژيم) را در خارج نيز تعقيب می کنيم. ما آنها را تحت نظر داريم و سال گذشته موفق شديم که ضربه های سنگينی به اعضای برجسته آنها بزنيم" (۶)
فلاحيان در باره کشتارمخالفان حکومت اسلامی در برلين گفت , اين " نتيجه منطقی اقدامات متقابل عليه مخالفان رژيم ايران , بويژه حزب دموکرات کردستان ايران است."(۷)
روح الله حسينيان, رييس مرکز اسناد انقلاب اسلامی, در تاييد جنايت های سعيد امامی ( اسلامی), طراح و مجری برخی از کشتارها در داخل و خارج کشور, در مدرسه حقانی گفت :
" شايد صدها عمليات برون مرزی ....خيلی عمليات داشت و اعتقادش همين بود...." (۸)
البته روح الله حسينيان اين روز ها تلاش می کند قتل ها را به گردن مشتی عامل و قاتل بياندازد و صورت مساله را که فتاوی مفتی يان است پاک کند.
امروز مجموعه ای از همين افراد و ديگرانی که خون دگرانديشان و مخالفان سياسی و عقيدتی خود را ريخته اند, در بيت ولی فقيه, مجلس اسلامی , قوه قضاييه اسلامی ,دولت " امام زمانی " و جماعت همراه دولت و ار گان های ريز و درشت سرکوبگر انجام تکليف و وظيفه می کنند.
*****
ترور و کشتار تبعيديان در خارج از کشور پس از کشتار " ميکونوس" - برلين - , به دليل مبارزات و افشاگری های اپوزيسيون خارج کشور , محافل بين المللی و پاره ای افراد و محافل داخل کشور به طور موقت , بويژه در اروپا, متوقف شد . می نويسم " به طور موقت" چرا که ترديد نبايد داشت حکومت اسلامی بنا به ماهيت اش , بويژه در قدرت سياسی , از اين کار دست نخواهد برداشت. حکومت اسلامی ايران نشان داده است برای پاسداری از بيضه اسلام و قدرت سياسی اش به کشتارشهروندان اش , حتی آنان که تن و جان به تبعيد داده اند, نياز دارد . اين حکومت بدون کشتار, زندان , شکنجه و ايجاد ارعاب و وحشت ساقط و سقط خواهد شد. دليل نيز روشن است : حکومت اسلامی , حاکميت تحجر, توهم ,هذيان و روان پريشی ست , بديهی ست چنين حکومت بيماری توان و ظرفيت تحمل دگرانديشی , مخالفت وپاسخگويی به نيازهای شهروند ان اش, و نيز مسايل جهانی نداشته باشد و برقامت زمانه و جهان ناقص الخلقه ترين پاره باشد. با چنين ويژگی هايی ست که حکومت اسلامی می پندارد برای حفظ سلامت و قدرت بيضه ی اسلام و حکومت اش , و گريز از نابهنگامی اش , اقدامی موثرتر و کارا تراز ايجاد رعب و وحشت و ترور , آنهم به وحشيانه ترين و سبعانه ترين شکل وجود ندارد , فکر وروشی که اسلام از بدو پيدايی اش به کار بسته و بهره ها برده است.
پس از مدتی وقفه درترور و کشتار در اروپا و امريکا , در سال ۲۰۰۵ کسری وفادری از فعالين فرهنگی و اقليت زرتشتی در پاريس به قتل رسيد , از هنگام قتل کسری وفاداری تا نيمه دوم سال ۲۰۰۷ , در حد اطلاعات من , قتل مشکوکی در ميان تبعيديان در اروپا و امريکا رخ نداد. به نظر می رسد فکر و عمل برای سازماندهی جديد ترور , و نيز شرايط بين المللی می توانند از عوامل بروز اين وقفه باشند .
پاره ای رخداد ها اما طی چند ماه گذشته نشان از آغاز حرکت ماشين کشتار حکومت در خارج کشور دارد, که می بايد هشداری به ما تبعيدی ها باشد:
فرود فولادوند از منتقدان اسلام و حکومت اسلامی همراه چند تن از همفکران اش مفقود الاثر شد ه است , احتمال اينکه اينان توسط ماموران حکومت اسلامی فريب خورده, وپس از ربود شدن به ايران برده شده باشند, مطرح است . منوچهر فرهنگی, ازفعا لين فرهنگی و اقليت زرتشتی در مادريد با ضربات کارد به قتل رسيد , بهرام مشيری نويسنده و پژوهشگر از طرحی که حکومتی يان برای قتل او کشيده بودند , پرده برداشته است . انتشار ليست ششصد نفره " مفسدين فی الارض" از سوی پاسداران اسلام و فعال تر شدن باند روح الله حسينيان و فاطمه رجبی و دفاع آشکار اينان از سعيد امامی , تهديدهای فرماندهان ارگان های سرکوبگر به بهانه ی احتمال حمله نظامی اسراييل ( و امريکا) به ايران ( همچون خط و نشان کشيدن های جعفری در رابطه با تهديد کنندگان امنيت سياسی و فرهنگی ), و بازجويی از افراد خانواده ی هنرمندان تبعيدی در ايران و ومصادره ی اموال آنان( ۱۰) , برای ما تبعيدی ها می بايد زنگ خطر باشد.
حکومت اسلامی در شرايط کنونی تلاش خواهد کرد ميزان وحشت اش را از تهديد های خارجی و بحران های داخلی , در قالب بکارگيری رفتار سبعانه با دگرانديشان و مخالفان در داخل و خارج کشور کاهش دهد , و ضمن حذف مخالفان اش , زهر چشمی نيز از مخالفان خارج و داخل کشور و مردم معترض و جان به لب رسيده بگيرد.
اين حکومت می رود تا ۶ امين موج کشتارش را به شکلی گسترده در ميان دگرانديشان و مخالفان اش در داخل و خارج کشور آغاز کند. ما , تبعيدی ها , می بايد اين بار مساله را جدی بگيريم , به آن فکر کنيم و آماده باشيم تا بار ديگرشاهد " ذبح اسلامی " يکديگر نباشيم .
زير نويس و منابع:
۱- دکتر رضا مظلومان , معاون وزير آموزش و پرورش در دوران شاه , و ناشر مجله " ما آزادگان" در ۲۷ ماه مه ۱۹۹۶ در پاريس به قتل رسيد.( ر.ک به بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , مسعود نقره کار , جلد ۳ , صص ۶۷۵-۶۷۴ )
۲- "....بنا به اعترافات يکی از تروريست های ترک که در ربودن و قتل مجاهد شهيد علی اکبر قربانی در ترکيه شرکت داشت..... تروريست ترک در اعترافاتش گفته بود که قاتلان قربانی، مجاهد شهيد، از شکنجه دادن او نوار ويدئو هم می گرفتند. تروريست ها، قربانی را پس از دادن انواع شکنجه ها، از جمله قطع آلت تناسلی، قطعه قطعه کرده بودند. ( برگرفته از نشريه " ايران زمين")
۳- غلام کشاورز را مامورين جمهوری اسلامی در برابر چشم خانواده اش در قبرس به قتل رساندند. آدمکشان خانواده کشاورز را که از ايران برای ديدار او به قبرس آمده بودند , تعقيب کرده بودند.
۴- دفتر نمايندگی کومه له در خارج از کشوراسامی ۲۱۰ تن از افراد اپوزيسيون ايرانی را که در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ در کردستان عراق مورد سوء قصد عوامل جمهوری اسلامی ايران قرار گرفتند را اعلام کرده است . ( ر.ک به کتاب جنگل شوکران, نامه ها و وصيت نامه ها, از مهدی اصلانی و مسعود نقره کار , انتشارات آرش, پاريس)
برخی ديگر از منابع:
- مسعود نقره کار , مقدمه ای بر کشتار دگرانديشان در ايران, نشر پيام , نشر البرز ( فرانکفورت ) ۲۰۰۷
- مسعود نقره کار , بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , جلد ۳ , نشر باران ۲۰۰۲
- در باره کشتار برلين ر . ک. به: سند افشاگرانه سازمان اطلاعات داخل آلمان در رابطه با دادگاه ميکونوس در برلين پيرامون قتل صادق شرفکندی و همراهانش: گزارش گروه کار ايران، سازمان اطلاعات داخلی آلمان ، در مورد فعاليت های سازمان های اطلاعاتی ايران (۱۹۹۴-۱۹۹۳)، انتشارات سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران.
- در باره کشتار برلين , ايران تايمز ,شماره۱۱۱۴ , جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۷۱
- خنياگر درخون ( در شناخت و بزرگداشت فريدون فرخزاد) , به کوشش ميرزا آقا عسگری ( مانی) , چاپ دوم , شرکت کتاب , لس آنجلس,
۶- خاطرات آيت الله خلخالی , ايام انزوا , نشر سايه , ۱۳۸۰
۷- تعقيب مخالفين رژيم در خارج ,علم و جامعه ( واشنگتن دی.سی ) ,شماره ۱۱۴, آذر ماه ۱۳۷۲
۸و۹- منبع شماره ۷
۱۰. ميرزا آقا عسگری ( مانی), به جرم دگرانديشی مجازات شديم , سايت ادبيات و فرهنگ / سايت نويسا , ۲۹ بهمن ۱۳۸۶